خاک واتس آپ، تلگرام و فیس بوک خیانت خیز است؟
جالب این است که دیده شده شوهران زنانی که خودشیفتگی بالایی دارند نیز ممکن است در فعالیتهای خارج از ازدواج درگیر شوند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- «زنی با مراجعه به دادگاه خانواده شهید محلاتی دادخواست طلاق خود را به یکی از شعب این مجتمع قضایی ارائه کرد و در مقابل قاضی پرونده اظهارداشت: شوهرم هر شب که به منزل میآید، تنها به فکر متصل شدن به اینترنت است. او دائم با دخترهای ناآشنا در فیسبوک چت می کند و دیگر خانواده معنایی ندارد. فیسبوک کابوس و هووی من شده است و شوهرم وقتی پای اینترنت مینشیند دیگر حاضر نیست حتی برای شام با من سر یک سفره بنشیند. در واقع شوهرم با فیسبوک ازدواج کرده است و این موضوع به کابوس هر شب من تبدیل شده است.
زن در ادامه گفت: وقتی کنار شوهرم میروم تا در جریان کارهایش قرار گیرم، سرم فریاد زده و صفحه کامپیوتر یا گوشی خود را برمیگرداند. دادخواست طلاق دادم تا مشکلات و ناراحتیهایم پایان یابد و او بداند که وقتی میگویم از تو جدا میشوم، دروغ نیست. درست است که پیشرفت تکنولوژی و به روز شدن باید رخ دهد ولی شوهرم زیادهروی میکند و من دیگر معنای داشتن شوهر را نمیفهمم.»
داوریهای ما درباره پدیدههای پیرامونی مان به جهان ذهنی ما شکل میدهد. این یک پروسه دائمی است که ما در چرخههای آن قرار گرفته ایم. جهان ذهنی ما به داوریهای ما سر و شکل میدهد و داوریهای ما جهان ذهنی ما را میآفریند و این دو در داد و ستد دائمی با هم قرار میگیرند. اما این دو رابطه هرچقدر منطقی تر و واقع بینانه تر پیش بروند و از محتوای قابل دفاعی برخوردار باشند در آن صورت استنتاجات ما کم تر وهم آلود خواهد بود.
این ابزارها و فناوریهای ارتباطی، بسته به نوع استفاده، تاثیرگذارند؛ هم منفی و هم مثبت، اما کاربران نیز در این میان نقش دارند. گاهی حتی برخی کارشناسان ما در دامهایی میافتند و به نام تحلیل، مواردی را مطرح میکنند که نتیجه ای جز عقبگردها و دور شدن از واقعیتها ندارد. مثلا در تحلیلها کم نشنیدهایم که انگشت اتهام صرفا به سمت ابزارها و فناوریهای ارتباطی نشانه رفته است به گونه ای که انگار آدمها مثل موم یا گِل سفالگری در دست این ابزارها هستند و این ابزارها میتوانند هر آنچه که دوست داشتند در زیر دستان خود از ما بسازند.
از زمانی که رادیو به عنوان اولین ابزار مدرن ارتباطی وارد جامعه ایران شد، چنین تصوری در میان لایههایی از جامعه وجود داشت و بعدها این تصور به سینما و تلویزیون به عنوان ابزارهای ارتباطی جدید تعمیم و تسری داده شد و سرانجام ما چنین صورت مسأله ای را این روزها در شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای ارتباطی تلفن همراه بازآفرینی میکنیم. در واقع مسأله چندان دستخوش تغییر نشده است و همان تصور «خود موم بینی» یا «خود گِل سفالگری بینی» است که همچنان نقش بازی میکند. نقد دیگری را هم میشود متوجه این منظر کرد. این که ما در این دیدگاه منفعل، عملا پیشنهاد جایگزینی ارائه نمیکنیم و عموما به همان دیدگاه سلبی بسنده میکنیم. این که اگر «الف، بد است» چه جایگزین و گزینه دیگری را به جای الف مطرح میکنیم؟ اگر شما این زمین بازی را مناسب نمیدانید، زمین بازی پیشنهادی تان چیست؟ این جاست که دستهای ما خالی میماند. حال به این فکر کنید که ما میخواهیم با همین ذهنیت درباره حاشیههای ارتباط ما با فناوریهای نوینی که امروز در دسترس ما قرار گرفته داوری کنیم.
اپلیکیشنهایی که شبکههای اجتماعی را فراگیر کردند امروز بخشی از گوشههای تاریک ارتباطی زوجها به فضاهای مجازی کشیده شده است. اما این گوشههای حاشیه آفرین از کجا میآید؟ ظاهر قضیه این است که این گوشهها از شبکههای اجتماعی میآید که هم امکان به اشتراک گذاری مطالب را فراهم میکند و هم امکان گفتگو و چت. ظاهرا این گوشههای تاریک از اپلیکیشنهای تلفنهای همراه میآید که در این دو سه سال توسعه عجیبی پیدا کرده اند و لایههای متنوعی از جامعه را درگیر ساخته اند. اگر تا همین سه چهار سال پیش فقط لایههایی از جوانهای تحصیلکرده و نخبهها در فضاهای مجازی شرکت میکردند و حضور در این فضاها مستلزم داشتن رایانه و تسلط بر آن بود با سهل الوصول شدن مشارکت در فضای شبکههای اجتماعی، سیلی از زنان و مردان جوان، میانسال و مُسن وارد این گود شدهاند.
تلگرام و وایبر فعال ما یشاء نیستند
چند وقت پیش در گپ و گفتی که با دکتر مهدی منتظر قائم، استاد گروه ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران داشتم وی به نکته دقیقی در این باره اشاره کرد و ابهام زدایی خوبی در این باره انجام داد. به باور این استاد جامعهشناسی، کارکرد فناوریهای ارتباطاتی فراهم آوری بستر انتقال است. در واقع این جا ابزارهایی مثل فیس بوک یا نرم افزارهای ارتباطی تلفن همراه به تعبیر این استاد جامعه شناسی و ارتباطات، فعال ما یشاء نیستند. در واقع این ابزارهای مدرن، امکان ارتباطی سریع، راحت، سهل الوصول و ارزان را در اختیار همه انسانها قرار دادهاند. پس این گونه نیست که تصور کنیم وایبر یا تلگرام یا فیس بوک تصمیم میگیرند که پایههای خانواده ایرانی را سست کنند یا اساسا با همین هدف طراحی شده اند تا باعث شوند یک مرد یا زن ایرانی به همسر خود در این شبکهها خیانت کند. اگر به واقع این گونه بود در آن صورت هر مرد و زن متأهلی که وارد وایبر و تلگرام و واتس آپ میشد بلافاصله با خلع سلاح شدن اراده اش باید به همسر خود خیانت میکرد.
وقتی حاشیهها به حساب ابزار نوشته میشود نه کاربر
حال شما به این فکر کنید که هر روز رسانهها اعم از تلویزیون و مطبوعات در شکل دادن به خبر حاشیهها و حوادث این نرم افزارها و حتی در تحلیلهایشان، حاشیههای وایبر، تلگرام، فیس بوک و واتس آپ را نه به حساب کاربران این نرم افزارها که به حساب خود نرم افزارها میگذارند. مثلا تیتر میکنند: «فیس بوک و وایبر میزان خیانتها را افزایش دادهاند» اما به واقع صورت مسأله همان است که عموما در رسانههای ما منعکس میشود؟ یعنی همان نادیده گرفتن وجه فرافکنی که ابزارهایی مثل فیس بوک یا وایبر را به عنوان ابزارهای خیانت زوجها به همدیگر معرفی میکند؟ در بخش قابل توجهی از تحلیلهای مربوط به تأثیر نرم افزارهای ارتباطی که گفته میشود به عنوان یک ضد ارتباط میان زوجها عمل میکنند، عموما مسأله به گونهای عنوان میشود که انگار آدمها توده ای رگ و استخوان منفعل در دست ابزارهای هوشمندی به نام فیس بوک و وایبر هستند و فرمان اراده و عقل آدمها به دست این وسایل داده شده است.
وقتی بیوفایی زوجها با فناوری گره میخورد
دکتر حسین خدمتگزار، روانشناس بالینی در کتاب «بیوفایی همسران» مینویسد: هر نوع پنهان کاری از همسر در مورد روابط خارج از ازدواج، نوعی بی وفایی تلقی میشود. حتی زمانی که شخص اطلاعات خصوصی زندگی خود را با شخص ثالثی در میان بگذارد و آن را از همسرش پنهان کند، نوعی بی وفایی و خیانت تلقی میشود. وقتی صحبت از بیوفایی میشود همواره بی وفایی جنسی در ذهن تداعی میشود اما بی وفایی به اشکال دیگری نیز میتواند وجود داشته باشد. نکته مهم در بی وفایی پنهان کاری است، بنابراین خیال پردازی با شخصی غیر از شریک زندگی، دیدن عکس و فیلم مستهجن و روابط تلفنی و اینترنتی نیز نوعی بی وفایی تلقی میشود. پس بی وفایی را در دو قالب بی وفایی عاطفی و جنسی میتوان صورت بندی کرد. بی وفایی عاطفی به صورت درد دل کردن با یک غریبه غیر همجنس، در میان گذاشتن اسرار، بگو و بخند کردن، عشق ورزیدن و موارد دیگر است که از چشم همسر پنهان میماند. بیوفایی جنسی هم برقراری رابطه جنسی با شخص خارج از حوزه زناشویی است که میتواند جنبه عاطفی نداشته باشد. در مواردی بی وفایی عاطفی و جنسی میتواند با هم صورت بگیرد.
آدمهای تکانشگر و ناتوانی در به تأخیر انداختن لذت
این روانشناس ادامه میدهد: «با این حال علاوه بر خودشیفتگی، دو عامل قوی پیش بینی کننده بی وفایی، احساس مسئولیت پایین و روان پریشی - اختلال شدید روانی - هستند که عنصر مشترک آنها تکانشگری و ناتوانی در خویشتن داری و به تأخیر انداختن لذت است. تکانشگری یک ویژگی شخصیتی است که باعث میشود فرد در مواجهه با رویدادها به سرعت، تعادل خود را از دست داده و از خود بیخود شود و بدون تفکر واکنش نشان دهد. ویژگی شخصیتی تکانشگری ممکن است شخص را به حوزه بی وفایی جنسی شوق دهد. افراد تکانشگر به احتمال زیاد در فرصتهای عاطفی و جنسی پیش آمده، قدرت کنترل نداشته به سرعت وارد عمل میشوند در حالی که سایر افراد خویشتن داری نشان میدهند. در واقع افرادی که توانایی به عقب انداختن خواستههای خود را ندارند و همواره تکانشی عمل میکنند تصمیمی ناگهانی میگیرند و به عواقب و جوانب عمل خود فکر نمیکنند.» واقعیت این است تا زمانی که ما درک عمیق تری از وجوه روانشناختی و جامعه شناختی کاربران نرم افزارها و اپلیکیشنهای ارتباطی تلفن همراه و سایر شبکههای اجتماعی به دست نیاوریم، نمیتوانیم با متوجه کردن این حاشیهها به سمت نرم افزارها به تحلیل واقع بینانهای در اینباره برسیم.
عوامل شخصیتی و روانی افراد در خیانت نقش دارند؟
اما در ادامه مباحث این کتاب، پرسش مهمی مطرح میشود؛ پرسشی که میتواند در تقابل با بخشی از فرافکنیهای معمول ما باشد. پرسش این است: آیا عوامل شخصیتی و روانی افراد در بی وفایی آنها نقش دارند؟
پاسخ این روانشناس بالینی این گونه است: از نظر علمی نشان داده شده که ویژگیهای شخصیتی با کشیده شدن افراد به بی وفایی مرتبط است. روابط خارج از ازدواج به خودشیفتگی افراد، اعتماد به نفس شکننده، نیاز برای حفظ عزت نفس و اختلالات روانی نسبت داده شده است. یکی از قوی ترین عوامل پیش بینی کننده بی وفایی، خودشیفتگی شخصیتی است. زنانی که خودشیفتگی زیادی دارند پیش بینی میشود که ممکن است به دنبال جلب توجه باشند، قرار ملاقات بگذارند. شب در جایی بمانند و همه اینها موجب شود که روابط عاطفی یا روابط جنسی خارج از ازدواج داشته باشند. جالب این است که دیده شده شوهران زنانی که خودشیفتگی بالایی دارند نیز ممکن است در فعالیتهای خارج از ازدواج درگیر شوند.
آسیبهای تکنولوژی از کمبود مهارت و دانش ما میآید
در واقع موضوع مهم در این جا که میتواند ما را از اوهام بسیاری خارج کند، جدی گرفتن نقش خودمان در هر رابطه ای از جمله در رابطه همسری است. اگر این رابطه جدی باشد دیگر نمیتوان به راحتی همه تقصیرها را متوجه دیگران از جمله ابزارهای مدرن ارتباطی کرد. این همه در حالی است که امروز فرافکنی به عنوان نقصان مهم رفتاری در سطوح ریز و درشت روابط بین فردی ما به چشم میآید. این فرافکنی اجازه نمیدهد ما مسئولیت رفتارهایمان را بپذیریم. به این معنا که اگر میل به خیانت در یک مرد یا زنی وجود داشته باشد ابزارهای نوین ارتباطی مثل فیس بوک یا وایبر و تلگرام نهایتا میتوانند به عنوان تسهیل کننده رفتار کنند اما نکته متوهم کننده اینجاست که ما تصور کنیم این میل نه از درون ما که از یک ابزار ارتباطی برخاسته است. به تعبیر آن استاد جامعهشناسی. ظرفیت نهفته تکنولوژی امر قابل قبولی است اما این امری نیست که ورای اختیار، آگاهی و اراده فردی و جمعی ما عمل کند. پس علت غلبه آسیب زایی تکنولوژی، کمبود دانش و مهارت جامعه به کاربرنده آن است. حال اگر جامعه هرچه سریع تر، عمیق تر و جدیتر ظرفیتهای آسیب افزایی تکنولوژی را درک کند و در برابر آن بدلش را بزند، این جامعه میتواند توفیق داشته باشد که اثرات منفی را هرچه سریع تر کمتر کند و اثرات مثبت را به حداکثر برساند.
ارسال نظر