مردان زن ذلیل دست به دامان دادگاه
آمار ها نشان می دهد، تنها در 7 ماه نخست سال 93 بیش از هزار مرد قربانی خشونت خانگی همسران خود شده اند اما واقعیت این است که خشونت علیه مردان حتی بیش از این آمار بوده و احتمالا ترس از قضاوت اطرافیان و نگاه جامعه عامل بروز ندادن این واقعه است.
به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران آمارهای غیر رسمی از سازمان پزشکی قانونی نشان میدهد که تنها در 7 ماه نخست سال 93 بیش از هزار و 350 تن مرد قربانی خشونت به این سازمان مراجعه کرده اند.
در خصوص وضعیت خشونت علیه مردان از سوی زنان به تفکیک شهرها و استانهای کشور، آمار دقیق و رسمی در دسترس نیست. شاید علت پدیده نوظهور خشونت علیه مردان در جامعهای مانند جامعه ایران، گذشته ی مردسالار جامعه بوده است.
شنیدن این آمار در جامعه ای که تقریبا مرد سالار محسوب می شود در وهله اول کمی ناملموس است اما واقعیت این است که خشونت علیه مردان حتی بیش از این آمار بوده و احتمالا ترس از قضاوت اطرافیان و نگاه جامعه عامل بروز ندادن این واقعه است.
آزار روحی قدم اول خشونت علیه مردان
دعوای زن و شوهری اگرچه به قول قدیمی ها نمک زندگی است، اما این نمک که از حد بگذرد زندگی را به کام هر دو طرف شور می کند.
بحث و جدال میان زوج ها معمولا از آنجا آغاز می شود که یک طرف مطابق میل طرف دیگر عمل نمی کند. وقتی هم که این موضوع شدت بگیرد و پای لجبازی به میان کشیده شود، لحن صحبت تغییر می کند و هر یک از زوجین در یک جبهه و مقابل هم قرار می گیرند و شاید در آن لحظه تنها چیزی که مهم است به کرسی نشاندن حرف است نه عشق و نه زندگی مشترک!
تحقیر کلامی، استفاده از عبارات و کلمات ناخوشایند، تملک گرایی و احساس حسادت، متهم کردن به بیوفایی و خیانت، تصاحب اموال، اصلاح رفتار یا اجازه ندادن برای ارتباطات شخصی و تحقیر انواع رایج خشونت های خانگی هستند.
خشونت جسمی و ضرب و شتم، تهدید دیگری علیه مردان
خشونت علیه مردان معمولا با آزار های روحی و لحن توهین آمیز شروع می شود اما وقتی فرد به خواسته ی خود نمی رسد، ممکن است کار به ضرب و شتم نیز برسد.
همسر آزاری با زدن، طعنه، پرتاب کردن اشیا و از بین بردن مال، فحاشی و انواع خشونتهای پنهانی تعریف میشود. اینکه فرد چقدر توانایی جسمی داشته باشد، میتواند در نوع و شکل حملههای او تاثیر بگذارد. اما ترساندن شما در خواب، کتک زدن، تهدید با چاقو و سلاح سرد و هرچیزی که ضعف جسمی زن را از بین ببرد، ابزارهایی برای تهدید و آزار و خشونت زن علیه مرد هستند. علاوه بر این تهدید به آزار بچهها و بیتوجهی به نیازهای خانواده نوعی خشونت است. اما آزارهای خانگی فقط به خشونت محدود نمیشوند.
البته اینکه چرا حالا خشونت علیه مردان رو به افزایش است، موضوعی است که باید در تغییر سبک زندگی مردم جست و جو کرد.
خلیل محمدی، رییس اداره مشاوره و مددکاری معاونت اجتماعی نیروی انتظامی تهران بزرگ، می گوید: این وضعیت، تازگی ندارد که بخواهد اقلیت را تبدیل به اکثریت کند. بیشترین آمار خشونت مربوط به خشونت جسمی نیست.
وی تاکید می کند: طیف مردان اینطور نیستند که خشونت گرا باشند. بسیاری از آنها تمایل دارند که مشکلات زندگی شان به بیرون کشیده نشود. البته نباید از این مساله به سادگی گذشت که بسیاری از ارزش های فرهنگی خانم ها به خاطر بروز مسایل اجتماعی مثل حضور ماهواره دستخوش تغییرات بسیاری می شود.
راه نجات کجاست؟
مواجهه با خشونت در زندگی زناشویی امری تقریبا رایج است. این روزها خشونت ها علیه مردان نسبت به گذشته روز به روز افزایش می یابد اما چیزی که باعث می شود از بروز آن خودداری کنند، قضاوت اطرافیان است و مردان معمولا ترجیح می دهند مشکلات را خودشان حل کنند.
محمدرضا جوهرینیا، روانشناس می گوید: هر فرد، دارای دو فرهنگ درونی و بیرونی است. فرهنگ بیرونی انسان شامل موقعیت اجتماعی، اقتصادی و علمی و فرهنگ درونی شامل ارزشها و باورهاست که دلیل اختلافات و خشونت ها معمولا به فرهنگ درونی برمیگردد.
وی ادامه می دهد: اصل همسانگزینی موجب میشود زن و شوهر در زندگی و ازدواج خود تعارض کمی با هم داشته باشند. وقتی دو نفر با آگاهی از نقاط ضعف و قوت هم، یکدیگر را بپذیرند؛ با هم تفاهم دارند. تفاوت بین دو انسان قابل نفی و انکار نیست، بنابراین میتوان با آگاهی و شناخت از خصوصیات هم، یکدیگر را پذیرفت.
ا
ما پس از ازدواج، به هر روی نخستین راهکار برای مقابله با این خشونت ها باید صلح باشد. رفتار مسالمت آمیز طرفین در گرو میزان عملکرد عقلانی آن هاست. اما وقتی فرد درون شرایطی نا مطلوب قرار می گیرد، شاید ترازوی عمل به سمت احساس خم شود و نتواند آنچنان که باید، عقلانی عمل کند.
راهکار دیگری که از ادامه خشونت ها جلوگیری می کند، تلافی نکردن و تلاش برای حفظ آرامش است. مطمئنا در شرایطی که بحث و جدال بالا گرفته است، کوچکترین تنش اضافی می تواند شروع بحث تازه ای باشد.
مراجعه به مشاور در تمام کشورهای جهان امری عادی تلقی می شود. همه ی مردم و به خصوص کسانی که دارای دغدغه ی روزانه هستند لازم است هر چند وقت یک بار با مراجعه به یک مشاور از دل مشغولی خود کاسته و درباره مسائل روزانه خود سخن بگویند. مشاوران می توانند پس از شنیدن صحبت فرد او را در امور روزانه راهنمایی کند.
نوروزی، روانشناس، در گفتگو با باشگاه خبرنگاران می گوید: تمام مردم به طور عادی و روزمره، برای تصمیم گیری صحیح، نیازمند مشاوره هستند اما معمولا زمانی به مشاور مراجعه میکنند که دچار مشکل شدهاند و این موضوع کار را برای آنها سختتر میکند.
خشونت خانگی یک معضل اجتماعی محسوب می شود اما مقابله با آن در وهله اول منوط به رفتار خود ماست. خشونت های جزئی را می توان به راحتی با کمی تدبیر کنترل کرد اما اگر این عارضه تداوم یافته و قابل کنترل نباشد دخالت یک مشاور متخصص لازم و ضروری خواهد بود.
ارسال نظر