از صفحه اجتماعي عمار ذابحی
من دنبال همچين دامادي بودم
پيشنهاد دادم بيايد با خودم باجناق شود و همين مقدمه اي براي ازدواجش شد.
به مادر خانومم گفتم:اين رفيق ما از مال دنيا غير از يك دوربين عكاسي چيزي نداره!!
گفت:مادر اينها مال دنياست،بگو ببينم ار دين و ايمان چي داره؟
گفتم:از اين جهت هرچي بگم كم گفتم!ما كه به گرد پاي او هم نمي رسيم
گفت:خدا حفظش كنه من دنبال همچين دامادي بودم.
شهيد محمد جعفر نصر اصفهاني
ارسال نظر