چرا فارغالتحصیلان ایرانی بیکارند؟
شکاف ارتباطی میان دانشگاه و بازار کار سبب شده که 96 درصد فارغ التحصیلان دانشگاهی فاقد مهارت بوده و تنها 4 درصد آنان تحصیلاتی متناسب با بازار کسب و کار داشته باشند.
به گزارش پارس به نقل از دنیای اقتصاد درصد فارغالتحصیلان دانشگاهی فاقد هر مهارتی جهت اشتغال هستند و تنها 4 درصد آنان تحصیلاتی متناسب با بازار کار کسب کردهاند. این آماری است که چند روز پیش وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ارائه داده است. آماری که نشان میدهد در کنار وجود مشکل اشتغال، نبود مهارت هم بر افزایش آمار بیکاری فارغالتحصیلان دامن زده است.
به گزارش اقتصاد نیوز ،بر اساس آماری که علی ربیعی ارائه داده است سال گذشته 300 هزار نفر از طريق كاريابيها براي فعاليت معرفي شدند كه 100 هزار نفر از آنها به دليل نداشتن مهارت از فعاليت انصراف دادهاند. چون هم این افراد صلاحیت لازم برای تصدی مشاغل را ندارند و هم کارفرمایان حاضر نیستند با نیروی کار فاقد مهارت همکاری کنند.
نبود رابطه میان صنعت و دانشگاه موضوع تازهای نیست و سالهاست که دانشگاهها از محلی برای آموزش مهارتهای لازم به دانشجویان به محلی برای ارائه مدرک تبدیل شدهاند. به نحوی که اصولا دانشجویان بعد از گذراندن یک دوره 4 ساله برای اخذ مدرک دانشگاهی تازه با معضلی به نام بیکاری و فقدان مهارت در رشته تحصیلی خود مواجه میشوند.
سید جواد صالحی اصفهانی، استاد دانشگاه ویرجینیا تک آمریکا هم چندی پیش در نشستی که در اتاق ایران برگزار شد به همین چالش نیروی کار در بازارهای داخلی و خارجی اشاره کرد. به عقیده وی یکی از مهمترین دلایل بیکاری نیروهای کار ایرانی در بازار داخل و خارج و رقابتپذیر نبودن آنان با سرمایههای کاری بینالمللی در عدم مطابقت مهارتهای لازم برای کار با آن چیزی است که در دانشگاهها آموزش داده میشود.
به عقیده این استاد دانشگاه در ایران تحصیلات چه در مقطع دبیرستان و چه در دانشگاه به نحوی نیست که افراد را برای ورود به بازار کار آماده کند. یعنی آنچه در دانشگاه تدریس میشود با مهارتهایی که کارفرما در بنگاه اقتصادی از کارگر خود انتظار دارد متفاوت است. در ایران و کشورهای خاورمیانه یادگیری در دانشگاه و دبیرستان متکی بر حافظه است و چندان متکی به عمل نیست. افراد دروسی را حفظ میکنند، در قالب تست به سوالات جواب میدهند و نمره بالایی میگیرند اما ممکن است در همان رشته که نمره خوبی گرفتهاند مهارتی نداشته باشند. حال چطور میتوان با سرمایه انسانی که در ساختار ایران رشد کرده رفتار جهانی داشت؟ تمام دانشگاههای خاورمیانه مدرکگرا هستند. نمره مهمترین اتفاقی است که در این دانشگاهها رخ میدهد اما در آمریکا مهمترین اتفاق فنونی است که افراد یاد میگیرند؛ فنونی که کارفرما آنها را در محیط کار از افراد مطالبه میکند.
البته کشف این مشکل که فقدان مهارت مانع کار دانشجویان است، موضوع تازهای نیست و سالهاست ساختار آموزشی ایران به وجود این مشکل پی برده است و حتی راهکاری با عنوان راهاندازی رشتههای فنی و حرفهای و آموزشهای عملی را در دستور کار قرار داده است. اما به گفته صالحی اصفهانی این کار هم راهگشا نبوده است.
وی این موضوع را به این گونه توضیح میدهد که زمانی که فقدان مهارت در سیستم آموزشی ما شناسایی شد راهکاری برای آن ارائه دادند؛ روی آوردن به آموزش فنی و حرفهای. برای این کار هم باید دو مرحله طی میشد آن هم دو مرحله پر هزینه. اول مرحله سنجش تواناییها و استعداد افراد و یا همان مصاحبه اولیه بود که نیازمند صرف زمان و هزینه بسیار بود و دوم ارائه آموزشهای عملی به افراد بر اساس نیازهای بازار کار بود.
یعنی در تمام دنیا دانشگاهها زمان زیادی را صرف این کار کردند که بررسی کنند استعدادها و تواناییهای افراد کدام است و بعد از سنجش بسیار رشته دانشگاهی را به فرد پیشنهاد میکردند. اما در ایران ما راه میانبری را انتخاب کردیم. یعنی بدون طی کردن مرحله اول باز هم آزمونی برگزار کردیم و بر اساس نمره آزمون افراد دارای نمرههای بالا به رشته ریاضی و تجربی میرفتند و افراد دارای نمرات ضعیف رشته فنی و حرفهای را انتخاب میکردند! بدونآنکه باز هم کوچکترین توجهی بشود که آیا افرادی که به این رشته ها میآیند توانایی یا استعداد تصدی مشاغل فنی و حرفه ای را دارند یا نه؟
بر این اساس و به گفته کارشناسان نبود مهارت نه تنها مانع ورود نیروی کار به بازار داخلی میشود، بلکه فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران نمیتوانند وارد بازار کار جهانی هم شوند. نتیجه آن میشود که افراد مدام به تحصیلات تکمیلی خود ادامه میدهند بدون آنکه این تحصیلات مطابق با نیازهای بازار کار باشد. افزایش سطح تحصیلات بدون مهارتآموزی، ضربه دیگری وارد میکند؛ تحصیلکردگان فاقد مهارت، حاضر به انجام هر کاری نیستند. به عیارتی نه بازار کار آنها را میپذیرد چون مهارتی ندارند و نه این افراد مشغول هر شغلی میشوند چون با افزایش سطح تحصیلات انتظار بیشتری از شغل خود دارند و به این ترتیب دامنه بیکاری مدام فراتر میرود.
ارسال نظر