اراذل و اوباش چه زمانی ریشه کن میشوند؟
یکی از ناهنجاری هایی که نیروی انتظامی قاطعانه و بدون مسامحه با آن برخورد می کند،معطوف به خشونت عریان و سرکشی اراذل و اوباش در سطح جامعه می شود،معضلی که با وجود تلاش های بسیاری،بصورت کامل ریشه کن نشده است.
به گزارش پارس،به نقل از باشگاه خبرنگاراناراذل و اوباش به طیفی از جامعه اطلاق می شود که با قدرت نمایی و به سخره گرفتن قانون،بصورت عریان و علنی به سلب آرامش خاطر از مردم مبادرت می ورزند.
با توجه به حساسیت موضوع،نیروی انتظامی همواره برخورد با چنین افراد و گروه هایی را به درستی جزء اولویت های اصلی خود قرار داده است.
دو نکته قابل تامل در این ناهنجاری وجود دارد،نخست آنکه علت تمایل این گروه از بزه کاران در علنی کردن خشونت هایشان چیست و مورد بعدی معطوف به چرایی ریشه کن نشدن این معضل در سطح جامعه است.
به تعبیری دیگر با وجود تلاش ها و برخورد قاطعانه پلیس و نیروهای انتظامی،بعضا مشاهده می شود که هر از چند گاهی با اجرای عملیات ویژه ای این گروه از آنارشیست های جامعه دستگیر می شوند،اگر چه در مقایسه با سنوات گذشته حضور و عرض اندام این افراد در سطح اجتماع به نحو چشمگیری کاهش یافته،اما همچنان هر از چند گاهی شاهد تکرار چنین طرح ها و بازداشت هایی هستیم.
با این اوصاف می طلبد با نگاه دقیق و موشکافانه،دلایل ریشه کن نشدن این نوع از ناهنجاری و خشونت عریان در جامعه مورد بررسی قرار گیرد.
**خالکوبی هایی که حکایت از سرخوردگی و روح ناآرام دارد
محمد حکیمی،جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران در این ارتباط اظهار داشت: یکی از شاخصه های بارز این طیف از بزهکاران،اندام خالکوبی شده با زخم های متعدد در سطح بدن است که چنین شمایلی موید روحیه ناآرام و نا متعادل این گروه است.
وی افزود:با یک مطالعه روانشناختی مشخص می شودکه اکثریت قریب به اتفاق این افراد در محیطی رشد و نمو پیدا کرده اند که خشونت جزء لاینفک زندگی آنها بوده و در واقع خود این افراد بارها و بارها در معرض رفتارهای خشن قرار گرفته اند.
حکیمی گفت:اقدام به جرایم خشن اعم از زورگیری یا خفت گیری،سرقت های مسلحانه،عربده کشی،نزاع های دسته جمعی،مزاحمت های خیابانی و روحیه ای قلدر مآبانه بخش دیگری از نمودهای مجرمانه این طیف از بزهکاران و هنجار شکنان است.
**از برخوردهای قاطعانه تا فرصت بازگشت به زندگی عادی
با توجه به هنجار شکنی و روحیه خشن این تیپ از بزه کاران،مواجهه و رویکرد پلیس برای برخورد با چنین افرادی نیز سرسختانه و با قاطعیت هر چه بیشتری همراه است،امری که برای مهار و تسلیم چنین گروه هایی،اجتناب ناپذیر به نظر می رسد،زیرا سطح خشونت این افراد بسیار فراتر از حد معمول است و در اغلب قریب به اتفاق مواقع به دلیل سابقه دار بودن این طیف از بزهکاران توصیه و موعظه صرف،جوابگوی اصلاح این افراد نیست و برای مهار اولیه برخورد قاطعانه ضرورتی است که اعمال آن از سوی پلیس در اولویت قرار می گیرد.
اما در این میان برخی از کارشناسان و آسیب شناسان اجتماعی معتقدند که می طلبد در کنار اعمال برخوردهای جدی و خشن،زمینه و بستر لازم نیز برای بازگشت این افراد به زندگی عادی و احتمالا اصلاح رفتاری و شخصیتی از سوی آنها مد نظر قرار داد.
کاظم سوریان در گفتگو با خبرنگارگروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران با اشاره به مطلب فوق اظهار کرد:بهر هر حال هر انسانی ممکن است از عملکرد خود پشیمان شود و به اصطلاح باز بودن راه توبه برای برخی از این افراد می تواند موثر واقع گردد.
وی افزود:شایان ذکر است که حفظ آرامش خاطر شهروندان و برخورد با اخلال گران نظم وامنیت عمومی و اجتماعی جامعه،اصلی حائز اهمیت است که در تمامی کشورهای دنیا از سوی حاکمان و دستگاه های انتظامی به درستی در اولویت قرار می گیرد و ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
سوریان افزود:اما نباید از نظر دور داشت که برای مهار قطعی این نوع از جرائم باید به علت ها نیز توجه شود.
جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی عنوان کرد:بیکاری یکی از اصلی ترین دلایل گرایش این افراد به چنین خشونت هایی است و به واقع این گروه از جامعه با تصوری غلط و ناصحیح به این شکل،در صدد انتقام گیری از جامعه بر می آیند.
سوریان گفت:برای خشکاندن ریشه اصلی چنین ناهنجاری هایی علاوه بر برخوردهای قاطعانه باید علت ها را نیز مورد ارزیابی قرار داد و با فراهم کردن فرصت های شغلی هر چه بیشتر زمینه را برای بروز این ناهنجاری ها به حداقل ممکن کاهش داد که البته چنین امری در دایره شرح وظایف پلیس نمی گنجد و دستگاههای دیگری متولی آن هستند و به واقع پلیس تولید کننده امنیت نیست بلکه حافظ آن است.
وی یادآور شد:البته ناگفته نماند که با وجود تاثیر شرایط اقتصادی و بیکاری در ظهور و بروز چنین ناهنجاری هایی عوامل فرهنگی و روحی و روانی نیز در شکل گیری این نوع از بزهکاری موثر است ونمی توان صرفا ریشه تمامی این رفتارها را در عوامل و تبعات محدودیت های عرصه اشتغال و اقتصاد خلاصه کرد.
ارسال نظر