مرگ مرموز جوان 32 ساله در پاتوق معتادان
دست روي قرآن گذاشت و عبارات سوگند را يك به يك پس از رييس دادگاه تكرار كرد؛ راي برائت او از قتل صادر شده بود...
به گزارش پارس به نقل از اعتماد «حميد 9 ساعت مواد كشيده بود كه جنازهاش را در باغچه خانهام پيدا كردم. او خودش را با بند كفش از ميله گاز حلقآويز كرده بود.» اينها بخشي از اظهارات متهم به قتل در جلسه رسيدگي به پروندهاي مرموز درباره قتل جواني 32 ساله در رباط كريم است. رسيدگي به اين پرونده صبح ديروز در شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي قربانزاده آغاز شد. متهم به قتل كه پس از دو سال حبس با قرار وثيقه از زندان آزاد شده بود با لباس شخصي همراه وكيلش در جايگاه مخصوص متهمان نشست. پدر و مادر و برادر مقتول نيز حضور داشتند. آنها تقاضاي قصاص متهم را تقديم دادگاه كردند. با دستور رييس دادگاه، نماينده دادستان كيفرخواست را قرائت كرد. در آن آمده بود كه دهم اسفند 90 جسد حلقآويزشده حميد 32 ساله در باغچه خانه متهم در يكي از روستاهاي شهرستان رباط كريم كشف شد. پزشكي قانوني علت مرگ را انسداد مجاري تنفسي و خفگي ناشي از آن اعلام كرده است. با توجه به كشف جسد در خانه متهم، علي 51 ساله به اتهام قتل دستگير و به زندان افتاد. او در بازجوييها به قتل حميد با انداختن بند كفش دور گردنش اعتراف كرده بود با اين حال در جلسات دادگاه اعترافات خود را پس گرفت و بر بيگناهي خود تاكيد كرد. با قرائت كيفرخواست نوبت به متهم رسيد. علي 51 ساله، لاغراندام، با صورتي استخواني و سبيلي كه پشت لبش را پر كرده بود پشت جايگاه ايستاد. لباس شخصياش، نشانههاي متهم را از او دور كرده بود. او اتهام قتل را رد كرد و در تشريح روز حادثه گفت: ساعت 21 شب حادثه صاحبكارم با موبايلم تماس گرفت و از من خواست تا دو نفر از مهمانانش را به خانه من بياورد. من آن زمان به هرويين اعتياد داشتم و وقتي صاحبكارم بحث پول را پيش كشيد من هم قبول كردم. آنها طرفهاي ساعت 23 به خانه من آمدند. زن و بچهام شهرستان بودند و من تنها بودم. وقتي آنها آمدند متوجه شدم حميد – مقتول – و خواهرش هر دو بهشدت به شيشه و هرويين اعتياد دارند. صاحبكارم وقتي آنها را آورد 20 هزار تومان كف دستم گذاشت و گفت فردا صبح ميآيد دنبالشان. او گفت نميخواهد زن اولش از اين ماجرا باخبر شود چون ميخواهد با خواهر حميد ازدواج كند.» اولياي دم چشمشان را به دهان متهم دوخته بودند. علي ادامه داد: «وقتي صاحبكارم رفت، حميد پاي بساط نشست و تا صبح مواد كشيد. من چندبار به او اعتراض كردم اما فايدهاي نداشت. خواهرش هم شيشه مصرف ميكرد. صبح، طرفهاي ساعت 6 از خواب بيدار شدم و به حياط رفتم. حميد گوشه باغچه نشسته بود و مواد ميكشيد. همسايهها داشتند نگاه ميكردند. اگر همسر و بچههايم ميفهميدند نميدانستم چه بايد به آنها بگويم. براي همين از حميد خواستم داخل خانه برود و مواد بكشد اما او قبول نكرد. به خانه برگشتم اما طاقت نياوردم و به حياط رفتم. آنجا ناگهان ديدم كه حميد خودش را با يك بند كفش در باغچه حلقآويز كرده. دواندوان قيچي خواهرش را گرفتم و بند را بريدم. روي سر و صورتش آب پاشيدم. فكر كردم سنگكوب كرده اما او نفس نميكشيد. او را به بيمارستان برديم اما فايدهاي نداشت. او خودكشي كرده بود.» اظهارات متهم با آنچه در پرونده ثبت شده بود تناقض داشت. او در جريان بازجوييها قتل را گردن گرفته بود. رييس دادگاه صفحه 132 پرونده را باز كرد و از روي آن خواند: «ساعت 6 صبح حميد با خواهرش دعوايش شد. من از آنها خواستم آرام باشند اما حميد به من فحش داد و گفت هركاري بخواهد ميكند. من عصباني شدم. بند كفش يكي از پسرهايم را از كفش جدا كردم و دور گردن حميد انداختم. او آنقدر نشئه بود كه نميتوانست مقاومت كند. آنقدر بند را فشار دادم تا خفه شد. بعد صحنهسازي كردم و با خواهرش او را به بيمارستان برديم.»
رييس دادگاه به پهلوي صندلي تكيه داده بود. از زير عينك نگاهي به متهم انداخت اما علي بار ديگر بر بيگناهي خود تاكيد كرد. نوبت به وكيل متهم رسيد. او دفاعيات خود را با گزارش پزشكي قانوني شروع كرد و گفت: «كميسيون پزشكي قانوني آورده است كه علت مرگ نميتواند خودكشي باشد و احتمال دارد قتلي رخ داده باشد.» وكيل متهم بر كلمه «احتمال» تاكيد دوباره كرد و ادامه داد: «موكل من براساس تحقيقات پليس و گزارش پزشكي قانوني بيگناه است بنابراين از قضات دادگاه تقاضاي برائت او از قتل را دارم.» دو ساعت از جلسه رسيدگي به پرونده گذشته بود كه رييس دادگاه اعلام تنفس كرد. آنها براي صدور حكم وارد شور شدند. لحظاتي بعد بار ديگر جلسه تشكيل شد. قاضي قربانزاده به متهم گفت كه آيا حاضر است براي اثبات بيگناهياش قسم ياد كند؟ علي بيدرنگ پذيرفت. دكمه آستينش را باز كرد و آن را بالا داد. از جلسه خارج شد. لحظاتي بعد با وضو برگشت. دست روي قرآن گذاشت و عبارات سوگند را يك به يك پس از رييس دادگاه تكرار كرد؛ راي برائت او از قتل صادر شده بود...
ارسال نظر