شخصي شدن حل اختلافات/ چرا اين حادثه رخ داده است؟
ميتوانند زور بگويند و حق مردم را بخورند، بدون اينكه با مشكل و عواقب خاصي مواجه شوند و این یعنی افتادن در دور باطل افزایش جرم.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- مصطفی عابدی- چندي پيش گزارشي از يك قتل در روزنامهها منتشر شد. در اين گزارش آمده است كه: «مردی که به خاطر مزاحمت پسر جوان و پیشنهاد ازدواج وی به مدیر یکی از شرکتهای تبلیغاتی دست به جنایت زده بود، توسط پلیس دستگیر شد... مدیر شرکت که خانم جوانی است و بهعنوان معاونت در قتل بازداشت شده است، توضیح داد که مقتول کارمند من بود، به من پیشنهاد ازدواج داد وقتی پیشنهاد ازدواجش را شنیدم، او را از شرکت اخراج کردم ولی او همچنان برای من ایجاد مزاحمت میکرد. روز حادثه درحالیکه یکی از مشتریانم (قاتل) که از موضوع مطلع بوده قصد آمدن به شرکت را داشت، در تماس تلفنی به او گفتم که در پمپ بنزین محل کار خود هستم و مقتول نیز از صبح همان روز مرا تحت تعقیب قرار داده است، وی به سرعت به محل آمد و اما به هیچ عنوان قاتل را به تصادف عمدی و کشتن مقتول تحریک نکردم. قاتل نیز توضیح میدهد که پس از تماس مدیر شرکت خود را به محل رساندم و مقتول را زمانی که داشت با خانم مدیر صحبت میکرد، زیر گرفتم و قصد فرار داشتم که ٢٠٠ متر جلوتر لاستیک جلوی ماشینم ترکید و به ناچار متوقف شدم و مردم نیز مرا بازداشت کردند.»
وقتي كه به موضوع نگاه ميكنيم، سراسر ماجرا تأسفآور است. بهطور قطع و يقين خانمي كه درگير ماجرا شده، فرد موفقي در كار خود بوده است و طبيعي است كه چنين كسي هيچگاه درصدد كشتن يك فرد ديگر نخواهد بود. قاتل نيز به دليل آيندهنگري كه در رابطه با اين خانم داشته است، نميبايد در مقام قتل جوان مزاحم برآيد. دور از انتظار نيست كه آنان نسبت به تبعات فاجعهبار چنين اقداماتي آگاه باشند. ولي چرا اين حادثه رخ داده است؟
در پاسخ ميتوان به دو نكته اشاره كرد؛
اول ذهنيت مقتول كه گمان ميكند اگر از دختري خوشش آمد، بايد به هر طريقي او نيز پاسخ مثبت دهد، در غير اين صورت براي خودش حق ايجاد مزاحمت قايل است.
ولي عامل دوم مهمتر است، شايد عامل دوم در شكلگيري عامل اول نيز موثر است. او گمان ميكند كه ميتواند براي اين خانم مزاحمت ايجاد كند، بدون آنكه با مانعي جدي مواجه شود. جالب اینکه آن دختر هم چنين عقيدهاي داشته است و هيچ راهحل قانوني و رسمي براي خلاص شدن از مزاحمتهاي اين جوان نميبيند. به همين دليل، به جاي آنكه با پليس یا سایر مراجع رسمی تماس بگيرد و دچار مشكلات رسيدگيهاي رسمي و قانوني شود، با يكي ديگر از دوستانش تماس ميگيرد و به راهحل شخصي پناه ميبرد. نتیجه نیز روشن است؛ بسياري از اين راهحلها نيز فاجعهبار است. افراد براي خلاص شدن از يك مشكل، راهي را انتخاب ميكنند كه دچار مشكل بزرگتر ميشوند و به قول معروف از چاله در ميآيند، به چاه ميافتند.
اينكه گفته ميشود، نزاع در كشور زياد يا در حال افزايش است، صرفاً به دليل پايين بودن آستانه تحمل شهروندان نيست. خوب اگر آستانه تحمل آنان بالا برود، چه ميشود؟ آيا با یکدیگر نزاع نميكنند؟ چهبسا ممكن است كه يك طرف نزاع از اين بالا بودن آستانه تحمل سوءاستفاده كند. مسأله فقط آستانه تحمل نيست. مسأله اصلي فقدان يا ناكارآمدي شيوههاي غيرشخصي حل اختلاف است. در جامعه ما استفاده از شيوههاي غيرشخصي حل اختلاف يا گران تمام ميشوند، كه مراجعه به آنها به صرفه نيست، يا زمان طولاني لازم دارد يا اصولاً قادر به احقاق حق نيست، زيرا سازوكار آن به نسبت پيچيده است. به همين دليل مردم يكي از دو راه را ترجيح ميدهند. يا اقدام به حل اختلاف به صورت شخصي ميكنند كه در بسياري از موارد اين راهحلها بحرانساز ميشود و حتي ممكن است به درگيري و قتل هم منجر شود. البته در برخي از موارد هم جواب ميدهد. مثل شرخري كه برخي افراد ترجيح ميدهند چكهايي را كه برگشت خورده به جاي پيگیري حقوقي به شرخرها بفروشند و اين افراد از طريق شيوههاي شخصي صادركننده چك را مجبور ميكنند كه پول را بپردازند. راه ديگر اين است كه از خير احقاق حق بگذرند و عطاي آن را به لقايش ببخشند.
چنين رفتاري از يكسو موجب بياعتمادي و يأس در فرد متضرر ميشود و از سوي ديگر طرف مقابل را نسبت به تضييع حقهاي مشابه جريتر ميكند و آنان را به اين نتيجه ميرساند كه ميتوانند زور بگويند و حق مردم را بخورند، بدون اينكه با مشكل و عواقب خاصي مواجه شوند و این یعنی افتادن در دور باطل افزایش جرم.
ملاحظه ميشود كه فقدان يا ناكارآمدي شيوههاي رسمي حل اختلاف يا ناآگاهي مردم نسبت به وجود آنها، چه عوارض خطرناكي براي جامعه دارد. اگر مطالعهاي صورت گيرد كه چه ميزان از مشكلات جامعه ما ناشي از اين مسأله است، قطعاً تنظيم برنامه مفصلي براي رفع اين مشكل در دستور كار قرار خواهد گرفت.
مگرما درسریالها وفیلمهایمان این روش راتبلیغ نمیکنیم؟درسریال باران مگر تمام عوامل فیلم که حتی تحصیل کرده ودرپستهای اجتماعی خوب هستند خودشان خود سر برخورد نمیکنند .مگر در سریال دل نوازان همینطور نبود .درکدام فیلم وسریال ماتبلیغ کردیم پلیس وقانون بهتر است؟