داستان شوم زن سرگردان در شهر
زن رها شده در شهر سرنوشت تلخی داشت که میتواند درس عبرتی برای خانوادهها باشد. اهالی بلوار لادن مشهد اوایل بامداد روز یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ماه با صحنهای عجیب روبهرو شدند. آنها زن جوانی را دیدند با پوشش بسیار نامناسب و در حالی که رفتارش عادی به نظر نمیرسید در حال قدم زدن بود.
به گزارش پارس به نقل از پارس، با گزارش موضوع به پلیس، مأموران کلانتری ۳۶ مشهد و تیم اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی خراسان رضوی بلافاصله وارد عمل شدند و این زن دستگیر شد. مأموران پس از هماهنگی با قضایی زن ۲۷ ساله را به کارشناسان اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تحویل دادند تا مطالعه آسیب شناسی در مورد وی صورت گیرد.
این زن جوان که زهره نام دارد در تحقیقات ابتدایی به کارشناسان اورژانس اجتماعی گفت: که قربانی طلاق پدر و مادرش است و زندگی خودش نیز به شکست انجامیده است. وی ادامه داد: پدرم راننده کامیون بود و مادرم خانهدار. آنها هیچ تفاهمی نداشتند و ازدواج اجباریشان با طلاق خاتمه یافت. پس از مدتی پدرم با زن دیگری ازدواج کرد و من زیر دست نامادری سختگیر و انتقامجو بزرگ شدم.
۱۴ ساله بودم که برایم خواستگار آمد. من هم به اصرار خانواده تن به ازدواج اجباری دادم ولی از چاله به چاه افتادم. شوهرم بد اخلاق بود و سر کوچکترین بهانهای مرا به باد کتک میگرفت. سن من کم بود و از عهده کارهای خانه و آشپزی بر نمی آمدم. شوهرم اصلاً مرا درک نمیکرد و به خاطر همین مسائل دیوانهام کرده بود. با اینکه صاحب یک دختر شده بودیم طلاق گرفتم و جانم را آزاد کردم. الان سالها از آن موقع میگذرد، دخترم ۱۲ ساله شده و هیچ خبری از او ندارم.
زهره گفت: بعد از جدایی دیگر مسیر زندگیام گم شد همیشه گفتهاند بار کج به منزل نمیرسد من گم شدم و روز به روز در باتلاق فرو رفتم. شب گذشته در یک میهمانی شبانه شرکت کردم و وقتی بیرون آمدم شرایط خوبی نداشتم همیشه به خاطر رفتارهایم پشیمان بودهام بارها تصمیم گرفتهام از این باتلاق خارج شوم اما نتوانستم امیدوارم این بار چنین قدرتی پیدا کنم.
شرم بر ما باد
تمام قصه مردم ایران همین است قصه های تکراری که سرنوشت همه ی مردم ایران رایکنواخت رقم زده
بسیاری از معضلات اجتماع ریشه در فرهنگ و قوانین ناانسانانه و نابخردانه ی مردسالاری دارد , تا وقتی به نام دین , حقوق زن به صورت وحشیانه ای پایمال میشود طبیعی ست که شاهد حوادثی ناگوار از این قبیل و پیامدهای بسیار ناگوارتر آن باشیم , پیامدهایی که مرد و زن نمیشناسد و همگی آماج آن خواهند شد , بله , مردسالاری اگرچه در ظاهر با هدف پایمال شدن زن است اما غیرمستقیم کل جامعه را به فلاکت میکشاند ...الان فکر میکنید مادر و دختر این خانم در چه شرایطی هستند و چه شرایطی را برای فرزندان خود رقم خواهند زد ..... فقط میتونم با آهی سینه سوز بگویم متاسفم برای مردمم ....
ما باید به هم کمک کنیم.
نمیدونم چرا وقتی کسی زمین میخوره همه فقط نگاش میکنن وهیچ دستی نیست یاریگر زمین خورده باشه.
بیایید بیشتر قدر همدیگه رو بدونیم و به هم کمک کنیم در حد توانمون
افسوس و هزار اندوه اينجاست كه انسانيت مي ميميردوو بشريت در قحطي ارزش ها ،دامن به وسه هاي شياطين رنگارنگ مي سپارد براستي اگر يك نفر از زنجيره انسانهاي اطراف اين خانم به فطرت خود نزديكتر بودن و دست اين بنده خدا را مي گرفتند شايد سرنوشت بهتري داشت يادمان باشد نجات يك انسان يعني نجات همه
همه مردهای ایرانی زورگو هستن که فقط به خودشون فکر میکنن
زن های ایرانی خیلی مفت خورن که هیچ خیلیم توقع آنچنانی دارن
ما فقط بلدیم نگاه کنیم ونسبت به زندگی بقیه نظر بدیم این فرد انسان خوبیه یا بدیه الان خود من بدترین لحظات را دارم توی زندگی مشترکم میگذرونم فقط بخاطر تنها فرزندم تحمل میکنم چندین بار تصمیم به طلاق یا خودکشی گرفتم ولی وقتی چشمان معصوم فرزندم را میبینم منصرف میشم شوهرم بیکاره 7ساله دارم کار میکنم خرجشو میدم فهمیدم ازدواج کرده دوتا فرزند داره الان همسر دومش جداشده دوتا فرزندش را آورده خونه ما خرج همشون را من میدم دلم برای پسرم میسوزه میترسم بذارم برم اون سختی بکشه توی دوراهی موندم لطفا راهنماییم کنید