به گزارش پارس به نقل از جوان  عصر روز 11 آذر ماه سال 91، مأموران پلیس کلانتری 127 نارمک از حادثه آتش‌سوزی در یکی از خانه‌های محله باخبر و در محل حاضر شدند. همزمان با حضور آتش‌نشانان و خاموش شدن آتش، سه مصدوم حادثه به بیمارستان منتقل شدند. در حالی که تحقیقات ادامه داشت، از بیمارستان خبر رسید یکی از مجروحان که پسری 28 ساله به نام بهنام بود، به علت شدت جراحت فوت شده است. تحقیقات بیشتر نشان داد که حادثه آتش‌سوزی عمدی بوده، بنابراین مرد صاحبخانه که شهروز نام داشت به عنوان مظنون بازداشت شد. در حالی که دو مصدوم حادثه مطالبه دیه کرده بودند، مادر بهنام از شهروز اعلام گذشت کرد. با کامل شدن تحقیقات، پرونده برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم روی میز هیئت قضایی شعبه 4 دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت و مرد 78 ساله صبح دیروز مقابل هیئت قضایی قرار گرفت. پس از رسمیت پیدا کردن جلسه، نماینده دادستان با قرائت کیفرخواست برای شهروز درخواست صدور مجازات قانونی کرد.

پس از آن شهروز به دستور قاضی عبداللهی در جایگاه قرار گرفت و اتهام خودش را پذیرفت و در شرح ماجرا گفت: چند سال قبل همسر اولم فوت شد، بعد با مادر بهنام آشنا شدم و با او ازدواج کردم. بهنام و برادرش را دوست داشتم و مثل بچه‌های خودم از آنها مراقبت می‌کردم تا اینکه بهنام ازدواج کرد. او بعد از مدتی صاحب یک فرزند شد اما در جریان رفت و آمد با دوستانش به مصرف مواد اعتیاد پیدا کرد. بعد از آن بود که همسرش طلاق گرفت و بچه را هم با خودش برد. بهنام به خانه من آمد، از اینکه در خانه‌‌ام باشد، مشکلی نداشتم. درگیری من با او زمانی شروع شد که متوجه شدم زیرزمین خانه‌ ‌را مرکز فساد و پاتوق معتادان کرده ‌است. او روزها با دوستانش به دزدی می‌‌رفت، اموال سرقتی را به خانه من می‌‌آورد، آنها را تقسیم می‌‌کردند، بعد می‌‌فروختند و با پولش مواد می‌‌خریدند و در همان زیرزمین می‌‌کشیدند. بهنام پسر خوانده من بود اما من کارهای پدرانه‌ای در حق او انجام دادم. برای او ماشین خریدم، زن گرفتم، خانه‌ام را به نامش زدم اما او به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد. هر کاری می‌کردم که او را ترک بدهم، او مقاومت می‌کرد.

متهم در شرح حادثه گفت: روز حادثه دیدم همراه دوستانش مقداری لوازم سرقتی به خانه آورده‌اند و مشغول کشیدن مواد شدند. دیگر تحملم تمام شد، آنقدر عصبی بودم که نتوانستم تصمیم درست بگیرم، یک بطری بنزین در حیاط خانه بود، آن را برداشتم و آتش زدم و داخل زیرزمین انداختم و بعد از انفجار زیرزمین پلیس و عوامل آتش‌نشانی را از ماجرا باخبر کردم.

متهم در آخرین دفاع از خود گفت: قصدم این نبود که بهنام را بکشم، فقط می‌‌خواستم او را بترسانم، واقعاً اذیتم می‌کرد و نمی‌‌توانستم رفتارش را تحمل کنم. می‌توانید از مادرش بپرسید که من چقدر برای او زحمت کشیدم.

قاضی عبداللهی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهم ختم جلسه را اعلام کرد و با هیئت قضایی وارد شور شد و متهم را به پرداخت دیه و تحمل 20 ماه حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کرد. متهم به زودی از زندان آزاد می‌شود.