پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مصطفی دُری- رصد، از آموزنده ترین بخش های زندگی امام رضا (علیه السلام) می توان به مناظرات ایشان با علمای ادیان مختلف اشاره کرد. مأمون عباسی که خود دانشمندی قابل بود، با ترتیب دادن این مناظرات، سعی در تضعیف جایگاه امام رضا (علیه السلام) از طریق شکست در این مناظرات داشت. مناظرات امام (علیه السلام) با علمای ادیان مسیحی، یهودی و زرتشتی صورت گرفت. در تاریخ شیعه البته مناظرات دیگری نیز از جانب اصحاب ائمه (علیهم السلام) صورت می گرفت که برخی از آن ها همچون مناظرات مؤمن طاق و هشام بن سالم بسیار معروف شد و برخی نیز همچون مناظرات هشام بن حکم، به صورت کتاب در آمد.

فضای مناظره در برخی زمان ها آنچنان داغ بود که ائمه (علیهم السلام) بعضی از اصحاب را گلچین کرده و هر یک را برای مناظره در موضوعی خاص آموزش می دادند. تخصصی شدن امر مناظره در میان یاران ائمه (علیهم السلام) و بالا گرفتن تب آن، آن قدر جدی بود که وقتی مرد شامی برای مناظره با امام صادق (علیه السلام) وارد شد، امام (علیه السلام)، حمران بن اعین را برای مناظره در مباحث ادبی، زراره را برای فقه، مؤمن طاق را برای اعتقادات عمومی، جعفر طیار را برای جبر و اختیار، هشام بن سالم را برای توحید و هشام بن حکم را برای بحث در امامت به او معرفی کردند.

حال با توجه به تاریخ پرافتخار مناظرات ائمه (علیهم السلام) و شاگردان آن ها، سوال این است که چرا شیعیان در زمان حاضر، هم چون سلف صالح خویش در این امر موفق نیستند. مناظراتی که در شبکه های ماهواره ای سنی و شیعه و مناظرات رمضانیه معروفی که سال ها در شبکه «المستقله» برگزار می شد، هیچ یک نتوانست یادآور غنای تاریخی شیعه در بحث مناظره باشد. مناظرات با دیگر ادیان نیز که تقریبا به حالت تعطیل درآمده است.

برخی ممکن است در پاسخ از این پرسش، پیچیدگی های مناظره در زمان حاضر و مغرض بودن طرف مقابل مناظره را یادآور شوند، لکن با مروری بر مناظره امام رضا (علیه السلام) با علمای مسیحی، یهودی و زرتشتی، مغرض بودن این علما و به تبع، بطلان این ادعا ثابت می شود.

فضل نوفلی وقتی مناظره امام (علیه السلام) با علمای مذاهب را نقل می کند می گوید: «پیش از مناظره به امام گفتم: آن ها اهل مجادله و انکار هستند و هرچه شما بگویید را قبول ندارند. اگر بگویید خدا یکی است، می گویند: چرا؟ اگر بگویید: محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رسول خداست، می گویند: رسالتش را ثابت کن و بالاخره هر دلیلی را بیاورید، با مغالطه و سفسطه رد می کنند. از آن ها بپرهیزید.» این روایت به روشنی نشانگر این است که طرف های مناظره، جملگی افراد مغرضی بودند که بنای بر قبول حق را نداشته و به راحتی تسلیم نمی شدند.

بنابراین می بایست به دنبال این امر بود که امام رضا (علیه السلام) چه الگو و مهارت هایی را در مناظره به کار می بستند که منجر به شکست آن ها و پیروزی واضح امام (علیه السلام) می شد. با مطالعه مناظره امام (علیه السلام) واضح می شود که علم غیب امام و نیروهای مرتبط با عالم غیب، دخالتی در پیروزی ایشان نداشتند، بلکه این قوت استدلال امام بود که علمای سایر ادیان را منکوب می کرد. بنابراین نباید تمام پیروزی های امام (علیه السلام) را به نیروهای غیبی و علم لایتناهی ایشان مرتبط کرد.

از پاسخ های امام به جاثلیق (عالم مسیحی)، روشن می شود که یکی از تاکتیک های امام برای پیروزی در مناظره، سیاست حمله به جای دفاع است. مثلا امام (علیه السلام) در این مناظره، صبر نمی کنند تا جاثلیق، یکی از مسلمات دین اسلام را زیر سوال ببرد و آن گاه امام در مقام پاسخ از آن برآیند، بلکه در ابتدا، سیاست حمله را در پیش گرفته و با گفتن اینکه: «مسیح انسان خوبی بود غیر از اینکه در نماز و روزه و به طور کلی در امر عبادت آن چنان جدی نبود»، او را به گرفتن موضع دفاعی وادار می کنند.

نکته دیگر، مشغول کردن طرف مناظره به امری است که به ظاهر بی اهمیت است تا اعتراف به آن برای وی راحت باشد و سپس استفاده نکته محل منازعه از آن، از زاویه دیگر است. به عنوان مثال، وقتی جاثلیق با اعتراض امام مبنی بر کمی عبادات مسیح روبرو می شود، به گمان اینکه اثبات این امر به نفع او و مذهب وی است، سعی در اثبات عبادت های فراوان مسیح  می کند، غافل از اینکه امام (علیه السلام)، چند ثانیه بعد، برگ اصلی را رو کرده و از وی می پرسند: «او برای چه کسی این عبادت ها را انجام می داد؟» و بدین سان مقام الوهیت مسیح که مسیحیان بدان معتقدند را به چالش می کشند.

امر دیگری که در مناظرات امام رضا (علیه السلام) به چشم می خورد، تمسک به جواب های نقضی و عدم استفاده از پاسخ های حلی است؛ زیرا معمولا بینندگان مناظره، پاسخ های نقضی را راحت تر از پاسخ های حلی متوجه می شوند و واضح است که هدف از مناظره نیز تسلیم کردن طرف مناظره در نزد بینندگان است. به عنوان مثال وقتی چاثلیق، زنده کردن مردگان توسط مسیح را دلیل بر الوهیت او می داند، امام (علیه السلام) به جای اینکه زمان زیادی را صرف اثبات امکان انجام این امر توسط غیر خدا کنند، به سرعت به سراغ پاسخ نقضی رفته و می پرسند: «اگر این چنین است پس چرا یسع و حزقیل و پیامبر ما که ایشان نیز مردگان را زنده کردند را خدا نمی دانید؟».

هم چنین تمسک به پاسخ های نقضی این فایده را نیز دارد که زمان مناظره را کوتاه کرده و مخاطب را خسته نمی کند. برای همین است که مناظرات ائمه و شاگردان آن ها هیچ گاه از چند ساعت تجاوز نمی کند، در حالی که گاه دو عالم شیعه و سنی پس از یک ماه مناظره، بدون کسب هیچ نتیجه ای، میدان مناظره را ترک می کنند.

باری، آداب مناظره، خصوصیات فرد مناظره کننده و تمرین های خاصی که برای انجام یک مناظره موفق لازم است، مجال وسیع تری را می طلبد که امیدوارم دور نباشد.