پايگاه خبري تحليلي «پارس»- امیر‌حسین خواجوی- مهاجرت افغاني‌ها به ايران با توجه به تغيير و تحولات سياسي و اجتماعي پيش‌آمده در چند دهه اخير در منطقه به‌خصوص كشور افغانستان با فراز و فرود‌هاي فراواني همراه بوده است. موج اول مهاجرت همزمان با سال‌هاي اول انقلاب و با حمله نظامي اتحاد جماهير شوروي به اين كشور آغاز شد. در آن سال‌ها با توجه به شرايط خاص كشور و نيز ريشه‌هاي مشترك فرهنگي و اجتماعي اولين و بهترين انتخاب هر افغاني فراري از جنگ و فقر، مرزهاي ايران بود. پس از خروج نيروهاي شوروي از خاك اين كشور، آغاز جنگ داخلي موج ديگري از پناهندگان را روانه مرزهاي ايران كرد. شرايط حاد افغانستان و درگيري‌هاي خونين در اين كشور، مسئولان وقت را مجاب كرد كه مرزها را به سوي آوارگان و پناهندگان افغاني باز نگه دارند. اين وضعيت تا اواخر دهه ٧٠ شمسي ادامه داشت كه با حمله نظامي آمريكا به افغانستان و سقوط طالبان شرايط كمي تغيير كرد.

در اواخر ‌سال ١٣٧٩ و در اوايل‌ سال ١٣٨٠ طرحي در اداره امور اتباع و مهاجرين خارجي وزارت کشور، تدوين شد و براساس آن اولين آمارگيري از تعداد اتباع بيگانه در ايران انجام شد. در اين آمارها مشخص شد که بيش از ٢ميليون و ٥٠٠‌هزار افغاني در سراسر ايران زندگي مي‌کنند. براساس اطلاعات به دست آمده خطه خراسان با رقمي بالغ بر ٤٠٠‌هزار مهاجر افغان در رده نخست استان‌هاي مهاجرنشين ايران قرار گرفت و آمارهاي رسمي آن زمان نشان مي‌داد که بيشتر افغان‌ها در ايران به حرفه‌هايی مانند ساختمان‌سازي و کشاورزي اشتغال دارند. درنهايت پس از روي كار آمدن دولت جديد در افغانستان دولت ايران پناه‌گزيني آوارگان افغان در ايران را پايان يافته اعلام كرد. در فروردين ‌سال ١٣٨١ قراردادي يک ساله و سه‌جانبه ميان دولت‌هاي ايران و افغانستان از يک سو و سازمان‌ملل متحد از سوي ديگر به امضا رسيد و براساس آن قرار شد بيش از ٥٠٠‌هزار افغان به وطنشان بازگردند. اين قرارداد دو‌سال ديگر نيز تمديد شد و در اين مدت نزديک به یک‌ميليون افغان براساس طرح سه‌جانبه و با حمايت کميسارياي عالي سازمان ملل متحد در امور پناهندگان به وطن خود بازگشتند. اما روند بازگشت مهاجران به كندي انجام مي‌شد، چراكه بسياري از آنان در خلال اين سال‌ها در شهرهاي مختلف ايران توانسته بودند براي خود كاري دست و پا كنند و زندگي جديد با شرايط به مراتب بهتر از وطن خود را شكل دهند. همين تعلل باعث شد كه مقامات وزارت كشور ايران پايان ‌سال ١٣٨٣ را به‌عنوان آخرين‌ سال حضور افغان‌ها به‌عنوان مهاجر در ايران اعلام كنند. 

از طرف ديگر با توجه به شرايط جديد افغانستان، افغان‌ها ديگر وضعيت پناهنده را نداشتند و دولت ايران ديگر خود را ملزم به رعايت حقوق پناهندگان براساس قوانين بين‌المللي نمي‌دانست كه اين موضوع بارها توسط مقامات رسمي ايران به دولت افغانستان اعلام شد. درنهايت با درخواست حامد كرزاي، رئيس‌جمهوری افغانستان در ‌سال ١٣٨٤ از سيد محمد خاتمي، رئيس‌جمهوري اسلامي ايران مدت بازگشت افاغنه تا‌ سال ١٣٨٦ تمديد شد. اما اكنون با گذشت قريب به ٨‌سال از پايان مهلت قانوني حضور پناهندگان افغان در ايران نه‌تنها تعداد اين ميهمانان ناخوانده كمتر نشده است بلكه در چند‌سال اخير موج ديگري از مهاجرت غيرقانوني افغان‌ها توسط باندهاي قاچاق شكل گرفته است. مهاجران غيرقانوني كه به هر طريقي سعي دارند خود را به مرزهاي ايران برسانند و در نهايت وارد خاك ايران شوند. هرچند آمار دقيقي درخصوص اتباع افغان در ايران وجود ندارد، ولي براساس اعلام نصير احمد نور، سفير افغانستان در ايران حدود ٣ ميليون افغان در ايران حضور دارند كه از این تعداد ٨٤٠‌هزار نفر آنها پناهنده و دارای کارت آمایش ثبت شده در کمیساریا و ٤٠٠ تا ٥٠٠‌هزار نفر از این تعداد نیز دارای پاسپورت هستند كه اين به معناي حضور نزديك به 1.5 ميليون افغاني غيرمجاز در كشور است.

یکميليون و ٨٠٠‌هزار تومان هزينه ورود به ايران
هادي جوان ٢٣ ساله اهل يكي از روستاهاي اطراف قندهار كه ٥ روز پرمخاطره را پشت‌سر گذاشته و اكنون در خانه‌اي در يكي از محله‌هاي باقر شهر در جنوب تهران منتظر است تا هرچه زودتر نزد اقوام خود در شهريار برود، درباره نحوه ورود خود به ايران گفت: «من به همراه ١٠ نفر ديگر به صورت غيرقانوني وارد خاك ايران شديم. سپس با خودرويی در تاريكي شب به سمت زابل حركت كرديم. پس از يك شب اقامت در بيغوله‌اي در اطراف زابل سوار خودروي پژو شديم و در حوالي ورامين گروهي ما را تحويل گرفتند و پس از چند روز ما را به اينجا آوردند.»

هادي كه به گفته خودش براي كار در باغات شهريار عازم اين سفر پر مخاطره شده است، مسير زابل تا ورامين را دلهره‌آورترين دوران زندگي خود عنوان مي‌كند. او گفت: «رد شدن از مرز، كار زياد سختي نبود البته راهنماي ما خيلي با تجربه بود. ولي پس از رسيدن به زابل سختي زيادي متحمل شديم. من به همراه سه نفر ديگر در صندوق‌عقب پژو مخفي شديم و بقيه نيز داخل خودرو بودند. البته هر ٢ ساعت يكبار جابه‌جا مي‌شديم. خودرو با سرعت زيادي حركت مي‌كرد و ما فقط به فكر اين بوديم كه زودتر به مقصد برسيم. البته در بعضي از مواقع نيز در نزديكي پاسگاه‌هاي پليس از خودرو پیاده مي‌شديم و با پاي پياده از بيراهه حركت مي‌كرديم تا دوباره سوار خودرو شويم. از زابل تا ورامین را ٢ روزه آمديم در اين ٢ روز فقط ٢‌وعده غذا خورديم.»

او درخصوص نحوه آشنايي با قاچاقچیان و پرداخت پول به آنها گفت: «گروه‌هاي مختلفي در افغانستان هستند كه اين كار را انجام مي‌دهند. دسترسي به اين افراد كار بسيار ساده‌اي است. خيلي از جوانان افغان به اميد درآمد و كار مناسب حاضرند سختي‌هاي بيشتر از اين را هم تحمل كنند. از روستاي ما تاكنون بيش از ١٠٠ نفر از اين طريق به ايران و پاكستان مهاجرت كرده‌اند. بعضي مستقيم از افغانستان وارد ايران مي‌شوند و بعضي ديگر از طريق پاكستان. هزينه‌ها نيز متفاوت است. حداقل قيمت یک‌ميليون‌و ٨٠٠‌هزار تومان است. برخی پول را همان اول مي‌گيرند و بعضي وقتي به مقصد رسيدي، هر گروهي براي خودش روش خاصي دارد. در ايام نوروز ورود غيرقانوني و رد شدن از مرز راحت‌تر است و به همين دليل خيلي از آدم‌برها صبر مي‌كنند كه در اين ايام ما را وارد ايران كنند.»

 ٤٠٥ «آدم‌بر»
قاچاق انسان از طريق خودرو چندسالي است كه به يكي از روش‌هاي معمول براي قاچاقچیان تبديل شده است. اين موضوع نخستین‌بار با بروز چند حادثه رانندگي كه متاسفانه منجر به فوت تعداد قابل توجهي از سرنشينان خودروهاي «قاچاق بر» شد، مورد توجه مسئولان انتظامي و پليس‌راه قرار گرفت. هرچند در اين سال‌ها تعداد قابل‌توجهي از اين افراد بازداشت شده‌اند و تعداد زيادي از آنها نيز به‌دليل سرعت بالا هنگام رانندگي حوادث ناگواري را رقم زده‌اند، ولي هيچ كدام از اين مخاطرات باعث كاهش ميزان ورود غيرقانوني از مرزهاي شرقي كشور نشده است و بالطبع قاچاقچيان يا همان «آدم برها» نيز كه به چيزي به جز پول بيشتر فكر نمي‌كنند با وجود تمام مخاطرات به هر طريقي سعي در انتقال مهاجران غيرقانوني به نقاط مختلف كشور را دارند. قاچاقچیان برای این‌که بتوانند هربار تعداد بیشتری از اتباع افغانی را وارد ایران کنند تغییراتی در خودروی خود ایجاد می‌کنند به‌طوري‌كه پليس هم نمي‌تواند از ظاهر خودرو متوجه ماجرا شود.

مرتضي يكي از رانندگان اين خودروهاست كه چند سالي كار جابه‌جايي مهاجران غيرقانوني را در جاده‌هاي كشور انجام مي‌داد. او كه به گفته خودش یک‌سالي است كه ديگر اين كار را انجام نمي‌دهد، شرايط انتقال مهاجران غيرقانوني افغان را بسيار دردآور عنوان كرد و در اين باره گفت: «من از طريق يكي از دوستانم در زرند كرمان با چند نفر آشنا شدم كه اين كار را انجام مي‌دادند. پيشنهاد خوبي از طرف آنها به من شد براي هر تريپ رقمي در حدود یک‌ميليون و ٥٠٠‌هزار تومان. البته هر بار تعداد افرادي كه سوار مي‌كردم متفاوت بود ولي ٢بار ١١ نفر را از زابل تا ورامين آوردم. خيلي سخت و خطرناك بود. هم بايد حواست به جاده باشد و هم بايد شرايط را از نظر حضور پليس كنترل كني از طرف ديگر هرجایي هم نمي‌تواني براي استراحت توقف كني.» او كه كار خود را قاچاق انسان نمي‌دانست و بيشتر از واژه «آدم‌‌بر» استفاده مي‌كرد درباره چگونگي جاسازي تعداد بالاي نفرات در خودرو اينگونه توضيح داد: «ما شاسی خودرو را طوری تقویت می‌كرديم که عقب خودرو به خاطر بار زیاد نخوابد و به راحتی بتواند وزن بالا را تحمل كند. البته تغييراتي هم در اندازه اتاق و صندوق‌عقب خودرو ايجاد مي‌كرديم ولي با رعايت ظرافت‌هايي كه پليس متوجه نشود.» مرتضي ادامه داد: «بیشتر آدم‌برها از پژو ٤٠٥ استفاده می‌کنند و مسافرانشان را درست مثل قالب‌های آجر در کنار هم می‌چینند، طوری‌که گاهی‌وقت‌ها بیشتر از ٥ نفر را در صندوق‌عقب جاسازی مي‌كنند. بیشتر مهاجران افغان از همان زمانی‌که توسط قاچاقچیان انسان از مرز عبور می‌کنند، سرنوشت‌شان با این خودرو گره می‌خورد تا زمانی‌که به مقصد برسند؛ البته انتخاب مسير و زمان حركت هم بسيار مهم است، در ايام تعطيلات مانند نوروز به دليل تمركز بالاي نيروي انتظامي و پليس‌راه در مسيرهاي پرتردد، بهترين زمان براي اين كار است. هرچند بعضي‌وقت‌ها مجبور بوديم چندين بار از مسير اصلي منحرف شويم. راننده‌ها بعد از سوار کردن مسافران سعی می‌کنند بهترین مسیر را برای رسیدن به مقصد انتخاب کنند. بهترین مسیر از دید آدم‌برها، جاده‌هايي است که نظارت پلیس در آن‌جا کمتر است. آنها تمام مسیرهای فرعی و اصلی استان را مثل کف دست‌شان می‌شناسند ولي در مجموع سختي راه تا نايين است چرا كه از آن‌جا تا ورامين را مي‌توان از جاده كويري رفت كه هم مسافت كمتري دارد و هم از پليس خبري نيست.»

او درخصوص مجازات‌هاي اعمال شده درخصوص دستگيري رانندگان نيز گفت: «طي چندين سالي كه در اين كار بودم خوشبختانه براي من مشكلي پيش نيامد ولي بعضي از راننده‌ها گير كردند. آدم‌برها خوب می‌دانند که در صورت دستگیر شدن، خودروی آنها ٦ماه توقیف می‌شود. به همین دلیل حاضرند دست به هر کاری بزنند تا گیر نكنند. یکی از راه‌ها برای فرار از دست پلیس استفاده از تونل دود است آنها یک ظرف روغن را در جلوی خودرو قرار می‌دهند که می‌تواند روغن را از طریق شلنگ روی اگزوز انتقال دهد. وقتی آنها از سوی پلیس شناسایی شده و تحت تعقیب قرار می‌گیرند، برای این‌که بتوانند از دید ماموران پنهان شوند، با فشار دادن دکمه‌ای، کاری می‌کنند که روغن از داخل ظرف به روی لوله اگزوز منتقل شود.»

براساس اعلام مسئولان انتظامي كشور ورود غيرقانوني اتباع افغاني به كشور بيشتر از مناطق مرزي سيستان و بلوچستان انجام مي‌شود. چرا که اگر اتباع افغانی از خراسان قصد ورود به ایران را داشته باشند مسیرهای صعب‌العبور زیادی پیش‌رویشان قرار دارد، به همین خاطر با ورود به کشور پاکستان، خود را به مرزهای شمالی سیستان و بلوچستان می‌رسانند و از آن‌جا توسط قاچاقچیان انسان از مرز سراوان عبور کرده و وارد خاك ايران مي‌شوند. توجه به گستردگي مرز زميني اين استان با دو كشور افغانستان و پاكستان و نيز عدم كنترل و نظارت درست قانوني از سوي مرزباني اين دو كشور تمام بار مبارزه با قاچاق انسان را بر دوش طرف ايراني گذاشته است. البته مرزباني و نيروي انتظامي در حد توان خود سعي در كاهش ورود غيرقانوني اتباع افغان به داخل كشور را دارد. از طرف ديگر باتوجه به آلودگي مرزهاي شرقي به‌ويژه در استان سيستان و بلوچستان درخصوص ترانزيت مواد مخدر به نظر مي‌رسد بيشتر توان و انرژي مسئولان انتظامي معطوف به مبارزه با قاچاق مواد مخدر شده است. همچنين به اين اوضاع نابسامان، حضور اشرار و تروريست‌ها را نيز بايد اضافه كرد. به‌طوري‌كه در همين يك‌سال گذشته ٩مرزبان ايراني توسط گروهك‌هاي تروريستي به شهادت رسيدند. در مجموع به نظر مي‌رسد، جدا از محدوديت‌ها و كاستي‌هاي نيروهاي انتظامي و امنيتي در مرزهاي شرقي كشور كه با گستره‌اي از مشكلات تحميل شده و ناخواسته مواجه هستند، در ميان ساير دستگاه‌هاي مسئول نیز چندان جديت و قاطعيتي براي برخورد با ورود غيرقانوني اتباع افغان به كشور وجود ندارد. البته بخشي از اغماض‌هاي صورت گرفته در اين خصوص را مي‌توان در چارچوب مسائل امنيتي، حسن همجواري و قرابت فرهنگي بين دو كشور تاحدودي توجيه كرد ولي باتوجه، ‌به حجم روبه گسترش قاچاق به نوعي بيم آن مي‌رود كه كشور ايران نه فقط به‌عنوان مقصد بلكه در نقش کریدور اصلي قاچاق اتباع افغان به ديگر نقاط جهان قرار بگيرد.