نحوه مواجهه با دخالت دیگران در تربیت فرزند شما
وقتی با راهنمایی های دیگران درباره نحوه نگهداری نوزادتان مواجه می شوید چه واکنشی نشان می دهید؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- فاطمه محمدصالحی- مادرها دائم زیر ذرهبین نگاه دیگراناند که چطور از بچههای خود مراقبت میکنند؛ چه رفتاری با او دارند و چگونه با آنها برخورد میکنند.
این اتفاقهای روزهای مادرانه برای هرکس متفاوت است و اثری که بر تربیت بچهها میگذارد از هر فردی به فرد دیگر فرق میکند. خاطره مشترک همه مادرها میگوید که پیشنهادهای دیگران در دوران نوزادی بچهها به اوج خود میرسد و اتفاقا این دوران همان دورهای از رشد است که در آن، هم رشد جسمی کودک شکل میگیرد و هم رشد عاطفی او. حرف و حدیثهای اطرافیان درباره مراقبت از نوزاد و راهکارهایی که ارائه میدهندگاهی کمککننده است، گاهی مادران را گیج و گاهی هم افسرده میکند. بعضی از مادرها راهنمایی بزرگترها را کنایهای بر ناتوانی خود در مادری میدانند و از آن همه راهنمایی و بهاصطلاح دخالت احساس ناخوشایندی پیدا میکنند. اما چگونه میشود اینگونه تنشها را در روزها و ماههای اولیه مادرشدن به حداقل رساند تا مادران به جای اینکه از راهنمایی دیگران سود ببرند اثر منفی آن را در رشد نوزاد خود دخیل نکنند؟ حل چالشهایی که مربوط به نوزاد مورد محبت شماست مثل راهنماییهای دیگران، بیقراری یا بیماریهای نوزاد و... باعث افزایش هوش هیجانی مادرها میشود. افزایش هوش هیجانی منجر به شکوفایی تواناییهای مادر برای موفقیت در زندگی، سلامت روانی و سلامت عاطفی او میشود. پس به این چالشها خیلی هم بدبینانه نگاه نکنید.
با خودتان چند چندید؟
اگر شما تجربه قرار گرفتن در چنین موقعیتی را داشته باشید احتمالا برایتان پیش آمده که گاهی مادر یا پدرخودتان شما را درباره یکی از مسائل زندگی راهنمایی کردهاند و شما با گوشهایی باز و ذهنی کاملا خالی از پیش قضاوت درباره نیت آنها حرفهایشان را پذیرفتهاید و به راهنمایی و پیشنهاد آنها عمل کردهاید. حتی در دلتان خیلی هم به این پدر و مادر احترام گذاشتهاید و بهوجودشان افتخار کردهاید اما اگر دقیقا همان حرفها از دهان پدر و مادر یا خانواده همسرتان بیرون بیاید هزار جور نیتخوانی میکنید و آنها را قضاوت میکنید. خوب است با خودتان صادق باشید و ببینید که در چند درصد موارد این اتفاق برای شما افتاده است؟ بهتر است بپذیرید که این فقط پدر و مادر شما نیستند که دلسوز و خیرخواه شما هستند بلکه پدر و مادر همسرتان هم همین حس را درباره زندگی شما دارند.
سهم شما از نظرات دیگران چقدر است؟
همه مادرها به یک اندازه با راهنمایی گاه و بیگاه دیگران مواجه هستند و حتی بعضی از مادران این راهنماییها را به نوعی دخالت در کار خودشان میدانند. سهم مادرها در ایجاد زمینه بروز دخالتهای دوران نوزادی توسط آشنایان را میشود تا حدی کنترل کرد اما حرفهای کوچه و خیابان دیگر قابل کنترل نیست. اینجا و در چنین شرایطی شما بهعنوان یک مادر باید بتوانید خیلی خوب بر احساسات خود مسلط شوید و با یک تشکر ساده قضیه را ختم به خیر کنید و با خود بگویید که این آدم فقط و فقط قصد راهنماییکردن داشته و هدفی جز خیرخواهی برای من و نوزادم ندارد. قرار نیست که شما به همه راهنماییهای دیگران مو به مو عمل کنید، پس دلیلی برای ناراحتی و خشم وجود ندارد. اما تفاوت فرهنگی و شرایط خانوادهها، وضعیت خلقی و جسمی نوزاد و عملکرد مادرها زمینه دخالت بیشتر آشنایان را پیش میکشد. بعضی از این زمینهها دست شما نیست که بتوانید آنرا تغییر دهید؛ مثل هر فامیل دیگری که کلا اهل اظهارنظر کردن به جوانترها یا وضعیت نوزادان هستند. اما مادرهایی که خودشان را برای مادری کردن، نیازهای نوزاد وحل مشکلات احتمالی دوران پس از بارداری آماده نکردهاند بیشتر خطا میکنند، پس کمک یا دخالت بیشتری راهم میطلبند. شاید مرز بین حمایت و دخالت را بتوان همین نیازداشتن به کمک یا شیوه و زمان بازگوکردن اظهارنظرها دانست. گروه دیگری از مادران که فرصت دلسوزی بیش از حد دیگران را مهیا میکنند مادران بیاعتماد به نفس هستند؛ مادرانی که شخصیت وابسته و کمکگیرندهای دارند و خودشان به حمایت دیگران علاقهمندند اما کمکم این حمایتهای زیاد میتواند زمینههای دخالتهای آزاردهنده را برای این مادران فراهم کند.
تا اسمش را چی بگذارید!
برای مادرهایی که با اظهارنظردیگران روبهرو میشوند و نامش را دخالت میگذارند، احساسهای ناخوشایندی جان میگیرد که بهدنبال این احساس ممکن است نسبت به فرد گوینده یا نوزادشان که با بیقراری، بیخوابی، دلدردهای دائمی و... زمینه این دخالتها را بهوجود آورده پرخاشگری کنند.
بیحوصلگی، دوری کردن از محیطهای اجتماعی و منزویشدن هم برای این گروه از مادرها ممکن است پیش بیاید. گروه دیگری از مادرها که نام اظهارنظرهای گاه و بیگاه این و آن را میگذارند دلسوزی و حمایت، حالت پذیرش و گوش به حرف بودن شکل میگیرد. اما گاهی این نامگذاری و این نوع برخورد، کاملا واقعی و دلخواه نیست و مادرها اینطور وانمود میکنند تا روابط بین خودشان و اطرافیانشان حسنه بماند. اگر تلقی دلسوزی از این دوستیها درست و منطقی باشد، مادرها دیگر حس بدی ندارند و میدانند که تجربه دیگران میتواند به علم خودشان اضافه کند. اما اگر این قبول کردنها و پذیرش دلسوزیها دائم از این و آن تکرار شود، تربیت بچهها هر بار به یک طرف کشیده میشود؛ یک روز لباس گرم، یک روز لباس سرد. یک روز اصرار به شیرخوردن بیشتر نوزاد، یک روز دلواپس شدن بهخاطر حال نوزاد یا شنیدن اینکه «اینها طبیعی است» و آنوقت کار به رها کردن موضوعی میکشد که اتفاقا غیرطبیعی هم بوده است. پس بهترین کار این است که برای بههمنخوردن رابطه خود با اطرافیانتان حتما راهنماییهای آنها را بهحساب دلسوزی بگذارید. اما درباره عملکردن به آن راهنماییها کمی دقیقتر باشید و فکر کنید و جستوجو کنید که کدام راه به نفع کودک شماست.
تربیت بچههای حریمشناس
موضوع راهنمایی یا دخالت کردن دیگران درباره چگونگی رشد و تربیت نوزاد شما بهانه خوبی است برای طرح این موضوع که چگونه میتوانیم کودکی تربیت کنیم که به حریم شخصی دیگران تجاوز نکند و بهاصطلاح حریمشناس باشد. حریم ما همه آنچه متعلق به ماست را شامل میشود؛ از بدنمان گرفته تا زندگی شخصی، اعتقادات و.... آدمهایی که تا بچهتان بازیگوشی کند سریع واکنش نشان میدهند که اگر تو با بچهات چنین و چنان بودی و... وقتی نوزادتان عطسه میکند ربطش میدهند به باز بودن شیشه ماشینتان و... اگر ایرادی در بدنتان وارد شود سریع به رویتان میآورند، لباس میخرید میگویند خیلی بهت نمیاد، خیلی بهت میاد اما بهتر بود...، گرون خریدی و هزاران مثال دیگر، اینها حریم و فضای شخصی دیگران و شاید خودشان را نمیشناسند. آدمهایی که حریم خود و دیگران را نمیشناسند، بهخود و دیگران در انواع رفتارها احترام نمیگذارند و شاید هم بهخود و دیگران ضرر بزنند.
آدمهای حریمشناس باید از کودکی تربیت شوند. بچهها باید یاد بگیرند که صاحب چه چیزهایی هستند. برای اینکه یاد دادن حریمهای اخلاقی برای بچهها ممکن شود، میتوانید از حریم جسمیاش شروع کنید که ملموس است. نیاز نیست که مثلا اسم تکتک اعضای بدنشان را در 3سالگی به آنها بیاموزید تا بفهمند که باید از خودشان مراقبت کنند بلکه میتوانید از مفهوم کلی بدن استفاده کنید. میتوانید بگویید که حاضری بهخودت بزنی و دردت بگیره؟ چرا نه؟ چون بدن تو برات مفیده و باید از آن مراقبت کنی. میتوانید از مراقبت حریم جسمی شروع کنید و کمکم به مفاهیم ملموس اخلاقی مثل رازداری بپردازید. درک مقابل هم مهم است. به بچهها با بازیهایی شبیه به پانتومیم بیاموزید که از قیافهتان حدس بزنند چه حالی دارید!
وقتی برای کودک حتی 2 سالهتان قصه میخوانید بر چهرهها و حرفهای امیددهنده و بد تاکید کنید. بعدها موقع قصه خواندن مثلا از او بپرسید: «بهنظرت حالا مامان قصه به چی فکر میکنه؟ و...» اگر بچهها بتوانند خود را جای دیگری بگذارند شاید نام بسیاری از حمایتها را دخالت نگذارند یا بالعکس، برای حمایت کردن دخالت نکنند. گاهی هدف خوب است مثلا کمک به یک پدر و مادر جوان اما شیوه ارتباطی بد گوینده، احساس ناخوشایند دخالت را در شنونده زنده میکند. به بچهها مهارتهای اجتماعی را یاد بدهید و وقتی از یک مهارت اجتماعی خوب استفاده میکنند مچ آنها را با یک آفرین بگیرید؛ مثلا سلامکردن، دستدادن، خندیدن بموقع، ناراحتی بموقع، همدردی بموقع و آرامکردن یک کودک دیگر در حال گریه. علاوه بر اینها، کمک به رشد عزت نفس و محترم دیدن بچهها توسط خودشان و تقویت خودباوری بچهها به کمک توانمندشدن آنها و فهم مهم بودنشان میتواند بچهها را نسبت به مراقبت از حریمشان حساس کند تا اجازه مزاحمت کسی را به حریمشان ندهند. هرچه در خانواده، پدر و مادر نسبت به مردم احترامگذار باشند اهل غیبت، تهمت و... نباشند الگوی خوبی از احترام به حریم دیگران را بهصورت عملی به فرزندان خود نشان میدهند و این الگو بودن میتواند احترام به حریم خود و دیگران را در بچهها درونی کند.
کنترل دایههای مهربانتر از مادر!
کمک یا اظهار فضل، طعنه به مادر یا دلواپسی برای نوزاد؛ اینها نیت مختلف آدمهایی است که گاهی حتی میخواهند از مادر هم مهربانتر بشوند. هرچه باشد اگر فرمان ماشین به دست یک نفر باشد اصلاح آدرس اشتباه راحتتر است. این یکی بودن شیوه تربیت پدر و مادر، از دو آشپزهشدن و دردسرهایش جلوگیری میکند. برای مدیریت پیشنهادهای ناگزیر افرادی که به نوزاد شما محبت دارند از این راهها کمک بگیرید:
1- آمادگی داشته باشید:
حتی از دوران بارداری اگر مادرها منتظر این بروز احساسات از طرف دیگران باشند، میدانند دیر یا زود باید منتظر این اتفاق باشند که هرفردی با دیدن نوزادشان یک نسخه تخصصی برای او بپیچد. دانستن شرایط قبل از وقوع آن، فشار روانی را کم میکند و مادری که فشار روانی کمتری دارد، بهتر میتواند دوران شاد مادری را شروع کند و با آرامش این دوران را ادامه بدهد. عمومی بودن این چالش از فشار روانی آن کم میکند و معنای همان ضربالمثل قدیمی است که میگوید: عزای دستجمعی، عروسیه. پیشنهاد دادن دیگران در نوع بچهداری را همه والدین تجربه میکنند حتی همان زنان یا مردانی که خودشان امروز مشغول راهنمایی کردن شما هستند.
2- مغرور نباشید:
گاهی این غرور فرد است که از راهنمایی و ندانستن یا سؤال پرسیدن ناراحت میشود و منیتاش، بهتر بودن و داناتر بودن دیگران را برنمیتابد. اگر خودتان تشخیص دادید که دچار غرور شدهاید و احتمالا این ندانستنها و ناراحتی یاد گرفتن از دیگران ناشی از غرورتان است، خود را مجبور کنید چند باری از بزرگترها مشورت بگیرید تا به مرور قدرت غرور یا حساسبودنتان کم شود. اتفاقا گاهی اگر بزرگترهایتان بدانند که شما خودتان درصورت نیاز از آنها کمک و راهنمایی میخواهید کمتر بدون درخواست به شما مسئلهای را گوشزد میکنند.
3- دنبال راههای دیگر باشید:
اگر تحمل حرف دیگران را ندارید پس اطلاعات کمتری در مورد مشکلاتتان به دیگران بدهید و از طریق راههای آموزشی دیگر مثل روانشناسان، پزشکان، کتاب، سایت و... اطلاعات مورد نیازتان را پیدا کنید و زمینه اطلاعاتخواهی از اطرافیانتان را کم کنید.
4- رفتار درست داشته باشید:
همیشه ابراز ناراحتی کردن با جواب دادن با جملههای دور از ادب و داد و قهر و قطع رابطه نیست. اگر کسی در نگهداری یا تربیت شما دخالت کرده میتوانید در گام اول خودتان را متقاعد کنید (حتی گول بزنید) که این حمایت و کمک است نه دخالت. با این روش میتوانید از مسئله عبور کنید. میتوانید برای زمان کوتاهی به دیگران «چشم» بگویید و به پیشنهادهای آنها عمل کنید تا ناراحت و دلخور نشوند اما الزامی ندارد به آن راهکارها برای همیشه فکر کنید. همین که با این روش به بزرگترها بفهمانید که با آنها لجبازی نمیکنید و از سر لجبازی و غرور به حرفهای آنها گوش نمیدهید کافی است.
5- حرف درست بزنید:
اگر گوینده تذکر با شما آشناست و شما هم شرایط را برای گفتوگو مناسب میدانید، بهتر است روش و ایده خودتان را به او توضیح دهید و حتی از ناراحتیتان بگویید. اگر هم بیانکننده تذکر آشناست اما به خاطر رودربایستی نمیتوانید بگویید که صحبت او عملی نیست، منبعی درست برای حرفهایتان بیاورید: مثلا اینکه قرآن گفته بچه جدا بخوابد بهتر است، مسئولیت تربیت بچه با پدر است، شیر مادر تا حدود2 سالگی مفید است نه بیشتر و... یا دکتر گفته این داروی گیاهی در آینده چنین ضرری دارد. فقط مراقب لحن خودتان در اینگونه موارد باشید.
6- فکر کردن خوب است:
با خودتان صادقانه روبهرو شوید و ببینید حرفی که دیگران به شما میزنند واقعا درست است یا اشتباه؟ اگر اطلاعاتتان کم باشد و اهل مطالعه و مشورت نباشید، ممکن است ندانید که در برابر توصیهای که به شما میکنندفقط باید یک ممنون بگویید یا اینکه لازم است با دلیل یا راهی دیگر اشتباه بودن نظرشان را به همراه یک تشکر به گوینده برگردانید. ولی شاید واقعا شما بهدلیل بیتجربگی دارید راه را اشتباه میروید. چه عیبی دارد اگر برای چند لحظه به خوبی با خودتان فکر کنید که همه راهنماییهای دیگران جنبه دخالتکردن ندارد و شاید واقعا بتواند کار شما را سادهتر و راحتتر کند.
7- محترمانه دور بزنید:
گاهی از شیوههای غیرمستقیم برای آشنایان استفاده کنید. یاد کردن از دلسوزیهای دردسرآفرین فردی دیگر که حتی نیاز نیست مخاطب شما او را بشناسد میتواند به شما کمک کند. حتی گاهی برای حل دخالت از بزرگتری که خودش آن رفتار را دارد کمک بگیرید مثلا بگویید: «بهنظرت با فلانی که دائم در مورد کوچکترین مسئله فرزندم نظر میدهد، تذکر میدهد، سرزنش میکند و... چطور رفتار کنم؟»
ارسال نظر