ساعت شش بعد از ظهر 11 اسفند ماه سال 1386 جسد سوخته مردی در اتوبان تهران- قم کشف شد.

در ادامه تیمی از کارآگاهان با حضور در محل کشف جسد متوجه شدند جسد متعلق به مرد ناشناسی که پس از قتل در محل دیگری به آنجا منتقل و به آتش کشیده شده بود.

یک روز پس از کشف جسد، زنی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن همسرش به نام «احمد» خبر داد. او به ماموران گفت همسرم صبح دیروز برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. در این مدت نیز تلفن همراهش خاموش است.

تیم جنایی با بررسی این شکایت متوجه شدند جسد کشف شده در اتوبان تهران- قم متعلق به احمد است. در ابتدا فرضیه قتل با انگیزه سرقت خودرو مطرح شد و مشخصات خودروی مقتول در اختیار گشتی های پلیس قرار گرفت.

ماموران در ردیابی های خود خودروی مقتول را در حالی که در اتوبان آزادگان رها شده بود کشف کردند. بررسی پرینت تماس های مقتول نشان داد مرد میانسال آخرین بار با خانه زوج جوانی به نام های سودابه و امیر تماس گرفته است.

«سودابه» و «امیر» به اداره آگاهی احضار شدند که در بازجویی ها ادعا کردند مقتول قرار بود روز حادثه به خانه آنها بیاید و تعدادی قاب عکس را برای فروش ببرد. تماس انجام شده نیز به خاطر همین موضوع بود. با توجه به اینکه هیچ دلیلی بر علیه «سودابه» و «امیر» نبود بازپرس پرونده آنها را آزاد کرد. دو سال پس از این جنایت خانواده مقتول درخواست دیه از بیت المال را کردند که پرونده به شعب 1144 دادگاه عمومی فرستاده و در آنجا حکم به پرداخت دیه از بیت المال داده شد. با گذشت پنج سال از این جنایت امیر با مراجعه به اداره آگاهی شهرستان چالوس مدعی شد سودابه با مردی ارتباط پنهانی دارد به همین دلیل سودابه دستگیر که در بازجویی ها راز قتل احمد را فاش کرد.

او در بازجویی ها مدعی شد احمد قصد آزار و اذیت مرا داشت که من وی را با ضربه های چاقو به قتل رسانده و با همدستی مردی به نام سعید جسدش را به آتش کشیدم.

در ادامه ماموران سراغ سعید رفته که متوجه شدند او مدتی پس از قتل در حادثه ای جان خود را از دست داده است. با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری فرستاده شد.

صبح امروز جلسه دادگاه به ریاست قاضی عزیز محمدی و با حضور چهار قاضی مستشار برگزار شد.

در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده سودابه 35 ساله متهم به مباشرت در قتل عمدی احمد، سرقت 200 هزار تومان، جنایت بر میت و رابطه نامشروع است. با توجه به محتویات پرونده برای وی تقاضای مجازات قانونی را دارم سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفته و برای قاتل تقاضای قصاص کردند.

قاضی عزیز محمدی با تفهیم اتهام به سودابه از او خواست به دفاع از خود بپردازد که زن جوان گفت: همه اتهامات به غیر از رابطه نامشروع را قبول دارم.

سودابه در خصوص روز حادثه نیز گفت: مقتول مغازه عمده فروشی داشت و من از او لباس می گرفتم و می فروختم. صبح روز حادثه او برای بردن حدود 50 قاب عکس به خانه مان آمد. وقتی وارد خانه شدیم متوجه شدم احمد قصد آزار و اذیت مرا دارد به همین خاطر از او خواستم اجازه دهد چشمانش را ببندم تا خواسته اش را قبول کنم او هم پذیرفت. با روسری چشمانش را بستم و با کاردی که از آشپزخانه برداشته بودم دو ضربه به بدنش زدم وقتی جان سپرد موضوع را به سعید گفته و با کمک او جسد را به آتش کشیدیم.

رییس دادگاه: اگر مقتول قصد آزار و اذیت تو را داشت چرا پس از بستن چشمانش از محل فرار نکردی؟

سودابه: هیچ راهی برای فرار نداشتم.

رییس دادگاه: پس از دستگیری مدعی شدی برای اینکه بتوانی با مرد غریبه ای همخانه شوی دینت را به مسیحیت تغییر داده ای؟

سودابه: زمانی که دستگیر شدم شیشه کشیده بودم و این حرف ها را براساس توهم شیشه گفتم.

رییس دادگاه: بعد از قتل چرا موضوع را به پلیس نگفتی؟

سودابه: من قصد کشتن مقتول را نداشتم حتی می خواستم موضوع را به پلیس اطلاع دهم که سعید مانع من شد.

پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.