از مقدمه کتاب «مریمیه: از فریتیوف شوان تا سید حسین نصر» اثر عبدالله شهبازی:

حیرت‌انگیز است. در سال 1991 کار شوان در آمریکا به رسوایی کشید، و در سال‌های پس از آن ماجرای مریمیه و شوان در محافل فرهنگی و آکادمیک جهان بتدریج پخش شد. ولی، برغم اهمیت مریمیه، و بویژه شهرت سید حسین نصر در ایران، ایران شاید آخرین کشوری است که این موج، آن هم از طریق نسخه دیجیتال کتاب حاضر (2013)، در آن بازتاب یافت. و نه تنها این، بلکه طی دوره 22 ساله پس از رسوایی بلومینگتن، تبلیغ شوان و نصر و سایر نویسندگان مریمی در ایران به اوجی بی‌سابقه رسید.

Maryamiyya 1393 Frontpage

متن پشت جلد کتاب مریمیه: 
نحوه سلوک مریمیه با «فقرا» (اعضای فرقه) را باید در اسناد کارپایه تشکیلاتی مریمیه و دستورالعمل‌های شوان دید. این اسناد ساختار فرقه‫ای را نمایان می‌کند که بر اقتدار مطلقه «شیخ»، در مقام موجودی فراتر از انسان و دارای ارتباط مستقیم با «عالم وحی»، و تبعیت محض و کورکورانه از «شیخ»، و نواب و مقدم‫های او، مبتنی است. این در حالی است که بخش قابل‫توجهی از «فقرا»ی مریمیه جویندگان «حقیقت» بودند و، آن‌گونه که از نوشته‫های برخی از ایشان معلوم است، مثلاً از نامه 13 صفحه‌ای «طفیل» مجارستانی در زمان اخراج از فرقه، مسلط بر متون عرفان اسلامی و شیفته آن، وگرنه به فرقه دیگر از میان فرقه‌های متنوع فعال در آمریکا پناه می‌بردند، و برخی، مانند جوزف اپس براون و ویکتور دانر و سیریل گلسه، دارای دانش عالی آکادمیک، که بهر دلیل تابع شوان شدند که او را «انسان کامل» و حلاج و روزبهان زمانه می‌پنداشتند. بر این اساس، می‌توان با قطعیت گفت که شوان و «نواب» و «مقدم‫های» او، از طریق فرقه متنفذ و مافیاگونه مریمیه، لطمه‫ای بسیار بزرگ بر اعتبار اسلام در میان نخبگان غرب وارد کردند و پتانسیلی عظیم را به تباهی بردند.

عبدالله شهبازی در وبسایتش نوشت: 
نسخه چاپی «مریمیه: از فریتیوف شوان تا سید حسین نصر» منتشر شد. دوستان می‌توانند به وبسایت انتشارات تیسا مراجعه فرمایند:
http://teesa.ir/Books/Book?id=3212
این کتاب چاپ اول «مریمیه» است که با نسخه انلاین، که در سال 1392 در وبسایت «عبدالله شهبازی» منتشر شد، ضمن حفظ ساختار پیشین، تفاوت‌های اساسی دارد به دلیل استفاده از اسناد نویافته.
در مقدمه کتاب اسنادی را که مورد استفاده قرار گرفته، و بعضاً در دسترس سجویک نبوده، معرفی کرده‌ام. از جمله، باید به رساله مهم و کمیاب «برهنگی قدسی» شوان اشاره کنم که در پایه عقاید و مناسک «مریمیها» قرار دارد و بطور کامل و با دقت ترجمه و در کتاب درج شده است.
طبعاً، به دلیل محظورات، عکس‌های کاملاً برهنه از شوان و «زنانش» و مناسک داخلی «مریمیه» را منتشر نکرده‌ام.
انتشار این کتاب تقریباً مقارن است با انتشار کتاب سید حسین نصر با عنوان «آفاق حکمت در سپهر سنت» (گفتگو با حامد زارع) از سوی انتشارات ققنوس. نصر در این کتاب به نسخه انلاین کتاب من پاسخ داده.
    http://bit.ly/1CRIce0

گزیده‫هایی از متن کتاب مریمیه (نسخه چاپی انتشارات تیسا): 

از نامه آلدو ویدالی به هیوستن اسمیت:
«بونیتا، کالیفرنیا، 13 اوت 1992، هیوستن اسمیت عزیز. برای این که نسبت به همه کسانی که کتاب من، مار پَردار، به آن‌ها مربوط است، کاملاً منصف باشم، مکاتبات‫مان را چاپ خواهم کرد. همچنین، قول می‌دهم پاسخ شما را به برخی نکات مشخص در این نامه چاپ کنم تا در این مبادله کوتاه نامه فرصت حرف نهایی با شما باشد...»

از نامه آلدو ویدالی به هیوستن اسمیت:
«آقای شوان خودش آشکارا در حال "انتقام‫جویی" است وقتی، پس از افشاء شدن او در برابر قضات عالی بخاطر سوءاستفاده جنسی از کودکان، در ویدئویی که سازمان شوان از درون برج عاجش از او تهیه کرده بود، از دانته نقل‌قول کرد. همین الان، "استاد اخلاق" در حال هدایت "انتقام‫جویی" است علیه شخص من و خانواده کوچک بیچاره من از طریق به جریان انداختن سه پرونده شکایت از ما ظرف دو هفته اخیر. این کارها با پشتوانه میلیون‌ها دلاری است که به اسم "زکات" جمع شده و شوان در پشت حفاظ‌های متعدد، از جمله حساب‌های بانکی سوئیس، پنهان کرده است. از تو، بعنوان مردی منصف، که باور دارم چنین هستی، می‌پرسم چگونه می توان این همه بدی را درک کرد از مردی که آنطور شیوا درباره فضایل اخلاقی نوشته است؟ آیا فریتیوف شوان تنها طوطی است که فقراتی از آموزه‌های بزرگ سنتی را تکرار می‌کند برای [ایجاد کیش] پرستش خود؟»

از نامه آلدو ویدالی به هیوستن اسمیت: 
«باید سئوال شما را با کلام مردی دیگر پاسخ دهم، ادموند برک: "آن چه اجازه می‌دهد بدی پیروز شود، مردان خوبی هستند که هیچ کاری نمی‌کنند." و نیز، شما شاید بخواهید دوباره در این مورد فکر کنید: برای آنان که هوّیت و مسئولیت شخصی را رها می‌کنند هیچ طریق روحانی نمی‌تواند وجود داشته باشد. و در پایان، این دانته بود که گفت: "داغ‌ترین و گداخته‌ترین آتش‌ها در جهنم برای آنان است که در بحران‌های اخلاقی بی‌طرف می‌مانند." دعا می‌کنم خداوند شما را به راستی و حقیقت رهنمون شود.»

از مقدمه کتاب «مار پَر دار» آلدو ویدالی که با اعمال فشار فرقه مریمیه دستگاه قضایی آمریکا مانع از انتشار آن شد:
«دانته [در کمدی الهی] می‌گوید: "تو در اینجا شرافت خود را ثابت می‌کنی." باید منتظر بمانیم و نظاره‌گر که آیا این اساتید دانشگاه، که در تمامی عمرشان مدعی اعتقاد به برتری حقیقت [بر هر چیز دیگر] بوده‌اند، شهامت اثبات این ادعا را خواهند داشت؟ زندگی آنان را بر سر دوراهی قرار داده است: یا دورویی پیش بگیرند و سر را در خاک پنهان کنند، یا بخشی از احترام حرفه‌ای خود را در میان همکارانشان به خاطر حقیقت و اصول معنوی غایی فدا کنند. در این وضع، آزمون صداقت اجتناب‌ناپذیر است...»
  
 متن کامل انگلیسی نامه 13 صفحه‌ای «طفیل»، ترادیشنالیست مسلمان مجارستانی، در متن چاپی کتاب درج شده است: 
در 13 نوامبر 1988 «قدّور» (استانلی جونز)، «مقدم» شوان در بلومینگتن، طی نامه‌ای به «طفیل» اخراج او را اطلاع داد و در 20 نوامبر «طفیل» نامه‌ای خواندنی در 13 صفحه برای استانلی جونز فرستاد. طفیل نوشت:
«در نامه‌ام اشاره کرده بودم به تلاش برای اغوای سیده ماریام [کاترین پری] و زن سینیور پولوویچینو. در این دو مورد منابع معتبر من دو «مقدم» بودند: سیدی مولای رشید [رشید هدووی، شوهر کاترین پری] و سیدی عبدالقدوس [لئو شایا]. فرد اخیر، با شوری آواتاری، حتی افزود: شیخ عیسی [شوان] زن برخی پیروانش را می‌گیرد و «اگر شیخ زن مرا در برابر چشمان من تصاحب کند آن را عنایتی عظیم تلقی می‌کنم.»
گفته لئو شایا به «طفیل» بی‌پایه نیست. کاسلو در یادداشت‌های سال 1991 خود، در اوج ماجرای پرونده شوان، نوشته است: «سیده امینه [ماد موری، «زن» سوّم شوان] به من چیزی گفت که بدون داوری در اینجا می‌نویسم. این را از دو نفر آدم مطلع شنیده‌ام: از سیده امینه و از فرد دیگر در درون طریقت. گفتند که شوان با زن لئو شایا همبستر شد در حالی که شایا در همان اتاق حضور داشت.»
طفیل افزود: «در واقع، بسیار احساس آرامش می‌کنم از این که از وضع غیرقابل دفاع زندگی توأم با شرمندگی دائم از «استاد»م نجات پیدا می‌کنم. احساس آرامش می‌کنم از این که «طریقت زن برهنه زیبا» را، با آن فضای بیمار و فرقه‌گرایانه «عرفان انگلی پیچک‌گونه»، ترک می‌کنم.»

«طفیل» در 4 دسامبر نامه‌های استانلی جونز و خود را برای ویکتور دانر فرستاد و دانر در 12 دسامبر 1988 به او پاسخ داد. این پاسخ روشن می‌کند که دانر دیگر خود را «مریمی» نمی‌داند.

عبدالله  شهبازی در صفحه اجتماعي اش درباره انتشار ویرایش جدید کتاب مریمیه نوشته است: 
انتشار این کتاب تقریباً مقارن است با انتشار کتاب سید حسین نصر با عنوان «آفاق حکمت در سپهر سنت» (گفتگو با حامد زارع) از سوی انتشارات ققنوس. نصر در این کتاب به نسخه انلاین کتاب من پاسخ داده.
مریمی‌ها در آمریکا با انتشار اسناد مربوط به خود بشدت برخورد می‌کنند. برای مثال، اسنادی که معروف است به «دوسیه گلسه» (پرونده گلسه) منسوب به سیریل گلسه اسلام‌شناس معروف و مؤلف «دانشنامه نوین اسلام» و عضو پیشین مریمیه. با ایشان تلفنی صحبت کردم. مسئولیت رسمی انتشار «دوسیه گلسه» را نمی‌پذیرد به دلیل همین فشارها و پرونده‌سازی‌های وحشتناک.
پسر آلدو ویدالی عضو متعصب مریمیه است. او را واداشتند علیه پدرش شکایت کند که قایق تفریحی مال اوست. آلدو ویدالی به دلیل این فشارها در ونزوئلا زندگی می‌کند.
ماد موری یکی از «زنان» شوان بود و دانشجوی سابق نصر. بلایی بر سرش آورند که نزدیک بود خودکشی کند.
ویتال و باربارا پری سرشناس هستند. باربارا زن قانونی ویتال پری بود و همزمان «زن» شوان. دختری دارند. شوان می‌خواست این دختر را «زن» خود کند برغم این که مادرش هم «زن» او بود. این دختر زیر بار نرفت. مکرر تماس گرفتم ولی به علت ترس حاضر نشد از او مطلبی در کتابم درج شود.
شوان و مریمی‌ها بلایی بر سر مارک کاسلو آوردند که نه تنها ضد مریمیه بلکه ضد اسلام و بطرز وحشتناکی ضد دین شده. خیلی کمک کرد ولی به همین دلیل کارمان به دعوا و فحاشی کشیده شد. البته او شروع کرد به توهین کردن و من هم رابطه ام را قطع کردم. نفرت پیدا کرده از اسلام.