به گزارش پارس به نقل از جوان اینها جملاتی است که زهرا فارغ‌التحصیل شیمی دانشگاه بیرجند در وصف دوران زندگی خوابگاهی‌اش می‌گوید.

شقایق، رشته نقاشی در الزهرا خوانده و معتقد است که «داشتن خوابگاه از این جهت خوب است که برای رفتن به دانشگاه و کلاس‌ها زمان را از دست نمی‌دهی. همچنین با آدم‌های مختلف آشنا می‌شوی و یاد می‌گیری با دیگران چگونه ارتباط برقرار کنی. با آداب و رسوم و شهرهای مختلف آشنا می‌شوی و با فکرها و نظرات همسن و سال‌ها یا بهتر بگویم هم نسلی‌های خودت آشنا می‌شوی.»

حسن که علوم اجتماعی دانشگاه تهران درس خوانده است، می‌گوید: «دسترسی سریع‌تر به هم رشته‌ای‌های خودت در خوابگاه یک مزیت اصلی است. علاوه بر این با تخصص‌های دیگر نیز آشنا می‌شوی که باعث رشد فکری و اجتماعی است.»

مهدی، مدیریت رسانه را در دانشکده صدا وسیما به اتمام رسانده است و از خوابگاه این نکات را یاد گرفته است:«اول از همه اعتماد به نفست بالاتر می‌رود زیرا باید از پس خودت بربیایی و تعامل گروهی باعث می‌شود که انعطاف‌پذیری‌ات بالاتر برود.»

ریحانه که زبان انگلیسی در دانشگاه قم خوانده است می‌گوید: «زندگی خوابگاهی به انسان یاد می‌دهد که کمتر وسواس داشته باشی و کمک به دیگران را به تو می‌آموزد. محیط خوابگاه در دوستیابی خیلی کمک می‌کند. با طیف‌های مختلف فکری آشنا می‌شوی.»

از لحاظ اقتصادی مسلماً زندگی خوابگاهی به صرفه است. چون در اینجا همه چیز دانشجویی حساب می‌شود. اما همین هزینه کم نیز گاهی باعث دردسر می‌شود. زهرا دانشجوی الزهرا است و می‌گوید: «وقتی با هم‌اتاقی‌هایت هماهنگ باشی اتفاقاً خیلی هم خوش می‌گذرد. ارزان بودن زندگی خوابگاهی باعث می‌شود که به صورت جدی دغدغه کار کردن هنگام تحصیل را نداشته باشی.»

یادگیری زندگی جمعی، سازگار شدن با محیط، زندگی به صرفه و دسترسی به کتابخانه نیز از جمله مزایایی است که خوابگاه‌ رفته‌ها از آنها یاد می‌کنند. با این حال، در کنار همه این خوبی‌ها برخی مشکلات نیز در زندگی خوابگاهی دیده می‌شود که بعضی‌ها ترجیح می‌دهند در خانه دانشجویی زندگی کنند. محدودیت‌هایی که دیگر در زندگی دانشجویی نیست.

غم غربت در سکوت

«شاید چیزی که بیشتر از همه آزارت بدهد، دوری از خانواده باشد. تنهایی و اینکه بتوانی از پس خودت بربیایی» این اولین تجربه‌ای است که خوابگاه به تو یاد می‌دهد. غربت و تنهایی را در لحظه ورود به خوابگاه تجربه می‌کنید. لمس مشکلات از نزدیک بدون آنکه خانواده نزدیکت باشند و بتوانی با تکیه بر آنها از پس مشکلات بربیایی.

صبا که ابتدا خوابگاه دانشجویان ارشد و دکترا را دیده و سپس به خوابگاه دانشجویان کارشناسی پیوسته است در مقایسه این دو نوع خوابگاه می‌گوید:«خوابگاه دانشجویان کارشناسی زمین تا آسمان با دانشجویان ارشد و دکترا فرق دارد. سر و صدا به شدت زیاد است و من هم خیلی روی خوابم و درس خواندنم حساس بودم و این اصلاً دست خودم نبود. خانواده‌‌ کم جمعیت و خیلی آرامی داشتم و عادت به سر و صدا نداشتم. در خوابگاه کسی هم رعایت دیگری را نمی‌کرد. برای درس خواندن به کتابخانه می‌رفتم که آنجا بچه‌ها دورهم بگو و بخند می‌کردند و من تمرکز نداشتم. سکوت در خوابگاه‌ها کیمیاست.»

رعایت بهداشت نیز از نکات دیگری است که پونه به آن اشاره می‌کند. پونه طراحی پارچه خوانده است و می‌گوید:«در خوابگاه مسئله‌ای که باعث آزار بود عدم رعایت بهداشت بود. سر و صدا هم که نگو. به دلیل نزدیک بودن بیش از حد از لحاظ فیزیکی، حریم خصوصی هم نداشتیم.»

سونامی قلیان

حسن نیز معتقد است که برخی دورهمی‌های خوابگاهی جز وقت تلف کردن چیز دیگری در پی نداشته است. نکته‌ای که امین هم به آن اشاره دارد و می‌گوید: «دورهمی‌های شب، بیشتر با حضور قلیان بود. یک اتاق مخصوص نیز برای این دورهمی‌های شبانه اختصاص یافته بود.» گویا قلیان کشیدن به صدر تفریحات دانشجویان خوابگاهی تبدیل شده است. مسئله‌ای که 4هزار پزشک در نامه‌ای از آن به عنوان «سونامی قلیان» نام برده‌اند و خواستار این بوده‌اند که مبارزه با دخانیات و قلیان جزو شعارها باقی نماند و این پدیده نامبارک مهار شود. گاهی نیز وسایل دانشجویان به سرقت می‌رود از گوشی و لپ‌تاپ گرفته تا غذای داخل یخچال‌ها. این شکایت معمولی است که در خوابگاه‌ها از سوی دانشجویان شنیده می‌شود. البته این اتفاق‌ها در مجموعه‌های خوابگاهی که امور و مرور سهل‌تر صورت می‌گیرد بیشتر دیده می‌شود تا خوابگاه‌هایی که به شکل سوئیت اداره می‌شوند.

تعداد نفرات بالا در یک اتاق، رعایت نکردن احوال یکدیگر، داشتن هم‌اتاقی وسواسی یا ناسازگار و تغییر محیط از دیگر مسائلی است که زندگی خوابگاهی با خود در پی دارد.

تفاوت فرهنگی نیز از دیگر مواردی است که هم جنبه مثبت دارد و هم منفی. پونه معتقد است: «به دلیل تغییر محیط، از نظر فرهنگی نیز ممکن است فرد دچار اختلال شود. برخی مسائل به ویژه در پایتخت به صورت عرف درآمده است که در شهرستان‌ها هنوز به این شکل رایج نیست. اینکه چند نفر از شهرهای مختلف و با ویژگی‌های فرهنگی متفاوت کنار هم قرار می‌گیرند باعث می‌شود که برخی کج فهمی‌ها به وجود بیاید. بعضی مسائل در یک شهر به یک معنا و در شهر دیگر به معنای دیگر است.»

عدم رعایت بهداشت و داشتن ساختمان‌های قدیمی، مهمان‌های ناخوانده‌ای را به دنبال دارند. ورود سوسک و موش در ساختمان خوابگاهی نیز از مسائلی است که پای ثابت خوابگاه‌ها شده است و زندگی مسالمت‌آمیزی در چند نسل خوابگاهی با این حیوانات موذی صورت گرفته است. شاید ابتدا با دیدن لاشه یک سوسک جیغ بکشید اما در پی تکرار این صحنه، یاد می‌گیرید که با فاصله از آن عبور کنید. شب‌های امتحان و اضطراب آن و تقسیم کارهای خوابگاهی هم از دیگر مشکلاتی است که همه خوابگاهی‌ها آن را تجربه کرده‌اند. «فصل امتحانات که می‌شد یکسری از رشته‌ها درس‌های آسان‌تری داشتند یا امتحان نداشتند و شلوغ می‌کردند و برای ما که درس‌های سنگینی داشتیم و نیازمند زمان بیشتری برای مطالعه در محیط خلوت بودیم، دردسر عظیم بود. حالا اگر نوبت آشپزی هم در شب امتحان سختی به تو می‌افتاد که دیگر قوز بالای قوز بود.»

به دلیل دورهمی‌های خوابگاهی امکان سرایت برخی پدیده‌های اجتماعی ناپسند نیز به سادگی اتفاق می‌افتد. حسن که تجربه پنج سال زندگی خوابگاهی در دانشگاه علم و صنعت را داشته است می‌گوید: «یادم می‌آید زمانی بحث گلدکوئیست پا گرفته بود. یکی از هم‌اتاقی‌های من نیز عضو آنها بود. او دیگری را وارد این گروه کرد و از اتاق‌های دیگر و طبقات دیگر هم عضو شدند. وقتی با هم جلسه می‌گذاشتند من را از اتاق بیرون می‌کردند. فکر می‌کردند یک ساله صاحب یک خودروی مدل بالا می‌شوند.»

«نوعی آرامش کاذب در خوابگاه فرد را فرا می‌گیرد. دسترسی و کم بودن هزینه، این گسست را از جامعه پدید می‌آورد. فرد با مشکلاتی که در جامعه است روبه‌رو نمی‌شود. با آنکه نوعی استقلال از خانواده پیدا می‌کنی اما آسایش و آرامش موقتی ایجاد می‌شود که فرد را دچار سوء مدیریت می‌کند و این آرامش را تعمیم می‌دهیم درحالی که جامعه اینگونه نیست. محیط سربازی واقعی‌تر از محیط خوابگاه است.» زندگی خوابگاهی، تمرینی از زندگی مستقل و جمعی است. با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش پر از تجربه است. برای نازک نارنجی‌ها مکانی برای پوست کلفت شدن و برای خجالتی‌ها مکانی برای یادگیری روابط اجتماعی است و آنچه از دوران دانشجویی و خاطراتش می‌ماند به مرور زمان جز خنده‌ها و شادی‌ها چیز دیگری نیست.