به گزارش پارس به نقل از ایران بنیاد تعاون سازمان زندانیان از 60 سال پیش فعالیت خود را آغاز کرد و تاکنون بدون اینکه باری بر دوش دولت و کشور بگذارد فعالیت‌های نتیجه بخشی برای اشتغالزایی و رفاه حال مددجویان و خانواده‌های‌شان انجام داده است. متأسفانه تعداد بالای زندانی، زیبنده کشور اسلامی ما نیست؛ می‌توان با صرف نظر از مجازات حبس مجازات‌های جایگزینی را در نظر گرفت.  وقتی راننده‌ای تصادف می‌کند یا کسی که به خاطر یک درگیری کوچک یا حتی مهریه برای چند روز به زندان می‌افتد گذشته از اینکه سو‌ءسابقه‌ای برایش لحاظ می‌شود هزینه‌ای هم روی دست دستگاه قضایی می‌گذارد. بنابراین چاره‌ای نداریم که با مدیریت هوشمندانه و خلاقانه این مسأله را مدیریت کنیم. سالانه 500 میلیارد تومان برای آزادسازی زندانیان جرایم غیرعمد از سوی مردم یا گروه‌های مردم نهاد جمع‌آوری می‌شود که مساوی است با مخارج یک سال نگهداری زندانیان. اگر بتوانیم کنترلی بر ورود افراد به زندان داشته باشیم و از سویی در بازنگشتن دوباره زندانیان به زندان تأثیرگذار باشیم می‌توانیم با همین کمک‌های نقدی، شرایط زندگی و شغلی خوبی را آن سوی دیوار زندان برای کسانی که آزاد شده‌اند فراهم آوریم. از سوی دیگر وجود 420 هزار فرزند زندانیان جزو اقشار ضعیف و آسیب‌پذیر هستند. زیرا وقتی پدر یا مادر در بازداشت به‌سر ببرند خانواده با مشکلات مالی، آموزشی و بهداشتی روبه‌رو می‌شود و نباید نسبت به این قشر بی‌تفاوت بود. به هرحال معلولان، آسیب دیدگان و خانواده‌های کم بضاعت هر یک تحت سرپرستی سازمانی قرار دارند اما خانواده زندانیان از داشتن چنین سازمان‌هایی حمایتی محروم هستند. بی‌توجهی به این قشر در آینده نتایج بدی به همراه خواهد داشت که نمونه‌هایش را هم اکنون در برخی از زندان‌ها می‌توان دید. فرزندانی که در نبود سرپرست خانواده پای در راه دیگری گذاشته‌اند و آینده خود را تباه کرده‌اند. در این راستا بنیاد با تلاش‌های خود سعی داشته گذشته از اشتغالزایی و حرفه‌آموزی شرایط را طوری برای زندانیان فراهم آورد که بخش زیادی از دستمزدشان به خانواده‌های‌شان اختصاص یابد تا لااقل مرهمی بر دردهای‌شان باشد. وجود 700 کارخانه، مزارع کشاورزی، استخرهای پرورش ماهی، کارگاه‌های صنایع دستی و صنعتی و ده‌ها فعالیت دیگر و نیز به‌کارگیری 50 هزار زندانی در این مشاغل و آموزش بیش از 100هزارتن از آنها در 200 رشته فنی حرفه‌ای نشان از عزم این بنیاد برای کمک به مددجویان و خانواده‌های آنها است. برای کمک به کاهش جرایم باید نگاه‌ها به زندانیان بویژه زندانیان غیرعمد تغییر کند و تدبیری هم برای آنسوی دیوارهای زندان از سوی سایر مسئولان اندیشیده شود.


مینی‌بوس‌ در جاده‌های فرعی و کم عرض پیش می‌رود. گرما و هرم بیابان همه را کلافه کرده. می‌رسیم به تابلویی کوچک و پریده رنگ که رویش نوشته «روستای خورین» روستایی که حالا به زندانش معروف است. ندامتگاه از دور با ملاقات کنندگانی که دم در جمع شده‌اند پیداست.
قرار است امروز مجتمع دوخت صنعتی در زندان شروع به کار کند؛ کار در زندان برای کسب درآمد و مهارت. محوطه آن‌طور که فکرش را می‌کردم بزرگ نیست. چند مددجو در حال نقاشی روی دیوارهای بند هستند. زندانبان‌ها هم روی زمین و پشت بام‌ها همه چیز را زیر نظر دارند. سالانه 500 میلیارد تومان هزینه نگهداری از زندانیان کل کشور  است، هزینه‌هایی همچون پوشاک، غذا، نگهداری و بهداشت. همچنین به گفته مسئولان قضایی سالانه بیش از
8 میلیون پرونده در دادسراها و محاکم قضایی تشکیل می‌شود.
آمارها نشان می‌دهد از 3 دهه گذشته تعداد زندانیان کشور22 برابر شده است که این موضوع با رشد 2 برابری جمعیت همخوانی ندارد. کارشناسان قضایی می‌گویند از هر 10 نفر ایرانی با احتساب کودکان و سالمندان و... لااقل یک نفر تجربه یک شب بازداشت را از سر گذرانده است.
در حال حاضر تعداد زندانیان متأهل کشورمان بیش از150هزار نفر است که با احتساب اعضای خانواده و  افراد تحت‌تکفل‌شان می‌توان گفت حدود یک میلیون نفر با زندان درگیر هستند و  از این موضوع رنج می‌برند.
از سرقت لاستیک تا کار در خیاطی
با بدرقه چشم‌ها و همراهی مسئولان ندامتگاه به کارگاه نخست که خیاطی است می‌رویم. روبان قرمزی ورودی کارگاه را مسدود کرده هرچند از بیرون رفت و آمد مددجویان خیاطی پیداست. روبان قیچی می‌شود و وارد سالن می‌شویم. سالنی نه چندان بزرگ و البته گرم؛ حدود 30 تا 40 نفر از حرفه آموزان با روپوش‌های هم‌شکل پشت چرخ‌های خیاطی نشسته‌اند و مشغول دوخت ودوزند. یک چشم‌شان به پارچه زیر دست‌شان است و چشم دیگرشان به ما. مانکن‌هایی که به آنها کت و شلوار پوشانده‌اند نشان می‌دهد کارگاه، کارگاه کت و شلوار دوزی است. خوش دوخت و شق و رق.
می‌گویند این کت و شلوارها در بورس‌های کت و شلوار اطراف بازار بزرگ تهران فروخته می‌شود. جوانی با سری تراشیده نگاهش را می‌دزدد و زل می‌زند به سوزن. رو به رویش می‌ایستم و می‌پرسم به چه جرمی بازداشت شده؟جواب می‌دهد: «2 ماه پیش به جرم سرقت لاستیک بازداشت شدم و قاضی برایم 2 سال بریده.»
- سابقه داری؟
- بله،2سال پیش هم به‌خاطر سرقت دستگیر شدم.
- چند سالته؟
-27
زن و بچه داری؟
-7سال پیش ازدواج کرده‌ام و الان هم یک پسر4 ساله دارم.
- چرا دزدی می‌کنی؟
- راستش آدم دوست نداره که نون حروم ببره سر سفره زن و بچه‌اش، وقتی کار نباشه مجبور می‌شی برای سیرکردن شکم زن و بچه دزدی کنی.
- یعنی هرکسی که کار نداره باید دزدی کنه؟
سکوتی می‌کند و ادامه می‌دهد«آخه من کاری هم بلد نیستم ولی باید اعتراف کنم اشتباه کردم،هر دو بار!»
- چطور شد خواستی در کارگاه‌های حرفه‌آموزی و اشتغال شرکت کنی؟
- چند وقت پیش مددکار زندان آمد و درباره راه‌اندازی این کارگاه‌ها صحبت کرد. من هم علاقه‌مند شدم. به هرحال علاوه بر اینکه خیاطی یاد می‌گیریم حقوق هم می‌دهند. الان صبح تا غروب توی کارگاه کار می‌کنم و اگر آزاد شوم حتماً یک مغازه می‌زنم.
وقت زیادی نداریم و باید از کارگاه‌های دیگر هم بازدید کنیم. نوبت کارگاه دوخت لباس کار شرکت‌های خودرو‌سازی است. در آستانه در این کارگاه اتاق کوچکی است که کارگاه هنرهای دستی است. چند مددجو در حال کار هستند؛ یکی سفال می‌سازد و گل را روی دستگاه به شکل کوزه در می‌آورد. گل جان می‌گیرد. آن یکی هم با اره مویی از تخته چوب الگوی ظریفی را می‌برد.عجب کارگاهی است آدم دلش باز می‌شود، البته خودشان هم همین عقیده را دارند و می‌گویند از کار در این کارگاه لذت می‌برند و از روزمرگی در سلول‌ها رها شده‌اند.
جوان قد بلند و عینکی که در حال نقاشی است می‌گوید به‌خاطر تصادف و ناتوانی برای پرداخت بیمه به زندان افتاده و می‌ترسد روزی که آزاد شود نگاه‌ معنادار دیگران آزارش دهد. سرش را جلو می‌آورد و توی گوشم می‌گوید «من از قماش این‌ها نیستم، بیشترشان دزد و قاچاقچی سابقه‌دار هستند. الان آزاد شوند دوباره می‌روند سر وقت خلاف و پس فردا هم همین‌جا هستند. نمی‌دانم من و امثال من چه گناهی کرده‌ایم که باید زندان باشیم. به‌خدا اگر آزاد بودم کار می‌کردم و قسطی دیه را می‌دادم.»
زندگی می‌چرخد لنگ پول نیستیم
حالا نوبت بازدید از کارگاه آخر است؛ بوی رنگ و تینرهمه جا را پر کرده. مددجویان سخت مشغول کارند؛ یکی پارچه برش می‌دهد، یکی می‌دوزد، یکی تکه‌های پارچه‌ را زیگزاگ می‌کند، چند نفر هم روی لباس با شابلون آرم شرکت خودروسازی را می‌زنند. مردی سپید مو پشت میز برش پارچه‌ها ایستاده. با صابون خیاطی روی پارچه خطوط الگوی برش را می‌کشد و به طرز ماهرانه‌ای آنها را برش می‌دهد. یعنی همین‌جا به این مهارت رسیده؟ از جرمش می‌پرسم، لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید: «بدهکاری»
به گفته خودش6 ماه است که به زندان افتاده و راه‌اندازی کارگاه خیاطی او را به آینده امیدوار کرده است. دست کم حوصله‌اش در این چهاردیواری سر نمی‌رود. اما همین چند وقته چقدر ماهر شده!
«آخر عمری بدهکاری و زندان چه بود نمی‌دانم! زن و بچه به هر دری زدند که برای آزادی‌ام پول جور کنند نشد که نشد. 100 میلیون بدهی دارم. کم که نیست. طلبکارهم فرصت نمی‌دهد کار کنم و پولش را بدهم. حالا چند ماهی است که بی‌خودی شب را صبح و صبح را شب می‌کنم. باز خدا را شکر این کارگاه‌ها را زدند و حقوق هم می‌دهند که لنگ نمانیم. بهترین کاری که می‌شود برای زندانی کرد همین است.»
قرار است 200 تا250 مددجوی زندان خورین ورامین در کارگاه حرفه‌آموزی مشغول به کار شوند،کارگاه‌هایی که می‌تواند گره‌گشا باشد، هم خرج خانواده درمی‌آید هم مهارتی پیدا می‌کنند که بعد از زندان لنگ کار نباشند.
همه این‌ها و نیز رفتارهای پرخطر برخی از زندانیان، از طرفی پرهزینه بودن نگهداری مددجویان، مسئولان را  به فکر انداخت تا با راه‌اندازی کارخانه‌های تولیدی،کارگاه‌های آموزش هنر و صنعت، استخرهای پرورش ماهی و حتی باغداری و کشاورزی از مددجویانی که نیاز به کار و کسب درآمد دارند استفاده کنند. طرح موفقی که از چند دهه پیش به اجرا درآمد و فرصتی را در اختیار برخی از مددجویان زندان‌های کشور قرار داد تا حرفه‌ای بیاموزند و دست کم پولی برای خود و خانواده‌های‌شان کسب کنند. البته باید اشاره کرد که راه‌اندازی این کارگاه‌های حرفه‌آموزی گذشته از هزینه‌های بسیار بالا از  3 سال پیش تا کنون سرعت بیشتری گرفته و تعدادشان به 700 تا رسیده است.  
البته به گفته مسئولان حمایت‌های بنیاد تعاون سازمان زندان‌ها اعطای وام به این افراد از سوی بانک‌های طرف قرارداد نیز زمینه را برای برگشت‌پذیری آنها به زندان تا 80 درصد کاهش می‌دهد.