به گزارش پارس به نقل از اعتماد براساس آخرين آمار سازمان پزشكي قانوني كشور در دو ماه نخست امسال بيش از 16 هزار نفر در تهران به دليل آسيب‌هاي ناشي از نزاع به مراكز پزشكي قانوني مراجعه كرده‌اند؛ آماري كه نشان مي‌دهد روزانه 264 نفر در پايتخت، «گلاويز شدن» را بهترين راه براي حل اختلافات خود مي‌دانند. اين آمار ثابت مي‌كند كه در يك ساعت، 11 نفر در گوشه و كنار اين شهر با هم درگير مي‌شوند. درگيري‌هايي كه جرقه‌هاي كوچك و بزرگ آنها را پديد آورده است.

 اعداد و ارقامي كه سازمان پزشكي قانوني از ميزان نزاع در كشور ارايه مي‌دهد اطلاعات ديگري نيز همراه خود دارد. براساس اين آمار، بيش از يك سوم طرف‌هاي درگيري در نزاع را زنان تشكيل مي‌دهند. قشري كه شايد در نگاه نخست، حضورشان در نزاع  باورپذير نباشد.
براساس گزارش سازمان پزشكي قانوني كشور در دو ماه نخست امسال 16 هزار و 429 نفر در تهران بر اثر نزاع، در اين سازمان پرونده‌اي براي خود تشكيل داده‌اند تا وقت خود را در پيچ و خم‌هاي آن تلف كنند. از اين تعداد 10 هزار و 666 نفر مرد و پنج هزار و 763 نفر زن هستند. هرچند آمارها از سيرنزولي نزاع در كشور خبر مي‌دهد اما رقم 16 هزار نفر آسيب خورده از نزاع، پاي عواملي چون «گسستگي پيوند‌هاي اجتماعي» تا «پايين آمدن آستانه تحمل افراد» را به ميان مي‌كشد.
اكبر وروايي، جرم‌شناس، بروز خشونت به شكل نزاع را ناشي از دو عامل روانشناختي و جامعه‌شناختي مي‌داند و با اشاره به ارتباط مستقيم «كاهش آستانه تحمل افراد» با «حل اختلافات به شكل نزاع» به «اعتماد» مي‌گويد: «از نظر روانشناختي از نوع تربيت نادرست فرزندان در خانواده‌ها گرفته تا آسيب‌هايي چون فقر و اعتياد باعث كاهش آستانه تحمل در افراد مي‌شود.»
وروايي با اشاره به بروز اين خشونت در زندگي اجتماعي به لزوم تقويت باورهاي مشترك در افراد جامعه تاكيد مي‌كند و ادامه مي‌دهد: «از نظر جامعه‌شناختي اگر اختلافات فرهنگي، تفاوت در باورها و نوع نگرش‌ها در برنامه‌اي منسجم به تعامل اقشار مختلف جامعه ختم نشود مي‌تواند حس تعارض منافع را تقويت كند و باعث افزايش جرايم از جمله نزاع و درگيري شود.»
اين جرم‌شناس ميزان جرايم ارتكابي از سوي زنان در مقايسه با جرايم مردان در كشور را بسيار پايين‌تر مي‌داند و تاكيد مي‌كند كه افزايش آمار نزاع زنان به طور طبيعي ناشي از فعاليت اجتماعي بيشتر آنها در جامعه است كه نشان مي‌دهد در كنار مزاياي بسياري كه فعاليت زنان در جامعه دارد، درگير شدن آنها با جرايمي چون نزاع را هم به همراه مي‌آورد كه البته به هيچ‌وجه دليلي براي ممانعت از حضور اين قشر در فعاليت‌هاي اجتماعي نيست.
سعيد معيدفر، جامعه‌شناس نيز علت اصلي وقوع نزاع و درگيري در كشور را «از هم گسستگي پيوندها در بين اقشار مختلف جامعه» مي‌داند. او با تاكيد بر كاهش اين پيوندها در كلانشهرهايي چون تهران، از مفقود شدن «نخ تسبيحي» كه مي‌تواند اين جمعيت ميليوني و متكثر در باورها را به هم پيوند دهد خبر مي‌دهد و به «اعتماد» مي‌گويد: «در تهران زمينه‌هاي شكل‌گيري آسيب‌هاي اجتماعي بالاست. زماني كه افراد مختلف با فرهنگ‌هاي متفاوت كنار يكديگر قرار مي‌گيرند تنها با تقويت احساس مشترك المنافع بودن مي‌توان مانع بروز خشونت‌ها در بين آنها شد.»
معيدفر معتقد است اكنون تعامل پاييني بين گروه‌هاي مختلف اجتماعي در كلانشهرهاي ايران خصوصا تهران وجود دارد كه باعث مي‌شود تا افراد يكديگر را تحمل نكنند و با كوچك‌ترين اختلافي با هم گلاويز شوند. او مي‌گويد: «متاسفانه اكنون جمعيت‌هاي زيادي به تهران در حال آمد و شد هستند بي‌آنكه همبستگي ميان آنها تعريف شده باشد. در واقع تعارض منافع كاملا مشخص است و زماني كه پيوند‌هاي محلي، شغلي، فرهنگي و اقتصادي تقويت نشود، بايد انتظار داشت تا آستانه خشونت پايين آيد و آمار نزاع افزايش پيدا كند.»
معيدفر درباره آماري كه زنان در نزاع‌ها به خود اختصاص داده‌اند نيز معتقد است كه حضور اين قشر در فعاليت‌هاي اجتماعي باعث تعميم آسيب‌هاي حوزه مردان به آنها هم شده است. او مي‌گويد: «اكنون به درست، ميزان حضور زنان در فعاليت‌هاي اجتماعي تقريبا به مردان نزديك مي‌شود. هرچند اين قشر از نظر فرصت‌هاي شغلي در مرتبه پاييني قرار دارد اما در واقع پررنگ شدن نقش آنها در فعاليت‌هاي اجتماعي به اين معناست كه آسيب‌هاي حوزه مردان نيز به آنها تعميم پيدا كند. اگر پيش از اين زن‌ها منفعل بودند و در درگيري‌ها عقب‌نشيني مي‌كردند اكنون اين‌گونه نيست. آنها به دنبال احقاق حقوق خود هستند.»
معيدفر راهكار كاهش آمار نزاع در كشور را تقويت نهادهاي مدني و تغيير نگاه مسوولان به سير تحول در نگرش و باورهاي شهروندان اعلام مي‌كند و ادامه مي‌دهد: «تشكيل صنوف در حوزه‌هاي كاري، تقويت تشكل‌هاي اقشار نيازمند، حمايت از فعالان حوزه مددكاري، حمايت از حضور زنان در فعاليت‌هاي اجتماعي و تقويت فعاليت‌هاي حزبي و گروهي است كه مي‌تواند «با هم بودن» را آموزش دهد. ضمن اينكه دولت‌ها بايد به تصميمات نادرست خود همچون شهرك‌سازي‌هاي بي‌برنامه، از بين بردن پيوندها با جابه‌جايي‌هاي نادرست گروه‌هاي اجتماعي، پايان دهند تا در آينده شاهد تقويت بيش از پيش پيوندها و تعامل ميان گروه‌هاي اجتماعي متكثر باشيم كه تنها به اين شكل است كه مي‌توان آمار جرايمي چون نزاع را كاهش داد.»