توصیههای یک روانشناس به خانوادهها در رفتار با جوانان
بحران هویت جوانان از کجا ناشی میشود؟
یک روانشناس گفت: بحران هویت جوانان ریشه در نوجوانی و کودکی آنان دارد. هویت جوانان ابتدا باید در خانواده سپس در اجتماع شکل بگیرد.
به گزارش پارس ، به نقل از خبرگزاری ایسنا شهناز نوحی افزود: بخش عمدهای از هویت در دوران کودکی و نوجوانی در خانواده شکل میگیرد. افراد برای آنکه در دوران نوجوانی هویت مستقلی کسب کنند باید دوران کودکی خوبی را در کنار خانواده پشت سر گذاشته باشند تا ورود او به نوجوانی با آسیب کمتری همراه باشد.
وی اضافه کرد: زمانی یک نوجوان احساس صلاحیت، عزت، اعتماد و شایستگی خواهد کرد که در کودکی چنین احساسی را از خانواده دریافت کرده باشد. اگر این اتفاق نیفتد، ورود به دوران نوجوانی با آسیب همراه خواهد بود یعنی نوجوان مضطرب است و به خود اعتماد ندارد.
این روانشناس در ادامه اظهارکرد: به قول روانشناسی به نام اریکسون اگر مراحل تحولی یک نوجوان مثل اراده، احساس شایستگی و... به خوبی طی نشده باشد، هویت هم در نوجوانی به خوبی شکل نخواهد گرفت. در این حوزه خانواده از اهمیت زیادی برخوردار است.
به گفته نوحی، در دوره نوجوانی فرد دچار تغییرات عمدهای از نظر جسمانی، شناختی، اجتماعی و هیجانی میشود، حتی تغییرات مذهبی و معنوی نیز امکان دارد در این دوران رخ دهد. در دوران نوجوانی فرد سوالات زیادی درباره ماهیت خود میکند و اگر خانواده به درستی به آنها پاسخ نگوید او از نظر هویت فردی، فرهنگی و خانوادگی دچار تزلزل میشود.
این روانشناس تاکید کرد: لازم است خانوادهها درباره تغییرات جسمانی فرزندانشان آگاهی کافی داشته باشند و اطلاعات خود را در این زمینه به خوبی به آنان منتقل کنند، علاوه بر آن باید فرزند خود را به علت تغییرات فیزیکی سرزنش و مسخره نکنند تا آنان بتوانند هویت جسمانی خود را که بخشی از هویت یک انسان است، بپذیرند. در حال حاضر نوجوانان و جوانان گرایش زیادی به جراحیهای بینی و برخی دیگر از اعضای بدن دارند اگرچه این گرایش کاملا از خانواده نشات نمیگیرد ولی بخش عمدهای از آن تحت تاثیر خانواده است.
وی در ادامه گفت: زمانی که فرزندان خود را همانگونه که هستند میپذیریم، او آرام آرام این تغییرات ظاهری را میپذیرد و این پذیرش احساس امنیت و آرامش به او میدهد.
نوحی با بیان اینکه نوجوانان بسیار پرسشگر و کاوشگرند، اظهار کرد: این ویژگیها نشان دهنده سلامت روانی یک نوجوان است و اگر نوجوانی پرسشگر نباشد نشان دهنده وجود اختلالاتی در اوست، اما متاسفانه برخی خانوادهها با این روحیه نوجوانان به درستی برخورد نمیکنند.
وی اضافه کرد: نوجوانان ممکن است پرسشهایی درباره فرهنگ و مذهب خود داشته باشند اما برخی خانوادهها با تحکم و اجبار سعی میکنند این موارد را به فرزندان خود تحمیل کنند که نتیجه آن نپذیرفتن مذهب است این در حالیست که نوجوانان قصد دارند که حتی خداوند را با عقل و منطق بپذیرند.
نوحی درباره هویت شغلی نوجوانان و جوانان گفت: هویت تحصیلی در سالهای پس از اتمام تحصیل تبدیل به هویت شغلی میشود. برخی خانوادهها فرزندان خود را مجبور میکنند که در رشتههای تجربی و ریاضی تحصیل کنند تا در آینده مهندس یا پزشک شوند. این اجبار در پذیرش رشته تجربی بیشتر است. این در حالیست که خانوادهها باید به انگیزهها و علایق فرزندان خود توجه کنند، اما آنان به دلایلی مانند پرکردن خلاء وجودی خود، فرزندانشان را مجبور به تحصیل در رشتههایی میکنند که به آن علاقه ندارند و همین امر موجب میشود که نوجوان و جوان موفقیت تحصیلی و رضایت شغلی نداشته باشد.
وی با بیان اینکه یک بحث بسیار مهم در دوره نوجوانی روابط با همسالان است، اظهار کرد: این ارتباطات پیش زمینهای برای موفقیت ارتباطی در آینده و پیشرفت شغلی خواهد بود اما برخی خانوادهها ارتباط فرزندشان را با همسالان کم و حتی قطع میکنند. این کار باعث کاهش اعتماد به نفس فرزندان، فاصله گرفتن از اجتماع و اضطراب اجتماعی در نوجوانان میشود که در سالهای آینده به اضطراب در روابط شغلی و زناشویی میانجامد. خانوادهها باید بدانند که ارتباط بیشتر فرزندانشان نشان دهنده سلامت روانی آنهاست. البته این ارتباطات باید مدیریت و چهارچوبی برای آن در نظر گرفته شود. علاوه بر آن لازم است مسائل اخلاقی فرزندان کنترل شود.
به گفته این روانشناس، خانوادههایی که حمایت عاطفی خود را از فرزندان دریغ میکنند موجب از هم گسیختگی روحی و روانی آنان میشوند. فرزندان ممکن است دوستانی داشته باشند که خانوادهها آنها را تایید نمیکنند، با همدلی و همراهی با فرزندان رفته رفته آنان به این نتیجه میرسند که باید دوستان نامناسب خود را کنار بگذارند. برخورداری از حمایت عاطفی والدین به شدت در شکل گیری هویت عاطفی صمیمانه فرزندان تاثیر گذار است.
این روانشناس با بیان اینکه روابط والدین با یکدیگر در شکل گیری هویت فرزندان موثر است گفت: والدینی که مدام با یکدیگر درگیری دارند و تنش و استرس در خانه آنها حاکم است نمیتوانند به خوبی با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند و نوجوانان به تدریج در دستیابی به هویت خانوادگی و حتی هویت فردی دچار مشکل میشوند و احساس ناشایستگی و کاهش اعتماد به نفس میکنند . با توجه به آنکه در چنین خانوادههایی حمایت عاطفی و محبت وجود ندارد روابط کلامی بین والدین و حتی بین والدین با فرزندان وجود ندارد و این موضوع باعث آشفتگی خاطر کودکان و نوجوانان میشود.
نوحی در پایان اظهار کرد: در چنین شرایطی فرزندان مستعد برقراری روابط ناسالم در خارج از محیط خانواده میشوند و ممکن است حتی با گروههای بزهکاری ارتباط برقرار کنند، چنین ارتباطهایی نوجوانان و جوانان را مستعد ابتلا به آشفتگی میکند و آنان پیشرفت شغلی و تحصیلی ندارند. هویت فرزندان به طور کامل تحت تاثیر قرار میگیرد و از بین میرود.
ارسال نظر