سالها پیش ذیل یکی از مقالاتم به طعنه خطاب به «حجت الاسلام قرائتی» مسئول «نهضت سواد آموزی» نوشتم:

به مردم سواد یاد ندهید! به مردم یاد بدهید بی سوادند!

طعنی که در عین احترام به ضرورت ایجابی سوادآموزی ناظر بر این ظرافت بود که با القای شرمساری و سرافکندگی از ناحیه بی سوادی، بی سوادان را توامان و بمنظور تشجیع در مرتفع کردن این نقیصه، از انگیخته و انگیزه سلبی نیز برخوردار نمائید.

بی سوادان چنانچه فهم شان از «بی سوادی» افاده به «بی بهائی» کند بصورت قهری از انگیزه مضاعف بمنظور رفع آن ذلت برخوردار خواهند شد. 

چندی بعد نیز بمنظور ارائه راهکار برای مبارزه با بدحجابی حسب مورد ذیل نوشتاری خطاب به شادروان کیومرث صابری (گل آقا) به طعن نوشتم:

بهترین راهکار برای حل پدیده بد حجابی بانوان، کور کردن مردان است!

گوهر این طعن اشاره بر این واقعیت داشت که این «ناظر» است که «منظر» را در «نظربازی» بر سر شوق می آورد. دیالکتیکی که نتیجه محتومش آنست که منظر را از ناظر محروم کنید تا مشکل نظربازی مرتفع گردد!

به صراحتی دیگر همه طنازی ها و غمازی ها و تن نمائی ها و جلوه گری ها و جلوه فروشی هائی از این دست در سپهر عمومی جامعه اهتمامی است معطوف به کسب نظر حبیب از جانب محبوب!

جلوه گر و جلوه خر مکمل یکدیگرند و دومی علت مُبقیه برای مانائی علت موجده اولی است.

«عرضه منظر» متکی بر «تقاضای ناظر» است!

متاعی که تولیدش به اعتبار رونق بازار مصرف، برخوردار از توجیه اقتصادی است!

در یک فرض نچندان بعید و در جامعه ای نچندان غریب چنانچه آقایان محترم بتوانند موقتاً برای لااقل یک ماه اختیار آن «چشمان صاحب مُرده» خود را نگاه دارند(!) مطمئن باید بود در آن صورت دیگر کمتر زنی یافت می نشود که رغبتی به جمال آرائی و خود ابرازی تنانه در سپهر عمومی جامعه داشته باشد.

در آن صورن مطمئن باید بود همان دختر جوانی که پیش از این عرصه خیابان را با 7 قلم آرایش مبدل به سالن مد و فشن می کرد آنک حتی با صورت نشسته هم به خیابان خواهد آمد.

همه این «جلف بازی ها» و «بدن نمائی ها» و «لنگ و پاچه آمائی ها» و «برون ریخت ها» و «لطفاً منو ببینیدها» و «جلوط گری ها» و «جلوت فروشی های» زنانه اهتمامی است «طبعی» از جنس اگزیبیشنیزم (خودنمائی جنسی ـ Exhibitionism) به نیت نشستن در رواق تحسین و چشم تمجید مردان!

هم چنان که تمام آن «خانم شما ویکتور هوگو خوندید» و «نظرتان در مورد نیچه چیه» و «چقدر شبیه نیکول کیدمن هستید» جهدی است بلیغ از جنس وُیوُریسم (نگاه ارضائی ـ Voyeurism) بمنظور تحصیل طمع هوسبازانه و شهوت طلبانه آقایان!

طنازی ذاتی زن است و به اعتباز همین ذاتی بودنش نه مستحق ملامت است و نه برخوردار از کرامت و تنها ظرفیتی است اکتیو تا در مقام چاشنی بتواند در خدمت یاریابی ایشان باشد.

ظرفیتی که نه بایسته سرکوب است و نه شایسته است مقهورش شد.

این بمعنای نفی ضرورت مبارزه با بدپوشی به عنوان یک آلودگی اجتماعی نیست و تنها تاکید بر آن است که نقطه عزیمت در مبارزه با بدحجابی برخورداری از فهم درست و کارشناسانه از صورت مسئله است تا بدآنوسیله آن ظرفیت ذاتی و نیاز دو جانبه سکشوال را با هدایت در بسترهائی مشروع، بتوان مدیریتی بهداشتی کرد.

راهکار دومی هم «به طعن و طنز» می تواند آن باشد که حکومت بی حجابی را آزاد کرده و حجاب را تنها برای زیبارویان اجباری کند و استاندارد زیبائی را نیز «آنجلینا ژولی» بداند و نوع حجاب را نیز «بُرقع» اعلام کند!

در آنصورت می توان متوقع دریائی از بُرقع پوشان در شهر شد که جملگی یکدیگر را «آنجی» صدا می کنند!