گفتگوی خواندنی با قدیمیترین زندانی ایرانی در خارج از کشور پس از تحمل 28 سال حبس/ موبایل وسیله عجیبی است!
به گزارش پارس به نقل از جام جم آنلاین، احمد 28 سال قبل زمانی که 18 ساله بود، برای کار از بندر کنگ راهی دبی شد. در آنجا با کمک یکی از آشنایانش توانست در یک جواهرفروشی مشغول کار شود. دو ماه بعد از شروع به کار او، صاحب پاکستانی جواهر فروشی در خانه اش به قتل رسید.
پلیس پس از تحقیقات مقدماتی به کارگران جواهر فروشی مشکوک شده و دستگیری آنها را در دستور کار قرار داد. احمد نخستین مظنونی بود که دستگیر شد.
او در بازجویی منکر قتل شد. چهار کارگر دیگر نیز دستگیر شدند و پرونده آنها به دادگاه فرستاده شد. پس از محاکمه، احمد به اعدام و پرداخت دیه شرعی و دیگر متهمان به حبس های طولانی مدت محکوم شدند. در این مدت احمد چند بار تجدیدنظر خواهی کرد که هر بار حکم دادگاه بدوی مورد تائید قرار گرفت. دو سال قبل با مراجعه خانواده مرد ایرانی به وزارت امورخارجه، مهدی کشاورز مطلق شیرازی به عنوان وکیل به آنها معرفی شد و این وکیل مقیم امارات پس از بررسی پرونده، وکالت احمد را پذیرفت.
مهدی کشاورز در این خصوص به جام جم گفت: پس از مطالعه پرونده متوجه ایرادهای فاحش حقوقی در آن شدم. مقتول پاکستانی بوده و در این مدت به اولیای دم وی دسترسی وجود نداشت. با توجه به ایرادهای موجود در پرونده درخواست اعاده دادرسی کرده و این بار توانستیم با پیگیری فراوان پس از یک سال و نیم حکم آزادی زندانی ایرانی را بگیریم.
وی افزود: صدور حکم آزادی این فرد به راحتی امکان پذیر نبود و ما در این راستا با موانع حقوقی زیادی مواجه بودیم. سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دبی همکاری خوبی در این زمینه داشت.
وکیل زندانی ایرانی افزود: امیدواریم توافق نامه انتقال محکومان میان ایران و امارات امضا شود تا آنها در ایران دوره محکومیت خود را بگذرانند و مشکلی برای خانواده هایشان ایجاد نشود. الان هم حدود 100 زندانی در امارات داریم که این افراد می توانند به ایران منتقل شوند؛ لذا جا دارد مقامات دادگستری این موضوع را پیگیری کنند.
گفت وگو با زندانی ایرانی
تلفن همراه وسیله عجیبی است
احمد، زمانی که برای کار به امارات می رفت نمی دانست چه سرنوشت شومی در انتظارش است. حالا بعد از 28 سال طعم آزادی را چشیده و با کمک سرکنسولگری ایران در دبی به کشور بازگشته است. او درباره حادثه می گوید: تازه مشغول به کار شده بودم که صاحبکارم در خانه اش با چاقو کشته شد و پلیس از ما خواست خودمان را معرفی کنیم. من با پای خودم به اداره پلیس رفتم. من بی گناه بودم و هیچ ترسی نداشتم اما مرا به اتهام قتل به اعدام محکوم کردند.
در زندان با تو بد رفتاری می شد؟
در زندان نه. اما در دادگاه رفتار خوبی با من نمی شد. من هر چه می گفتم بی گناهم، قبول نمی کردند. وقتی نتوانستند قاتل اصلی را دستگیر کنند مرا به عنوان قاتل معرفی کردند تا حفظ امنیت کرده باشند. من فدای حفظ امنیت در دبی شدم. من قدیمی ترین زندانی ایرانی در خارج از کشور هستم. در زندان دبی هم قدیمی بودم و رفتار بدی با من نداشتند.
در این مدت ملاقاتی داشتی؟
اجازه نمی دادند کسی به ملاقاتم بیاید. مسیر هم طولانی و سخت بود. در زندان با هسته خرما تسبیح درست می کردم. هر تسبیح حدود چهار روز وقتم را می گرفت اما زندانیان به آن علاقه داشتند و برای هر تسبیح 50 درهم می گرفتم.
فکر می کردی آزاد شوی؟
امید داشتم. اگر امید نبود 28 سال تحمل نمی کردم. می دانستم کنسولگری مرا فراموش نکرده و پیگیر کارهایم است. آنها برایم وکیل گرفتند و او به خاطر وضع مالی بد من، پولی نگرفت.
چه زمانی به ایران بازگشتی؟
دیروز پس از آزادی به ایران بازگشتم و حالا در شیراز هستم.
شیراز نسبت به 28 سال قبل چه تغییری کرده است؟
همه چیز تغییر کرده. انگار وارد دنیای عجیبی شده ام. این تلفن همراه نیز وسیله عجیبی است. هرجا می روی زنگ می خورد و می توانند پیدایت کنند. البته من نمی توانم با آن کار کنم و برادرزاده ام به آن پاسخ می دهد.
حالا که آزاد شدی، برای آینده ات برنامه ای داری؟
امیدوارم دولت ایران کمکم کند تا بتوانم شغلی پیدا کنم و به زندگی جدیدم ادامه دهم./آنا
داداش جان برگرد برو همون جا تسبیح بساز درامدت بهتره
تا همین جاش هم که بعد از 28 سال اومدن کمکت کردن وکیل مجانی بهت دادن ازت دفاع کنه که آزاد شدی کلات رو بنداز بالا وزارت خارجه از این کارا برا کسی تا حالا نکرده خیلی شانس اوردی پیدا کردن شغل و امثال این چیزها مثه خانه و غذا با خودت برو ببینیم چکار میکنی
خدارا شكراگربيگناهيش ثابت شده ايشان مي توانست ادعاي حقوق ازدست رفته رابكند واز دولت امارات طلب خسارت كند.