آن پزشکان معترض به «در حاشیه» بدانند
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، مريم يوشي زاده در صفحه اجتماعي خود نوشت:
آیا امکان دارد گروهی از خبرنگاران، در انجام مسئولیت های شان سستی کنند؟ ممکن است آنجا که باید حقیقت را فریاد بزنند، سکوت کنند یا باج بگیرند تا به ناحق فریاد بکشند؟ سیاستمداران چه طور ؟ احتمال دارد برخی از آنها دچار فساد، انحراف و تخلف شوند؟ پلیس ها چی ؟ وزرشکاران ... بازیگران ... معلم ها.... خلبان ها ... روانشناسها.... مدیران ارشد... کارمندان... رانندگان تاکسی ... فروشندهها ...
بالاخره در هر جامعه ای آدم هایی از آب گل آلود ماهی می گیرند، خوب بودن را بلد نیستند یا بلد هستند اما نمی خواهند خوب باشند، کجروی می کنند، حق ضعیفان را می بلعند، مظلومان را به سلابه می کشند، به وظایف شان عمل نمی کنند یا برای انجام مسئولیت های شان بر سر مردم منت می گذارند.
این آدم ها مسلماً هر کدام شغلی دارند و نوع مسئولیت شان، در شیوه بهره کشی نامشروع شان از جامعه تأثیر دارد اما همه در یک اصل با هم مشترکند؛ هر یک از آنها شبیه چرخ دنده ای معیوب هستند که عملکرد ناقص شان، نظام اجتماعی را با مشکل مواجه می کند و بر اساس این که در چه سطح یا طبقه اجتماعی قرار دارند با کجروی های شان مانع دستیابی کامل جامعه به اهدافش می شوند.
در این میان، کسانی وظیفه اصلاح دارند، کارشان شناسایی متخلف ها و برخورد با آنهاست. این برخوردها، گاهی به شکل قانونی است، مانند تذکرهای جدی اداری، جریمه های نقدی، زندان یا حتی انفصال از خدمت؛ گاهی در قالب نقدهای جدی رسانه ای است مثل انتشار گزارش هایی در روزنامه ها یا رسانه های دیداری و شنیداری؛ گاهی در پوشش طنز است؛ طنزی که هم باعث نشاط اجتماعی می شود و به تقویت روحیه مردم می انجامد و هم تیغی تیز دارد برای اصلاح انحرافات.
ماهیت طنز اصلاً همین است و اگر هدفش فقط خنداندن باشد ،هزل می شود و اگر فردی خاص را به سخره بگیرد و از او بد بگوید، هجو که البته هیچکدام از این دو ، خاصیت اصلاح کردن را ندارند.
همه این ها را گفتیم که برسیم به حاشیه های سیاه سریال طنز « در حاشیه » ، ساخته مهران مدیری ؛ سریالی که با پخش چند قسمتش در نوروز ، تکیه کلام های شخصیت های آن میان مردم مد شده است و با همان تکیه کلام ها، برای هم لطیفه ساخته اند و در جمع های خودمانی، درباره اش حرف می زنند.
نخستین برداشت از این واکنش ها، از جنبه روانشناسی اجتماعی این است که سریال « در حاشیه» ، توجه مردم را جلب کرده است، برداشت های عمیق تری هم البته می شود از این رفتار گروهی داشت مثلاً این که جامعه ما، تشنه طنز است و مردم به شادی و نشاط نیاز دارند و مهمتر این که آنها، برنامه های طنز را به هزل و لودگی ترجیح می دهند و دل شان می خواهد صدای انتقادشان در قالب این نوع برنامه ها به گوش مسئولان برسد.
«در حاشیه» اما به مذاق همه خوش نیامده و برخورد شدید گروهی از پزشکان را بویژه در فضای مجازی در پی داشته است.
توجه داشته باشید که ما از لفظ « جامعه پزشکی » استفاده نکردیم چون مسلماً رفتار ناخوشایند شماری از پزشکان در انتقاد به این سریال را نمی شود پای جامعه پزشکی گذاشت، همانطور که زیرمیزی گرفتن ها، بدخلقی ها، توهین ها، خطاهای عمدی و غیر عمدی پزشکی، خرج تراشی ها برای بیماران و زد و بندها با آزمایشگاه ها و داروخانه ها و مراکز درمانی از سوی اندک شماری از این گروه را هم نمی شود به کل جامعه پزشکی نسبت داد چرا که تعداد اعضای دلسوز، مهربان، وظیفه شناس، صبور و با اخلاقش بسیار بیشتر از متخلف های آن است.
اعلام نارضایتی برخی پزشکان از سریال « در حاشیه »، در برخی موارد حتی ناجوانمردانه نیز بوده است. به طوری که برخی پزشکان در نامه هایی توهین آمیز مشاغل دیگر اقشار جامعه را پایین تر از خود دانسته اند و با پوشاندن لباس تقدس به حرفه شان سعی کرده اند آن را از بقیه حرفه ها جدا کنند و به همه اعلام کرده اند که کسی حق نقد کردن شان را ندارد.
گروهی اما، پا را از این هم فراتر گذاشته اند و به کارگردان و بازیگران سریال توهین کرده اند و انتقادات مطرح شده در سریال را در تحلیلی کودکانه، به این نسبت داده اند که لابد همه منتقدان شان، در تب پزشک شدن می سوخته اند و چون نتوانسته اند در کنکور، رتبه تک رقمی کسب کنند برای آنها نقشه کشیده اند و عملکردشان را نقد کرده اند.
بدترین ها اما آنهایی هستند که به افشای مسایل خصوصی عوامل سریال پرداخته اند مثل یکی از پزشکان که نامه اش مورد توجه خیلی از خبرگزاری ها هم بوده است و علناً از ساده ترین اصول اخلاقی در حرفه پزشکی عدول کرده است و بخشی از پرونده روانشناسی و پزشکی یکی از عوامل سریال را افشا کرده و به جراحی های زیبایی و درمانی گروهی دیگر اشاره کرده است، حال آن که چه از جنبه قانونی و چه از جنبه اخلاقی هیچ پزشک یا روانشناسی حق ندارد از پرونده های بیمارانش در تسویه حساب های شخصی با آنها استفاده کند و به این طریق به آنها آسیب بزند.
به نظر می رسد سازمان نظام پزشکی هم به عنوان نماینده پزشکان از دور، دستی بر آتش دارد و از اواسط نوروز، به شکلی غیر مستقیم پزشکان را تشویق به اعتراض حضوری به پخش این سریال کرده و این موضوع را به رأی گذاشته است؛ رأی گیری که بی طرفانه نیست و در پرسش آن هم، سریال را « هتاکانه » خوانده است!
نکته اما این است که ما مردم، چگونه رفتار کرده ایم که شماری از پزشکان باور کرده اند حرفه آنها برتر از سایر مشاغل است یا برای درمان بیماران باید منتی بر آنها بگذارند، در حالی که همه مشاغل به یک اندازه مهم هستند و نبودشان، حرکت جامعه به سوی پیشرفت و توسعه را کند می کند و علاوه بر این، درمان بیماران اصلی ترین وظیفه حرفه ای پزشکان است؛ همان پزشکانی که در حقیقت از بیت المال یعنی جیب مردم ، برای تحصیل شان هزینه شده است.
از سوی دیگر ، مقدس بودن حرفه پزشکی نمی تواند علتی بر نقدناپذیر بودن آن باشد و به عبارتی دیگر، جامعه پزشکی، معصوم یا عاری از گناه و تخلف نیست و ساده انگارانه و حتی مغرضانه است اگر تصور کنیم هر کسی، در هر سمتی ممکن است دچار انحراف و وسوسه شود، بجز پزشکان که قابل ستایش هستند و کسی حق ندارد به آنها انتقاد کند یا اشتباهات شان را تذکر بدهد!
طبیعی است که در هر شغل و حرفه ای ، برخی تاب نقد شنیدن ندارند و با کوچکترین اشاره ای آشفته می شوند و فریاد بر می آورند و رفتارهای اخیر شماری اندک از پزشکان هم اثبات همین اصل است اما مسلماً این واکنش ها از سوی مسئولان و مدیران ارشد و برخی نمایندگان جامعه پزشکی که باید گوشی شنوا برای شنیدن انتقادات و عزمی جزم برای جبران کاستی ها داشته باشند، تا حدی بعید و دور از انتظار است.
سلام. نمی دانم نظرم منعکس می شود یا نه اما شما خوب می دانید که جامعه ما مشخصات یک جامعه با ظرفیت های محدود است و امکانات اجتماعی لازم در نقد و طنز صنوف را ندارد. و الا تمام رده های مسوولیتی کشور اولین جایی هستند که در کشورهای دیگر با آن ها شوخی می شود. اما در ایران به هیچ عنوان وارد حریم ان هم نمی شوند. من از شما خواهشمندم زمانی این حرف را بزنید که در کشور ما همه صنوف حتی روحانیت به راحتی مورد شوخی واقع شوند و امکانات و ظرفیت های اجتماعی آن هم موجود باشد. همه ما تجربه فیلم مارمولک یادمان هست.با تشکر