به گزارش پارس،به نقل از مشرقساعت 19 و 45 دقیقه شامگاه دوم آذر ماه، رهگذران در حال عبور از خیابان صالحیان منطقه مشیریه در جنوب تهران صدای دلخراش مرد جوانی را شنیدند که مدام می‌گفت « آی سوختم.»‌ مرد جوان دو دستی صورتش را گرفته بود و با فریادهای بلند از مردم درخواست کمک می‌کرد که شهروندان به کمک وی شتافتند.

 
لحظاتی بعد تیمی از مأموران کلانتری 169 مشیریه که با تماس مردم از ماجرا با خبر شده بودند، در محل حاضر شدند. بررسی‌های اولیه حکایت از آن داشت که مردی با سرنگ بزرگ پر از اسید، مقابل بنگاه املاک مرد مصدوم آمده و به او اسید پاشیده است. مرد مصدوم هنگام انتقال به بیمارستان عامل اسیدپاشی را به مأموران پلیس معرفی کرد و با کلمات بریده گفت که مدتی است با او اختلاف دارد.

یکی از شاهدان گفت: در حال عبور از محل بودم که دیدم مرد بنگاهدار مقابل مغازه‌اش در حال حرف زدن با مرد جوانی است.

چند قدمی از محل دور نشده بودم که با شنیدن صدای دلخراشی برگشتم. مرد بنگاهدار فریاد می‌کشید و کمک می‌خواست و آن مرد را هم در حال فرار دیدم. من بلافاصله به کمکش رفتم و فهمیدم به صورتش مایع اسیدی پاشیده شده است به همین دلیل آب به صورتش پاشیدم تا اینکه اورژانس آمد و او را به بیمارستان منتقل کرد.

پس از اعلام این خبر قاضی حسین‌پور، بازپرس ویژه قتل از دادسرای جنایی تهران در محل به تحقیق پرداخت. تحقیقات میدانی نشان داد حمید مرد 41 ساله‌ای است که مدتی قبل به اتهام نگهداری مقداری مواد مخدر شیشه راهی زندان شده، اما چند روزی است با گرفتن مرخصی از حبس آزاد شده است. پس از شناسایی عامل اسیدپاشی ، مأموران به دستور بازپرس دست به تحقیق زدند و موفق شدند وی را ساعتی بعد از حادثه در خانه پدرش دستگیر کنند.

متهم در بازجویی‌ها به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد همسرش از او طلاق گرفته و صیغه شاکی شده به همین خاطر از او کینه به دل گرفته است. متهم به دستور قاضی حسین پور برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت و دستور داد در اولین فرصت متهم برای مشخص شدن سلامت روحی و روانی‌اش به پزشکی قانونی منتقل شود.
 
بازپرس حسین‌پور گفت مرد مصدوم که از ناحیه صورت مجروح شده در حال حاضر در بیمارستان بستری است و تحت درمان قرار دارد. وی گفت: با توجه  به اینکه جرم اسیدپاشی از جرائم سنگین است و قانونگذار هم برای آن مجازات سنگینی در نظر گرفته است، اما هر چند وقت یکبار ما با پرونده‌های اسیدپاشی روبه‌رو می‌شویم که متهمان اقدام به اسیدپاشی می‌کنند که این موضوع باید به صورت دقیق از سوی کارشناسان علوم رفتاری و جرم‌شناسایی واکاوی و علت آن مشخص شود.

 چند سال داری؟
41 ساله‌ام.

چرا دست به اسید پاشی زدی؟
او مزاحم همسرم بود، به همین خاطر از او کینه به دل گرفتم.

مصدوم را می‌شناختی؟
بله. من و خانواده‌ام پنج سال در خانه آنها مستأجر بودیم تا اینکه دوسال قبل خانه دیگری را اجاره کردیم و از خانه آنها بیرون آمدیم.
 
چرا؟
آن زمان همسرم گفت که پسر صاحبخانه مزاحمش است. من به او تذکر دادم، اما فایده‌ای نداشت. وقتی فهمید همسرم ماجرا را به من گفته، همسرم را با چاقو زخمی کرد. پس از این من خانه‌ام را تغییر دادم. چند روز بعد هم با شمشیر او را به شدت زخمی کردم و مدتی هم فراری شدم.
 
بعد  چه  شد؟
پس از آن او دوباره شماره خانه ما را به دست  آورده بود و مزاحمت‌های تلفنی‌اش ادامه داشت و حتی در خیابان هم مزاحم همسرم می‌شد. یک بار دیگر او را کتک زدم تا اینکه او با همکاری یکی از دوستانش چهارگرم شیشه در خودرو من گذاشت و بعد هم به مأموران پلیس خبر داد. وقتی دستگیر شدم دادگاه برای من پنج سال حبس تعیین کرد و به زندان رفتم.

وقتی شیشه را داخل خودروات گذاشت، متوجه نشدی؟
من خودروی پرایدی داشتم که با آن مسافرکشی می‌کردم. روز 14 آبان ماه سال قبل بود که چند مسافر را از مشیریه به مقصد سه راه افسریه سوار کردم. وقتی آنها پیاده شدند، مأموران به من ایست دادند و شیشه را از داخل خودروی من کشف کردند. وقتی به زندان افتادم، همسرم به من گفت که بابک شیشه‌ها را داخل ماشین من گذاشته است.

به خاطر همین موضوع تصمیم گرفتی به صورتش اسید بپاشی؟
نه. تنها این موضوع نبود. در زندان که بودم، دخترم که هشت سال دارد به ملاقاتم آمد و گفت بابک به خانه ما رفت و آمد دارد و برای من کادو می‌خرد. وقتی موضوع را از همسرم پرسیدم، او گفت که بابک او را تهدید کرده است و مزاحم اوست. به همین خاطر تصمیم گرفتم وقتی آزاد شدم، او را تنبیه کنم، اما 16 روز قبل متوجه شدم که همسرم به صورت غیابی از من طلاق گرفته و صیغه بابک شده است. هشت روز قبل از زندان مرخصی گرفتم که بابک گفت همسرم  را صیغه کرده است. خیلی عصبانی شدم و تصمیم گرفتم از او انتقام سختی بگیرم. چند بار به او پیغام دادم و گفتم دست از سر همسرم بردارد. به او گفتم که دختر دارم، زندگی ما را خراب نکند، اما فایده‌ای نداشت تا اینکه تصمیم به انتقام گرفتم.
 
آیا شکایت هم کردی؟
نه.

چرا؟
نمی‌دانم. خواستم خودم ادبش کنم.

فکر نمی‌کنی همسرت به خاطر زندانی بودنت از تو جدا شده است؟
نه. چون خودش به من گفت که بابک او را تهدید کرده و او هم از ترس از من طلاق گرفته است.

از کجا اسید تهیه کردی؟
من مقداری جوهر نمک تهیه کردم و آن را داخل سرنگ بزرگی ریختم و بعد جلوی بنگاه املاک‌شان رفتم. آن ساعت پدرش نبود و بابک با چند مشتری داخل مغازه بود. منتظر فرصت ماندم تا خلوت شد و بعد او را صدا زدم. وقتی بیرون آمد، سرنگ را به طرف صورتش گرفتم و فشار دادم که فریادهای‌ آی سوختمش به آسمان بلند شد.

چرا تصمیم گرفتی با اسید انتقام بگیری؟
من قصد داشتم اول به صورتش اسید بپاشم و بعد او را بکشم و حتی با خودم تیزی هم برده بودم، اما وقتی اسید را پاشیدم و فریادهای او بلند شد، همه جمع شدند و من از ترس فرار کردم.

پس از فرار به کجا رفتی؟
به خانه پدرم رفتم تا اینکه مأموران پلیس مرا بازداشت کردند.

چرا به جای دیگری فرار نکردی؟
برای من مهم نبود که دستگیر شوم.

می دانی اسیدپاشی مجازات سنگینی دارد و امکان دارد قصاص شوی؟
بله، اما برای من مهم نیست.

پشیمان نیستی؟
نه. خیلی هم خوشحالم چون او حقش بود و زن و دخترم را از من گرفت.

معتادی؟
الان نه، اما چندین سال قبل هرویین مصرف می‌کردم که 14 سال قبل ترک کردم و از آن روز به بعد دیگر مصرف نکردم.

سابقه کیفری هم داری؟
بله معتاد . همان زمان که بودم، دوبار به خاطر سرقت به زندان رفته بودم.