بودجه حاشيه شهر؛ آزموني براي نمايندگان و دولتمردان
بايد دانست اين هماهنگي به وجود آمده زماني معنا مي يابد که نتيجه اش در کف کوچه هاي حاشيه شهر و سفره حاشيه نشينان ملموس باشد!
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سعيد اکبريان- فصل بودجه، روزهاي پر تب و تابي است که همه ساله دولتمردان و کرسي نشينان مجلس در رايزني و راي زني و چانه زني براي جلب نظر و جذب اعتبارات حوزه وزارتي خود و يا حوزه وکالتي خويش هستند. به دليل آنکه نمايندگان سعي دارند مسائل و کمبودهاي حوزه انتخابي خود را مطرح کنند تا بودجه بيشتري کسب نمايندبنابراين نيازمند قلم دولتمردان اند تا در لايحه بودجه، پيش بيني لازم صورت گيرد و دولتمردان نيز سعي دارند اولويت هاي حوزه وزارتي خود را با نمايندگان در ميان بگذارند. بنابراين مستلزم دفاع نمايندگان هستند تا تثبيت رديف هاي بودجه حاصل گردد. «تناظري يک به يک» و آنچه مورد سوال اين يادداشت است، اين است که چرا براي بودجه حاشيه شهر که هم دولت و هم مجلس در عالي ترين مقام کشوري و مقامات محلي به طور يکنوا، در پي درج آن در لايحه بودجه 94 بودند، اکنون و پس از گذشت حدود يک هفته از ارائه لايحه بودجه به مجلس توسط رياست محترم جمهوري، نه تنها هيچ ردپايي از رديف حاشيه شهر مشهد، وجود ندارد بلکه هيچ صدايي هم در اعتراض به اين موضوع شنيده نمي شود؟! قصد نگارنده، اتهام يا قضاوت در مورد عملکرد دولتمردان و کرسي نشينان نيست بلکه با تحليل تاريخ نگاري اخبار مربوط به حاشيه شهر مشهد مي توان پي برد شايد دليلي بر سکوت وجود دارد! اميد داريم هر چه زودتر نتايج ملموسي از رايزني ها و نه راي زني ها در جهت ايجاد رديف و اعتباري براي حاشيه کلان شهرها و به عنوان پايلوت حاشيه شهر مشهد حاصل گردد و در اين زمينه ذکر چند نکته مفيد به نظر مي رسد:
1- کليد حل مسئله حاشيه شهر، بيش از اعتبار و بودجه، هماهنگي و همدلي و يکصدايي مسئولين است و جرياني که طي يک سال گذشته در سطح مقامات شهري و استاني اعم از مسئولان مذهبي، سياسي، فرهنگي و اجرايي شکل گرفت، از معدود دوره هايي است که بايد آن را به فال نيک گرفت. ناهماهنگي در سياست و سيره مسئولان در سال هاي گذشته نه تنها موجب ساماندهي حاشيه شهر نشده است که چه بسا باعث تشديد حاشيه نشيني شده و زمينه اي براي سودجويان و زمين خواران فراهم گرديده است و «شهر» و «شهروند حاشيه نشين» مظلوم واقع شده اند. اما بايد دانست اين هماهنگي به وجود آمده زماني معنا مي يابد که نتيجه اش در کف کوچه هاي حاشيه شهر و سفره حاشيه نشينان ملموس باشد! و در يک کلام، راه رفته را که آغازش بودجه حاشيه شهر است، بايد به انتها که رفع مسئله حاشيه شهر مشهد است، رساند.
2- در تعريف بودجه آمده است، تخصيص منابع محدود به نيازهاي نامحدود و اين توقع که دولت بتواند در کنار هزاران تقاضاي موجود، الزاما براي حاشيه شهر مشهد بودجه اي اختصاص دهد، امري دور از واقعيت است و نمي توان بر دولتيان خرده گرفت. ليکن توقع مي رفت در برابر اين همه مشارکت و همکاري همه جانبه دستگاه هاي اجرايي و شهرداري مشهد و شوراي اسلامي شهر و پيگيري از نمايندگان، رديفي حتي با بودجه اي کم به اين منظور پيش بيني گردد تا اعتماد مديران محلي به دولت افزون شود. شايد آقاي نوبخت که خود سال ها «شاهد» کشمکش هاي بي نتيجه دستگاه هاي بوروکراتيک بوده، به ذهنش هم خطور نمي کرد که ممکن است مديران شهري و استاني در پيشنهاد بودجه مستقل و تمرکز ساماندهي حاشيه شهر به وفاق برسند. به هر حال بايد اذعان کرد که اکنون شرط حساب شده و پيش بيني نشده آقاي نوبخت در حاشيه سفر هيئت دولت به مشهد تحقق يافت و در زمان مقرر آلبوم بودجه پيشنهادي توسط استاندار به هيئت دولت ارائه گرديد اما دريغ از رديف و نامي!
3- به هر حال لايحه تقديم مجلس شده است و از رديف حاشيه شهر مشهد، خبري نيست و نشانه ها به سمت نمايندگان مردم رفته است. همه اتفاق نظر دارند که مسئله حاشيه شهر مشهد، مسئله اي ملي است. هم پيدايش و رشدش ناشي از سياست هاي غلط اقتصادي و اجتماعي و حقوقي است هم رفع و ساماندهي اش، فراتر از مقياس شهر مشهد است و بايستي در سطح ملي و استاني به آن پرداخت. مگر مي توان آسيب هاي اجتماعي و امنيتي و فرهنگي موجود را که بر زندگي بسياري از خانواده هاي متدين و عزتمند حاشيه شهر سيطره انداخته، ناديده انگاشت و ساير مسئولان بايد بدانند، تاخير و تعلل، عقوبات دنيوي و اخروي را به همراه خواهد داشت و دامان ساير شهرها و روستاها را خواهد گرفت! و خطابم با نمايندگان محترم مردم مشهد و استان خراسان است که مي توانند نقشي موثر در همگرايي ديگر نمايندگان مخصوصا اعضاي کميسيون هاي مرتبط مانند کميسيون عمران، کميسيون امنيت ملي و کميسيون اجتماعي و... داشته باشند. و باز هم تجربه نشان داده که در روزها و دقايق پاياني بررسي و تصويب بودجه، اتفاقي نادر، سرنوشت رديفي را عوض کرده است و ما هم دلخوشيم به نمايندگان محترم تا خداوند بر قلوب و قلمشان آنچه مورد رضايت ذات اقدسش است جاري سازد.
4 -همانطور که ذکر شد کليد ساماندهي حاشيه شهر، هماهنگي مسئولان است ليکن ساختمان هندسه ساماندهي حاشيه شهر بر خشت هايي استوار است که با مشارکت اجتماعي و اقتصادي مردم بنيان گذاشته شده است. سرنوشت بودجه هاي موسمي، چه بسا بدتر از عدم تخصيص بودجه بوده است. آن چه مي تواند تضمين کننده استمرار مصوبات و اعتبارات دولتي باشد، مشارکت مردم است. بايد تجربيات دنيا را بررسي کرد تا بتوان روش هاي کاربردي را براي جلب مشارکت و همراهي مردم پياده کرد. از حفظ و نگهداري، نظافت و فضاي سبز و زيبا سازي فضاها و نماهاي سطح محلات گرفته تا اجراي پروژه هاي زيرساختي، نوسازي بافت هاي ناکارآمد و اجراي برنامه هاي فرهنگي و اجتماعي. هر زمان مسئولان به مردم اعتماد کردند و بخشي از وظايفشان را به مردم سپردند هم نتيجه کار مطلوب تر بوده است و هم مردم راضي تر بوده اند و شريک در نفع و ضرر آنچه خود کاشته اند. هر چند بودجه دولتي مفيد و لازم است اما زيادي اش مضر است و غيرموثر. ايجاد زيرساخت هاي اجتماعي براي جلب مشارکت مردم، حمايت و هدايت دفاتر فني مهندسي براي نظارت بر ساخت و سازهاي حاشيه شهر، تعيين تکليف املاک قولنامه اي، هدفمندي اجراي برنامه فرهنگي و اجتماعي و ده ها اقدام ريز و درشت ديگر، در ابتدا بودجه نمي خواهد و زمينه اي ايجاد مي شود براي هدايت صحيح منابع دولتي و نيز توليد ثروت اقتصادي و سرمايه اجتماعي بر پايه مشارکت مردمي.
5- و حرف آخر توصيف مهم ترين رکن ساختمان است. ساختماني که در و ديوار دارد و درش کليد و قفلي دارد اما تا زماني که بر ستوني استوار نباشد، دوامي نخواهد داشت. به اصطلاح شهرسازان، ساختار اصلي و پايه هر اقدامي است. ساختاري که با تبيين واحد، بين دست اندرکاران همگرايي در کلام و عمل ايجاد نمايد و درجهت بهبود وضعيت حاشيه شهر و جلوگيري از توسعه حاشيه نشيني، برنامه و طرح مشخصي را به اجرا رساند و هنرمندانه، مشارکت دولت، مجلس، شهرداري، شوراي اسلامي شهر و از همه مهم تر نهادهاي مردمي و افراد معتمد محلي را مهندسي نمايد. ساختاري که همه دستگاه ها و نهادها آن را از خودشان بدانند و خود را شريک و مسئول. و باز هم اميدواريم سازمان اجرايي حاشيه شهر که تاسيس اش مورد تاييد شوراي امنيت کشور قرار گرفته، هر چه زودتر اجرايي گردد و با تخصيص اعتباري در شأن مردم شريف حاشيه شهر از محل اعتبارات ملي و استاني، مقدمه اي شود براي آغاز هزار راه نرفته!
ارسال نظر