ورزش اول کشور و جذابیت اجتماعی که کم رنگ شده است
چه چیزی روحیه کشتی ما را کشته است؟
با وجود داشتن پتانسیل بالا برای ایجاد همبستگی، انسجام و اعتماد به عنوان مولفه های «سرمایه اجتماعی» به بایگانی ذهن جمعی ایرانیان رفته است.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سید مرتضی حسینی- رصد، غلامرضا تختی، عبدالله موحد،امامعلی حبیبی،ابراهیم جوادی، علیرضا سلیمانی، رسول خادم،علیرضا دبیر، علیرضا حیدری، حمید سوریان.نام هایی آشنا که شاید ردیف کردنشان روی کاغذ آسان و سریع باشد اما واکاوی کوله بار هریک از آنان انبوهه ای از افتخار و خاطره را آشکار می سازد. خاطراتی که بنای مستحکم و با عظمت کشتی ایران را خشت به خشت بالا برده و به جایگاهی رفیع رسانده است. درخت تناور کشتی ایران ریشه در تاریخ و فرهنگ ایران زمین دارد. کشتی پهلوانی به مثابه آمیزه ای دلپذیر از توانایی جسمانی، آموزه های دینی و آیین جوانمردی، سالیان سال بخش جدایی ناپذیر زندگی روزمره مردمان این سرزمین بود. پهلوانان کشتی و اصحاب میل و کباده و زورخانه، قشری مورد احترام وتاثیر گذار در مناسبات اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی بودند و در بسیاری از بحران ها و یا نقاط عطف تاریخی محل مراجعه و مشورت مردم عادی محسوب می شدند.
کشتی ومحبوبیتی مداوم در گذار از سنت به تجدد
این محبوبیت با گذار به دوران مدرن و با رایج شدن کشتی قهرمانی به سبک امروزی، که حدود ۹۰ سال پیش رخ داد نیز کاهش نیافت. قرار گرفتن کشتی پهلوانی در قالب جدید و قوانین تعریف شده رویکرد مردم به ماهیت اصلی این رشته ورزشی را کم نکرد. برای مردم ایران،کشتی همچنان میعادگاهی برای تذهیب نفس و پرورش جسم وجان بود. گودهای زورخانه و میادین روباز که شاهد سرشاخ شدن پهلوانان ادوار مختلف بود به مرور جای خود را به سالن های سرپوشیده با دوبنده پوشان کشتی آزاد و فرنگی داد اما اقبال به این ورزش همچنان تداوم داشت. حضور و درخشش ورزشکاران ایرانی در رقابت های جهانی و المپیک برمحبوبیت کشتی افزود.حتی دوران طلایی درخشش فوتبال ایران در دهه۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ نیز نتوانست خدشه ای بر این محبوبیت وارد کند.
شرایط خاص سال های پس از انقلاب و جنگ تحمیلی اگر چه وقفه ای کوتاه در حضور قدرتمندانه کشتی ایران در صحنه های جهانی به وجود آورد، اما کشتی گیران ایرانی به تدریج جایگاه اصلی خود را بازیافتند.مرحوم علیرضا سلیمانی اولین طلای مسابقات جهانی پس از انقلاب را در رقابت های ۱۹۸۹ مارتینی سوییس و رسول خادم هم اولین مدال طلای المپیک پس از پیروزی انقلاب را در آتلانتای ۹۶ کسب کردند.
از بازیهای المپیک ۱۹۴۸لندن که ورزشکاران ایرانی برای اولین بار بخت خود را در برابر رقیبان خارجی آزمودندتا المپیک۲۰۱۲ که از قضا در همین شهر برگزار شد، در مجموع ۱۵ مدال طلا، ۲۰ نقره و ۲۵ برنز رهاورد ایران از بزرگترین گردهمایی ورزشکاران جهان بود. در این بازه ۶۴ ساله و در ۱۵ دوره حضور ایران، از مجموع ۶۰ مدال، ۳۸ مدال(بیش از ۶۰ درصد مجموع مدال های کسب شده) حاصل تلاش گوش شکسته ها بوده است.کشتیگیران در شرایطی به هشت مدال طلا، ۱۳ نقره و ۱۷ برنز دست یافتهاند که از این تعداد سهم آزادکاران پنج طلا، ۱۲ نقره و ۱۶ برنز و سهم فرنگیکاران سه طلا، یک نقره و یک برنز بوده است.
یاد ایامی که….
در سال های دهه۶۰ و نیمه اول دهه۷۰ و در دورانی که فوتبال عی رغم وجود طرفداران پرشمار چندان در پی ستاره سازی و مراودات رسانه ای نبود، کشتی هم در حرف و هم در مقام عمل ورزش اول کشور محسوب می شد. رقابت های کشتی از رده های سنی نوجوانان وجوانان و سطح استانی گرفت تا مسابقات انتخابی تیم ملی و آوردگاه جهانی و المپیک، نگاه علاقه مندان این رشته را به خود جلب می کرد. برد و باخت کشتی گیران ملی پوش در برابر رقیبان خارجی فراتر از یک رقابت ورزشی امری حیثیتی تلقی می شد. کامیابی ورزشکاران، شور و نشاط عمومی و ناکامی و شکست آنان حزن و سرخوردگی در پی داشت. رسانه ها ی جمعی هم هرچند سهمی برابر با فوتبالبرای کشتی قائل نبودند اما حداقل در خور موفقیت های کشتی ایران به این رشته می پرداختند. از سوی دیگر ستاره های نام آور و شناخته شده ای دوبنده تیم ملی را از آن خود کرده بودند که نامشان در هر کوی و برزنی شناخته شده بود.
اما مدتی است که شور اجتماعی کشتی ایران فروکش کرده است. حتی درخشش گاه و بیگاه کشتی گیران در رقابت های جهانی و المپیک هم آن چنان که باید و شاید و آن گونه که پیش از این رخ می داد مورد توجه و تمرکز افکار عمومی و و مردم قرار نمی گیرد. کشتی که زمانی شناسنامه ورزش ایران بود و به عقبه ی فرهنگی و تاریخی اش می بالید تبدیل به رشته ای همچون سایر رشته ها شد که البته از نظر مدال آوری همچنان می توان روی آن سرمایه گذاری کرد . این نگرش مادی و کمیت گرا به ورزشی که جنبه های فرهنگی و ورزشی قابل توجهی داشت باعث شد تا سرمایه اجتماعی مولود این رشته رو به اضمحلال رود. این سرمایه اجتماعی اگرچه به شکلی مکانیکی و آماری قابل اندازه گیری نیست اما نشانه های آن در میزان توجه مردم و رسانه ها به رودایدهای کشتی قابل مشاهده است. روزگاری مدال آوران کشتی ایران الگو و ایده آل بخش عمده ای از نوجوانان ایران زمین بودند و ستاره های این ورزش پابه پای ستاره های فوتبال در رسانه ها و افکار عمومی مطرح بودند. اکنون اگر«حمید سوریان» نابغه کشتی فرنگی کشورمان را مستثنی کنیم می بینیم که این عرصه خالی از ستاره های درخشان و شناخته شده است. ستاره هایی که بتوانند همچون گذشته جمعیت قابل توجهی را به سالن کشتی بکشانند و نفس بینندگان تلویزیونی را در سینه حبس کرده و با اجرای فنون دلپذیر و حریف افکن بر شور و شوق آنان بیفزایند.
جامجهانی کشتی فرنگی دیروز در تهران به پایان رسید. جایی که تیم ایران با دو پله سقوط نسبت به سال گذشته در جایگاه سوم ایستاد و آذربایجان بر سکوی قهرمانی تکیه زد. اما این رویداد و سایر اتفاقات پیشین کشتی انعکاس چندانی در رسانه ها نداشت.گویا کشتی نیز همچون بسیاری از مقوله های اجتماعی و فرهنگی دیگر با وجود داشتن پتانسیل بالا برای ایجاد همبستگی، انسجام و اعتماد به عنوان مولفه های «سرمایه اجتماعی» به بایگانی ذهن جمعی ایرانیان رفته است. رویدادی که در بلندمدت به گسست از ریشه های فرهنگی ورزش در کشور خواهد انجامید.
ارسال نظر