يادداشتي از محسن پيرهادي
حکم حکومتی برای رهایی از آلودگی و دود/ دالاهو، آبیدر و دریاچه کیو در «بوستان یاس»
چگونه میشد زمینهای حاصل خیز این شهر پر از دود را با سرانگشت تدبیر ولیفقیه از انحصار چند نهاد نظامی و اطلاعاتی آزاد کرد.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محسن پیرهادی(عضو شورای شهر تهران) 1- همیشه فکر میکردم چرا لرستان، کردستان و کرمانشاه را دوست دارم. فکر میکردم باید خیلی قشنگ باشند که البته خیلی هم قشنگ هستند اما بیشتر که به این مناطق میرفتم شستم خبردار میشد که رفتن هر آدمی به آنجا برای «پیاده روی» و «هوا خوری» است. برای آن است که از مناظر چشم نواز خدادادی و هوای دلپذیر آنجا بهره ببرد. برای آن است که در کنار کانون گرم خانواده در جایی قدم بزند که «دودی» وجود ندارد و من در حسرت این بودم که چرا «تهران»-این کانون مرکز توجهات جهانی- که 12 میلیون انسان را دربرگرفته از موهبتهایی آن سه استان، برخوردار نیست و در هالهای از «دود»، «بوق» و «مشکلات زیست محیطی» محاصره شده است.
اما تهران در نوروز قابل تحمل است مخصوصا نوروز 94، وقتی عطر «یاس» در هوای تهران پراکنده شد و «بوستان 1400 هکتاری یاس» افتتاح شد احساس کردم شاید در «دالاهوی» کرمانشاه، «آبیدر» کردستان یا «دریاچه کیو» لرستان قدم میزنم.
2- «یک جاهایی هم هست در اطراف تهران - حالا این را من اینجا بگویم - طرف شرق تهران، یک بوستان بزرگی است، یک منطقهی خیلی وسیعی است بین بزرگراه بابایی تا ارتفاعات قوچک؛ یک زمینی است متعلّق به ارتش. بنده گاهی اوقات در این مسیرهای صبحگاهی در بعضی از روزها آنجا میروم و در ارتفاعات حرکت میکنم، راه میروم؛ من هر وقت آنجا میروم، دلم می لرزد! چون می دانم دهها چشم طمعکار متوجّه اینجا است. کارهایی هم شروع کردند، ما جلویش را گرفتیم، یک تشری زدیم، دعوایی کردیم؛ میدانم موقّتاً دست برداشتند، امّا منتظرند یک غفلتی صورت بگیرد؛ یا این حقیر نباشم، یا غفلتی پیش بیاید، بالاخره بروند اینجا را تصرّف کنند؛ واقعاً انسان دلش می لرزد؛ یک بوستان بزرگِ شاید چند صد هکتاری - نمیدانم چقدر است - که اصلش هم ظاهراً متعلّق به ارتش بوده لکن الان مورد استفادهی ارتش نیست و مورد اختلاف بین ارتش و وزارت اطّلاعات و اینها است. به نظر من اینجا مال مردم است؛ اینجا باید بهصورت یک گردشگاه عمومی مردمی دربیاید. مکرّر هم من این را پیغام دادم به مسئولین گوناگون، شهرداری باید برود اینجا را تصرّف کند، دراختیار مردم بگذارد. جای بسیار وسیع، خوب، خوشآبوهوا در شرق تهران، پُر درخت. حتّی من یکوقتی آنجا دیدم یک گلهی آهو یا بز کوهی بود که از دور دیده می شد؛ یک جای اینجوری. این در اختیار مردم قرار بگیرد، مردم بروند استفاده بکنند. اگر کوتاهی بشود، آنجا هم مثل بعضی جاهای دیگر خواهد شد که متأسّفانه کوتاهی شد و یک وقت دیدیم که ساختمانها آنجا سر بلند کردند و مدّعی پیدا شد، بعضی از دستگاهها هم متأسّفانه از روی غفلت - نه از روی غرض - فلان زمینها را به کارمندان خودشان دادند، آنها هم به یکی دیگر فروختند؛ این کارهایی و بیانضباطیهایی که متأسّفانه در زمینهی زمینها و در زمینهی این منطقهی تنفّسی شهرهای بزرگ بهوجود میآید و از این قبیل قبلاً هم بهوجود آمده است.»
این جملات ولی فقیه آیتالله امام خامنهای است که در نیمه دوم اسفند سال 93 خطاب به مسئولان و فعالان محیط زیست، منابع طبیعی و فضای سبز بیان فرمودند.
3- با برخی افراد فقیه و افرادی که بر ابعاد حقوقی قانون اساسی، تخصص دارند در مورد این جملات رهبری حکیم، گفت و گو کردم. در بیشتر این گفت و گوها دریافتم که این یک «حکم حکومتی» در مقوله محیط زیست بود. وقتی ابعاد حقوقی و فقهی حکم حکومتی برایم تبیین می شد درمییافتم، ولیفقیه زمان در مورد یک موضوع «محیط زیستی» چطور اینگونه شجاعانه مطالب را بیان فرمودهاند.
البته ناگواری ماجرا آنجاست که عدهای از سیاسیون و مسئولین سیاست زده، «حکم حکومتی» را محدود به دعواهای سیاسی خود میکنند و چون بیشتر رسانههای مکتوب در اختیارشان است آنچه از این نوع احکام ولیفقیه در حوزههای دیگر (غیر از حوزه سیاسی) صادر میشود متاسفانه بازتابی پیدا نمیکند. این در حالی است که وقتی پای درد دل نخبگان اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حالا محیط زیستی مینشینیم اخباری از گرهگشاییهای رهبری با «حکم حکومتی» میشنویم که بارقه امید به آینده بیش از گذشته در دل زنده میشود.
4- راستی چگونه میشد زمینهای حاصل خیزی که جزو اجزاء تنفسی این شهر پر از دود بود را با سرانگشت تدبیر ولیفقیه از انحصار چند نهاد نظامی و اطلاعاتی آزاد کرد. آیا رویههای معمول و بروکراسی حاکم بر ادارات دولتی و حکومتی کشورمان این اجازه را میداد؟
5- پیرو فرمایشات مقام معظم رهبری و تاکید ایشان بر توسعه فضای سبز در دیدار با فعالان محیطزیست در روز ۱۷ اسفندماه، مراحل آمادهسازی بالغ بر ۱۴۰۰ هکتار از جنگلهای شمال و جنوب اتوبان شهید بابایی با حمایت «شورای شهر تهران» و دستور شهردار آغاز شد و دربهای بوستان جنگلی یاس، صبح روز ۱۳ فروردین ماه به روی دوستداران طبیعت، باز شد.
طی این ایام با فعالیت شبانهروزی بیش از ۲۰۰۰ نیروی کارشناس و کارگر، آمادهسازی و ساخت بوستان جنگلی یاس ادامه داشته تا علاقه مندان به طبیعت بتوانند در روز 13 فروردین از این تفرجگاه جدید پایتخت بهرهمند شوند.
بوستان جنگلی یاس با امکانات ۱۱۰ آلاچیق، ۲۰۰۰ دستگاه صندلی پارکی، ۱۰۰۰ سطل زباله، ۲۰۰ دستگاه باربیکیو، نمازخانههای متعدد برای بانوان و آقایان، تامین روشنایی کلیه معابر اصلی همراه با نصب پایههای چراغ، تامین و ساخت شبکه برق ۲۰ کیلوواتی، جانمایی و نصب ۱۵ منبع آب شرب، نصب ۵۰ دستگاه سرویس بهداشتی (هر کدام۴ چشمه؛ جمعا ۲۰۰ چشمه)، تابلوهای راهنمایی و رانندگی و نصب ۱۲۳۰ پایه تابلوی راهنمایی و رانندگی، ساخت ۹ زمین بازی برای کودکان، ۶ زمین بازی برای بزرگسالان، مکان های ورزشی مانند زمین فوتبال، گل کوچیک و ۱۴ پارکینگ خودرو(اصلی و فرعی) با گنجایش بیش از ۳۰۰۰ دستگاه خودرو در اختیار پایتخت نشینان قرار گرفته تا طبیعت متفاوتی را در شمال شرق تهران تجربه کنند.
6- بعد از انقلاب اسلامی سختترین چالشها و آسیبها متوجه کیان اسلامی ما شد. این آسیبها که در نوع خود بیسابقه هم بود با تدابیر ولی فقیه گرهگشایی شد. این موضوع را وقتی بیشتر درک میکنیم که مسئولین دولتهای مختلف از ابتدای انقلاب تاکنون وقتی از استیصالها و اضطرارهای خود سخن می گویند و به«حکم حکومتی» اشاره می کنند و از این نکته سخن می گویند که کشور از اینکه در آستانه یک بحران قرار داشته لیکن به خوبی از کنار آن عبور کرده، خوشحالی خود را پنهان نمی کنند. لذا بر صاحبان رسانه و تریبون است تا نه فقط احکام حکومتی معطوف به مسایل سیاسی بلکه این احکام در عرصه های دیگری چون محیط زیست، اقتصاد و فرهنگ را نیز برای افکار عمومی بازتاب دهند تا همه دریابند که کارآمدی حکومت دینی، موضوعی قابل انکار و کتمان نیست.
ارسال نظر