شاید راضی نباشه ولی می نویسم:

بعد از سی سال رفته بود بنیادشهید تا پرونده جانبازی اش را به جریان بندازه

هفته قبل تو افطاری یک جانباز شیمیایی دیدمش.

می گفت به خاطر پسرم که سربازه و یه بیماری خونی داره میخواد اینکارو بکنه تا از ادامه خدمت سربازی معافش کنن چون هنوز دکترها نتونستن علت بیماری رو تشخیص بدن

یک کارشناس بنیادشهید پرونده رو گرفته دستش و با قیافه حق به جانب گفته: "مگه میشه شما به فاصله دوماه دوبار مجروح شده باشی!؟"

با ناراحتی بهش گفته بود معلومه جبهه نرفتی وگرنه می دیدی که دوتا برادر باهم رفتن جبهه و وقتی یکیشون شهید شد دومی که بدنش را دیده بود از جای بخیه های رو شکمش فکر میکرد دکترها کلیه های برادرش رو دزدیدن چون نمیدونست هفته قبل مجروح شده و با بخیه تازه دوباره برگشته منطقه و...
-----------
حاج حمیددوبری - بزرگ ما در بسیج دانشجویی دانشکده فنی دانشگاه تهران

جزء دسته خط شکن عملیات والفجرهشت

dobari