جای خالی سیا ساکتی
نگاهی به انصراف انصار حزب الله از طرح گشت موتوری نهی از منکر/ خلأ روش های نو و اثرگذار در اجرای امر به معروف
افراد «دغدغه»مندی مانند انصار حزب الله را نباید تنها تخطئه یا تمسخر کرد، بلکه باید با آن ها از تغییر روش سخن گفت.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی اصغر همایون- رصد، عبدالحمید محتشم، دبیر کل انصار حزب الله، چندی پیش در جلسه ای که با مسئولان نیروی انتظامی داشت، از طرح گشت های موتوری خود، انصراف داده و اعلام کرد که از این پس، به قواعد رسمی نهی از منکر تن می دهد.
...
«نهی از منکر» یکی از مترقی ترین اصول اسلامی است. به نظرم اینکه برایمان مهم باشد که دیگران اشتباهات خود را تکرار نکنند، نوعی «انسان دوستی» و «احترام به هم نوع» است. تبلیغات مخالفان که سعی می کنند آن را به «فضولی در کار دیگران» تفسیر کرده و مخل آزادی فردی انسان ها بدانند نیز باعث نمی شود که «دلسوزی و صداقت» سرشاری که در پس این فریضه دوست داشتنی وجود دارد را از یاد ببریم. به نظر اتفاقا «نهی از منکر» تعدیل کننده آزادی های فردی و مانع از افراط در آن است. اینکه به اسم احترام به آزادی دیگران، در پیاده روهای پاریس و بروکسل و در جلوی چشم هزاران جوان و نوجوان، عمل جنسی صورت بگیرد و کسی هم حق اعتراض نداشته باشد، گمان نمی کنم مطلب قابل افتخاری باشد! وقتی دختران مسلمان فرانسوی به جرم انتخاب حجاب، از حق تحصیل محروم می شوند، آن گاه حق بدهید که از سخنان فرانسوا اولاند در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران، کمی چندشمان بشود!
صحبت اما در انتخاب روش مناسب برای انجام این فریضه است. اینکه انصار حزب الله را بهانه نگارش این یادداشت قرار دادم به خاطر این بود که شخص یا گروه دیگری، دغدغه انجام این فریضه را نداشت. اتفاقا به شخصه و به واسطه آشنایی با برخی از اعضای انصار حزب الله، آن ها را افراد محترم و دردمندی می دانم که با قلب هایی سرشار از اخلاص، تنها و تنها به دنبال انجام فریضه هستند. اینکه از اینجا و آنجا پول می گیرند که این رفتارها را انجام دهند را هم باور نکنید؛ این ساده ترین تهمتی است که نه به این دسته و گروه بلکه به هر گروهی که بنای تخریبش را دارند می زنند. نیت آن ها، مخلصانه و عزمشان، ستودنی است. تنها مشکل در اتخاذ روشی نو برای انجام این فریضه است؛ روشی که محدود به چند متر و کیلومتر نبوده، بلکه موجی کشوری را برای از میان بردن ریشه فساد ایجاد کند. بنده های خدا گمان می کردند با مانور چهار هزار موتور سوار می توانند این موج را ایجاد کنند، غافل از اینکه این «روش»، با اقتضائات دنیای جدید هم خوانی ندارد.
افراد «دغدغه»مندی مانند انصار حزب الله را نباید تنها تخطئه یا تمسخر کرد، بلکه باید با آن ها از تغییر روش سخن گفت. اینکه وقتی پلیس راهور به این نتیجه رسید که بالابردن مبلغ جریمه ها و ابطال گواهی نامه ها، منجر به بستن کمربند ایمنی نمی شود، دست به دامن «سیا ساکتی» و دار و دسته اش شد و او البته کاری کرد که پیش از رسیدن مأمور راهنمائی و رانندگی، این فرزند خردسال خانواده بود که از صندلی عقب، نبستن کمربند را به پدرش یادآوری می کرد. تبلیغات «لامپ اضافه خاموش» حداقل اثرگذاریش این بود که ساعات اوج مصرف را در خاطره همه ماندگار کرد و نهادینه شدن «ممنوعیت کشیدن سیگار در اماکن عمومی» نیز یک بار دیگر قدرت رسانه در راستای فرهنگ سازی را به رخ کشید. این ها که گفتم همه از دور و بر خودمان بود، وگرنه صحبت از فرهنگ سازی رسانه های غربی برای «نریختن زباله در خیابان» و «احترام به قوانین راهنمائی و رانندگی» و … که مثنوی هفتاد من کاغد می شود.
انصار حزب الله و مانند آن ها، گروه های دغدغه مندی هستند و به خاطر همین ویژگی نیز بسیار سزاوار احترام؛ تنها باید ابزار و روش های کار آنان را تازه تر کرد. لازم است در این زمینه گروه های این چنینی به همفکری نشسته و به دنبال روش های اثرگذارتر و جریان ساز باشند. تجریه انیمیشن های پلیس که میدان جنگ با متخلفان را از خیابان ها به به خانه ها کشاند، نشان داد که اعتراض معصومانه طفل خرسالی از صندلی عقب اتومبیل، بسیار اثرگذار تر از فریادهای مأمور راهنمائی و رانندگی و برق صفرهای قبض جریمه است.
ارسال نظر