تفاوت درمان در طب سنتی نسبت به طب نوین
یکی از اشکالات بزرگ طب رایج؛ مسئله جزءنگری آن است. طب نوین با آن دیدگاه جزءنگری خود برای درمان بیماریها به روح و روان که احاطه کامل بر جسم دارد, توجه لازم را ندارد ولی طب سنتی نگاه کل نگری دارد.
به گزارش پارس،به نقل از تسنیمیکی از اشکالات بزرگ طب رایج؛ مسئله جزءنگری آن است. طب نوین با آن دیدگاه جزءنگری خود برای درمان بیماریها به روح و روان که احاطه کامل بر جسم دارد, توجه لازم را ندارد.
«جسم ریشه بیماری را میداند» که به این نوع درمانها؛ معمولاً درمانهای علامتی میگویند. نکتهای که قابل توجه است که طب نوین در بسیاری از موارد علت بیماری را چون نمیتواند بیان کنند, جز بیماریهایهایی قرار میدهد که علت آن را نامشخص عنوان میکند تا چه رسد که بتوانند بیماری را درمان کند.
اغلب داروهای شیمیایی اثر سرکوب کنندهگی داشته و اثر درمانی ندارد
اغلب داروهای شیمیایی اثر سرکوب کنندهگی داشته و اثر درمانی ندارد، همچنین طب نوین بیمار را تا آخر عمر مجبور به مصرف داروهای شیمیایی میکنند بدون اینکه درمان کنند.
آیا تاکنون شنیدهاید که طب نوین توانسته باشد با داروهای شیمیایی خود بیماریهایی مانند دیابت را درمان کند؟ حتی بیماری سرماخوردگی که خیلی ساده است، در عین حالیکه داروها را افراد حین بیماری مصرف میکنند ولی به خوبی از بین نمیرود. فقط سرکوب میشود چرا که بسیاری از افرادی در یک دوره سرماخوردگی داروهای شیمیایی مصرف کردهاند, بنابراین مدت کوتاهی دوباره فرد به بیماری مشابه سرماخوردگی مبتلا میشوند.
طب سنتی علت بیماری را با شناخت مزاج و اصلاح مزاجی درمان میکند
اما طب سنتی علت بیماری را با شناخت مزاج و اصلاح مزاجی درمان میکند. از دیدگاه طب سنتی و اسلامی دیدگاه کل نگر حاکم است, علت ایجادکننده بیماریها با تشخیص مزاج میسر است، مثلاً بیماری مانند تومورهای مغزی به علت غلبه بلغم است که علاوه بر درمان تومور مزاج او نیز باید اصلاح شود, تا بیماری عود نکند.
درمان علائم ظاهری با داروهای مُسکن که در طب نوین رایج است, نه تنها علت بیماری را درمان نمیکنند بلکه علامتی که از دیدگاه طبی حامل خبرهای مهم از درون بدن میدهد, را سرکوب میکند، در حالیکه بیماری از بین نرفته و هنوز در بدن وجود دارد. یعنی طب نوین قادر به درمان بیماریها نیست و فقط بیماری را سرکوب میکند.
در مورد داروهای آرامبخش و ضد افسردگی اگرچه این داروها در ابتدا با شوق و ذوق بیشاز حد وارد روانپزشکی شده است ولی خیلی زود ماهیت خود را از دست دادهاند و روشن شد که صدمات ناشی از قرصهای روانپزشکی بسیار زیاد است.
همچنین در صورت بیماریهای مزمن مانند آسم, دیابت, روماتیسم, فشارخون, بیماریهای قلبی و ... پزشکی رایج به کلی ناتوان است و به اقرار کارخانجات داروسازی فقط داروهایشان حکم کنترل کننده داشته و بیمار مجبور است تا آخر عمر داروها را مصرف کند بدون اینکه درمان شود.
طب نوین به جای تقویت سیستم ایمنی اقدام به سرکوب سیستم ایمنی میکند
با کمال تاسف باید گفت که طب نوین در برخورد با بیماریهای متعدد به جای تقویت سیستم ایمنی اقدام به سرکوب سیستم ایمنی میکند و نشانههای بیماری را محو میکند.
به طور نمونه طب نوین؛ بیماری سرطان را تشخیص داده و به وسیله رادیوتراپی و شیمی درمانی با آن برخورد میکند ولی با این کار به جای تقویت سیستم ایمنی بدن به سرکوب سیستم ایمنی میپردازد. در صورتیکه اگر با بهترین روشهای رادیوتراپی شیمی درمانی سلولهای سرطانی را از بین ببریم, تضمینی وجود ندارد که این سلولها دوباره شروع به فعالیت مجدد نکند و چه بسا ممکن است زودتر و شدیدتر عود کند چرا که نه تنها سلولهای سرطانی را کاملاً از بین نرفتهاند بلکه با اقدامات سرکوب کننده فرد را ضعیف و مستعدتر ساختهایم.
در کتاب بیماریهای داخلی "هاریسون" آمده است که درمانهای سرکوب کننده ایمنی به طور کلی سبب سرکوب تمامی پاسخهای ایمنی از جمله پاسخ در برابر باکتریها, قارچها و حتی تومورهای بدخیم میشوند. همچنین احتمال بروز تومورها در بیمارانی که داروهای سرکوب کننده ایمنی دریافت کردهاند تقریباً 100 برابر بیشتر از احتمال بروز آن در هم سن و سال آنها در جمعیتهای معمولی است. بنابراین شایعترین این بدخیمیها سرطان پوست, لب, بیماریهای رحم و ... است و احتمال بروز این بدخیمیها با افزایش میزان مصرف داروهای سرکوب کننده ایمنی افزایش پیدا میکند.
ارسال نظر