مرحوم آیت الله بروجردی در درسشان می گفتند: «مردم عقایدشان را از راه استدلال یاد نگرفته اند، مردم عقایدشان را از ما گرفته اند، من را دیده اند، معتقد شده اند. فقط زبان ما نبوده، عملکرد ما نیز برای مردم دلیل بوده است».

آقای بروجردی، این قصه را زیاد نقل می کردند که دزدان به قافله ای حمله کرده و آن را غارت کردند. وقتی اموال دزدی را جمع کردند، یک بقچه ای را باز کردند. دیدند کاغذی داخل آن است. رئیسشان کاغذ را برداشت دید بسم الله نوشته. خدم و حشم را صدا کرد که صاحب بقچه را بیاورید. پیرزنی آمد. 

گفت: چرا این را نوشتی؟ 

گفت: نوشتم تا بسم الله اموالم را حفظ کند. 

رئیس دزد ها گفت: «خوب حفظ کرد، ببندید و به او پس بدهید تا برود».

راهزنان اعتراض کردند که ما جان مان را به خطر می اندازیم که یک پولی گیرمان بیاید، تو حالا پس می دهی. 

رئیس رو به آنها کرده و می گوید: «ما دزد مال هستیم، دزد عقیده که نیستیم. اگر این بقچه را می گرفتم، عقیده اش از بسم الله سلب می شد»