به گزارش پارس به نقل از شرق «زوجین می‌توانند با توافق درمورد حق‌وحقوق خود یا گذشتن از حقوق خود از قبیل؛ مهریه، حضانت و ملاقات فرزند، جهیزیه، نفقه و... به‌راحتی به دادگاه مراجعه کنند و پس از مدت کوتاهی به‌صورت توافقی از هم جدا شوند.» این ساده‌ترین تصویر از ساده‌ترین شکل طلاق در کشور است. مدلی که به طلاق توافقی اطلاق می‌شود و حالا به گفته رئیس دادگاه‌های عمومی و انقلاب تهران آن‌قدر در کلانشهر تهران رشد داشته که «با ۲۷ هزارو ۳۲۰ فقره پرونده، در صدر دعاوی مجتمع‌های خانواده شهر تهران در سال ۹۳ قرار داشته است». این آمار زمانی معنادار می‌شود که آن را با تمامی پرونده‌های طلاق در تهران مقایسه کنیم. براساس آمار رسمی سازمان ثبت ‌احوال استان تهران سالانه بیش از ٣٠ هزار نفر در تهران از یکدیگر جدا می‌شوند که بر پایه این آمار و ٢٧ هزار طلاق توافقی در این کلانشهر، می‌توان گفت ٩٠ درصد طلاق‌ها در تهران توافقی است. در همین رابطه عباس پوریانی، رئیس دادگاه‌های عمومی و انقلاب تهران، در نشست خبری با حضور خبرنگاران  گفت: مطالبه وجه چک با ٢٣ هزارو ٩٢٣ فقره، مطالبه وجه با ٢٠ هزار فقره، مطالبه خسارت با ١٥ هزار پرونده و الزام به تنظیم سند رسمی ملک با ١٢ هزارو ٣٣٧ فقره، بیشترین پرونده‌های حقوقی تهران در سال ٩٣ بودند. به گفته پوریانی، طلاق توافقی با ٢٧ هزارو ٣٢٠ مورد، مطالبه مهریه با ١٦ هزارو ٢٢٨ فقره و طلاق به خواسته زوجه با ١٠ هزارو ١٨٠ فقره، بیشترین پرونده‌های مربوط به دعاوی خانوادگی در سال گذشته بود. رئیس دادگاه‌های عمومی و انقلاب یادآور شد: سرقت مستوجب تعزیر با ٢٢ هزارو ٥١٦ فقره، ضرب‌وجرح عمدی با ١٩ هزارو ٩١٣ فقره، صدور چک بلامحل با ١٨هزارو ٤٤٢ فقره، ایراد صدمه بدنی غیرعمدی با ١٨ هزارو ٣٥٨ فقره و توهین به اشخاص با ١٢ هزارو ٨٥٥ فقره بیشترین پرونده‌های کیفری تهران در سال ٩٣ بودند.
معیدفر: طلاق توافقی عقلانی است و مانع نزاع می‌شود
حجم بالای طلاق توافقی در کشور در شرایطی است که سعید معیدفر، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، این مسئله را ناشی از عقلانیت در کلانشهر‌ها و مانعی بر سر خشونت و نزاع سنتی در مقوله طلاق می‌داند. او معتقد است طلاق توافقی به‌خودی‌خودی دلیل بر افزایش طلاق نیست و دلیل افزایش طلاق را باید در انتخاب‌های بی‌فکر زوجین در زندگی شهری، بدون فرصت شناخت در محیط‌های اجتماعی تحلیل کرد. او می‌گوید: «درواقع در گذشته  طلاق یک وجه حاد و معمولا نزاعی داشت که در یک بستر خشونت‌آمیز رخ می‌داد، معمولا از سوی یک طرف نزاع پیوسته شکل می‌گرفت و این نزاع به طلاق یک‌سویه ختم می‌شد، به‌طوری‌که طرف دیگر یا راضی به آن نبود یا اینکه در نزاع رخ‌داده برگ برنده‌ای برای مقابله با طلاق نداشت.  او می‌افزاید: «درحال‌حاضر با تغییر و تحولات در جامعه ایرانی (به‌ویژه کلانشهرها)، سبک زندگی، بالارفتن سطح آگاهی‌ها و مشکلات خاص زیست شهری جدید، طلاق در کلانشهر‌ها به‌سمت توافقی رفته است، این شکل از طلاق، نزاع‌ها و خشونت‌ها را کاهش داده و فرض بر این است که طرفین یا با یک برخورد عقلانی نسبت به ادامه زندگی ناامید می‌شوند یا وارد مسیر خسته‌کننده‌ای می‌شوند که رضایت به جدایی می‌دهند و تبعات طلاق را به زندگی در تنش و خشونت و نارضایتی ترجیح می‌دهند. او در ادامه می‌گوید: برخی این‌طور تحلیل می‌کنند که طلاق توافقی درواقع نوعی آسیب است که منجر به افزایش طلاق شده، درحالی‌که باید گفت آنچه آسیب مهمی در کلانشهرهاست و باعث افزایش طلاق شده نه طلاق توافقی بلکه، ازدواج‌های بی‌فکر و بی‌پشتوانه است.  استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در ادامه تأکید می‌کند: «هم‌اکنون در کلانشهر‌ها نقش خانواده‌ها در معرفی زوجین به یکدیگر کاملا کم‌رنگ شده است، از سوی دیگر در محیط‌های اجتماعی فرصت شناخت پایدار به جوانان داده نمی‌شود و آنها تا حد زیادی در مقوله شناخت با چالش همراه شده‌اند، همین مسئله زمینه‌ساز شناخت بی‌فکر و ازدواج بی‌پشتوانه را ایجاد کرده و دلیل اصلی طلاق در کلانشهر‌ها شده است.»
علاوه بر تحلیل‌های سعید معیدفر، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، نتایج یک تحقیق دانشگاهی از سوی دکتر باقر ساروخانی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، درباره طلاق توافقی نشان می‌دهد، زوجین هرکدام دارای دلایلی برای طلاق توافقی هستند که می‌تواند طرفین را مجاب به جدایی کند. 
ساروخانی در جمع‌بندی تحقیق خود می‌نویسد: «در طلاق توافقی، زنان مهم‌ترین دلایل خود را براي طلاق، فحاشی و ضـرب‌وشتم شوهر، دخالت خانواده شوهر، خیانت شوهر، داشتن اختلاف‌نظر فرهنگـی، اختلاف سنی زیاد، ازدواج تحمیلی و نداشتن آشنایی قبلی برشمرده‌اند. در مقابـل مردان نیز مهم‌ترین دلایل خود را براي جدایی به‌صورت زیر بیان کرده‌اند: علاقـه  نداشتن به زن، اقدامات خودسرانه زن، بدبینی به زن، تمکین‌نکردن، ناسازگاري زن، پايبندنبودن به اصول اخلاقی، نداشتن تفاهم، توقعات بیجاي زن، بـی‌اعتمـادي نسبت به شوهر و رفتارهاي نامعقول زن».
ساروخانی در ادامه تأکید می‌کند: «علاوه بر زوجین، در این تحقیق مشاوران در طلاق توافقی، مهم‌ترین دلایل زنان را براي طلاق، ناسازگاري، تنفـر از شوهر، توجه‌نکردن شوهر به خواسته‌ها و توقعات، دخالت خـانواده شـوهر، عـدم تحمل شوهر و لجبازي برشمرده‌اند. در مقابل مشاوران دلایل مردان را براي جدایی به‌صورت زیر بیان کرده‌اند: استقلال‌نداشتن زن (وابستگی به خـانواده)، ‌علاقه‌نداشتن به همسر، دخالت اطرافیان و ناآگاهانه‌بودن ازدواج.
 او ادامه می‌دهد: «حال با توجه به این نکته می‌تـوان گفـت تغییـر روش طـلاق در جامعـه از غیرتوافقی به روش توافقی، خود نشان از گـرایش جامعـه بـه نـوگرایی در همـه عرصه‌ها دارد؛ درواقع نوگرایی زنان سبب شده است ساختار مردسالار جامعـه تا اندازه زیادي به محاق رود و زندگی وارد عرصه دموکراتیک‌تري شـود کـه در آن افراد براساس بازاندیشی در هویت خـویش، زنـدگی خود را پایـه‌ریـزي می‌کنند. چه بسا در این پی‌ریزي نوین، روند جدیدي را براي زنـدگی خـود بیابند.