تفسير زمخشري از ناصبي
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، محسن لاهوتیان در صفحه اجتماعي خود نوشت:
مشغول مطالعه کتاب "توحید و شرک، در نگاه شیعه و وهابیت" اثر استاد احمد عابدی بودم که در صفحه ۴۰ و در انتهای بحث معنای "ناصبی" به این جمله برخوردم:
"...ﺯﻣﺨﺸﺮﻯ ﺫﻳﻞ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ «ﻓَﺎِﺫﺍ ﻓَﺮَﻏﺖَ ﻓَﺎﻧﺼَﺐ» (هرگاه فارغ شدی پس نصب کن) ﻛﻠﺎﻡ ﺯﺷﺘﻰ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻘﻞ ﻧﻜﺮﺩﻥ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﻧﺪﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭﺗﺮ ﺍﺳﺖ..."
کنجکاو شدم ببینم زمخشریِ مُعتزلی در تفسیر "کشّاف" ذیل این آیه چه گفته است که استاد آنرا سزاوار بیان ندانستند و اینکه آیا پاسخ مناسبی دارد یا نه!
با مراجعه به تفسیر کشّاف جمله مدّ نظر را پیدا کردم، زمخشری گفته است:
"وَ مِنَ البِدَع: ما رُوِیَ عِن بَعضِ الرَافِضة أنّه قَرَأ فَانصب بِکسرِ الصّاد، أی فَانصِب عَلیاً لِلاِمامَة، و لَو صَحّ هذَا لِلرافِضی لَصَحّ النّاصِبی ان یَقرَأ هکَذا و یَجعله أمراً بِالنَصب الّذی هُو بُغضُ عَلیّ و عِداوَته"
معنای کلام او این است: "و از جمله بدعتها چیزی است که شیعیان(رافضه) در مورد این آیه روایت میکنند که "فانصب" را به کسر صاد قرائت میکنند (فانصِب)، و اینگونه معنا میکنند "منصوب کن علی را برای ولایت". و اگر چنین چیزی صحیح باشد، همچنین صحیح خواهد بود که ناصبی هم اینگونه قرائت کند و آنرا امر به نصب یعنی امر به دشمنی قرار دهد و منظورش بغض علی و دشمنی با او باشد."...و البته او خود معنای "به سختی انداختن" را برای کلمه "فانصب" می پذیرد.
با این حساب اصل استدلال زمخشری در یک جمله این است که: چرا مجاز باشد شیعیان معنای خودشان را برداشت کنند؟!! خُب ناصبی ها هم می توانند اینکار را انجام دهند! و آنرا حمل بر امر به بغض علی بن ابی طالب(ع) حساب کنند، به معنای "نصب و دشمنی کنید"
و انصافا از یک مفسر بعید بود تعصب، حتی قدرت فکر کردن را هم از او بگیرد و چرندیاتی که منطقی پشت آن نیست را به عنوان تفسیر بنویسد...این بیشتر جدل است تا استدلال...و بدتر آنکه حرف دیگران را بدعت بداند اما تراوشات فکری خودش را نه!!!
اما پاسخ :
بحث فقط در نوع قرائت نیست که یکی با فتحه بخواند و دیگری با کسره، بلکه در تفسیر ما نمی توانیم از جیب خودمان هر احتمالی را وارد کنیم و به زعم خود تفسیر کنیم...در جایی میتوان احتمالی را بررسی کرد که مستند روائی یا شواهد علمی وجود داشته باشد، در اینصورت باز هم باید در دایره همان مستند بحث کرد نه فراتر از آن.
اگر شیعیان احتمال تطبیق آیه با ولایت امیرالمومنین(ع) را داده اند، به علت وجود روایاتی است که در تفسیر همین آیه آمده است. از طرف دیگر معلوم نیست این روایات "فانصب" را با کسره قرائت کرده باشند و اتفاقاً برعکس آنها هم با فتحه خوانده اند و ماده "نَصَبَ" آنگونه که در کتب لغت آمده است، معنای اولیه اش همین "منصوب کردن" است نه "به سختی افتادن"...
اما در مقابل احتمال "امر به دشمنی" چه مدرک و سندی دارد؟! آیا روایتی موجود است؟! آیا جز این است که تنها بخاطر تعصب خشکی که زمخشری داشته است و فقط برای آنکه حرف شیعه در میان نباشد این حرف را زده؟!!!
ارسال نظر