به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، يك كاربر شبكه هاي اجتماعي ايراني ساكن ايالات متحده، مكالمه خود با دوست آمريكايي اش را نوشته است:

همین الان داشتم با دوستم آلن صحبت می‌‌کردم که سه سال است با دوست دخترش زیر یک سقف زندگی‌ می‌‌کند. در فرهنگ غرب به کسی‌ دوست دختر گفت می‌‌شود که رابطه عاشقانه و جنسی‌ در آن وجود دارد ولی‌ به صورت رسمی‌ ازدواجی در کار نیست و طرفین هرگاه که بخواهند می‌‌توانند بدون هیچ تشریفاتی به رابطه پایان دهند. این نوع رابطه بین زن و مرد در غرب بسیار متداول است. البته این رابطه کاملا آگاهانه و شفاف و همراه با رابطه متقابل و بدون تجاوز به حقوق دیگران است. این بخشی از گفتگویم با آلن است:

مرد یخی: الان که با دوست دخترت زندگی‌ می‌‌کنی‌، هزینه‌ها را تقسیم می‌‌کنید؟
آلن: منظورت چه هزینه‌های است؟

مرد یخی: هزینه‌های زندگی‌ دیگر مثل غذا، اجاره‌ خانه، پول آب و برق...
آلن: بله. در خانه یک لیست خرید داریم که هر که هر چه خرج کند در آن می‌‌نویسد و آخر ماه هزینه‌ها را تقسیم می‌‌کنیم. اجاره خانه و پول آب و برق هم که نصف نصف. البته مثلا اگر بیرون غذا بخوریم یک بار من حساب می‌‌کنم و یک بار دوست دختر.

مرد یخی: اگر ازدواج هم کنی‌ همین طور باقی‌ خواهد ماند؟ منظورم تو نوعی است. عموم آمریکایی‌ را می‌‌گویم.
آلن: تا جایی‌ که من می‌‌دانم، اکثر زوج‌هایی‌ که ازدواج کرده اند یک حساب مشترک باز می‌‌کنند و درامد خود را به آن واریز می‌‌کنند و از همان حساب هم خرج می‌‌کنند. مگر شرایط خاص که سابقه کردیت یک نفر بد باشد (کردیت یک نوع اعتبار است که با آن می‌‌شود خرید کرد و بعداً پول پرداخت. اگر شما آدم خوش حسابی‌ باشید کردیت یا اعتبار شما بالا می‌‌رود و راحت تر می‌‌توانید خرید کنید یا وام بگیرید).

مرد یخی: پس یکی‌ از فرق‌های زوج‌های دوست دختر‌دوست پسر با مزدوج‌ها این است که هزینه زندگی‌ دسته اول مستقل از هم است ولی‌ دسته دوم با هم حساب و کتاب نمی کنند؟
آلن: حداقل تا جایی‌ که می‌‌دانم اینطور است.

مرد یخی: اگر دوست دختر باردار شود، دوست پسر در مقابل کودک از نظر مالی‌ مسئول است؟
آلن: نه چون دوست دختر و دوست پسر در یک رابطه مدنی (civil union) واقعی نیستند و قانون نمی تواند مرد را مجبور کند که از کودک حمایت کند.

مرد یخی: فکر می‌‌کنم برای همین است که خیلی‌ زن‌ها مجبور می‌‌شوند سقط جنین کنند چون تنها می‌‌مانند.
آلن: بله غم انگیز است.

مرد یخی: می‌‌دانستی در آمریکا سالانه ۱.۲ ملیون سقط جنین انجام می‌‌شود.
آلن: نه! چه قدر زیاد. فکر نمی کردم در این حد باشد (مقایسه کنید با آمار کشته‌های جنگ سوریه که در بیش از سه‌ سال ۱۶۰ هزار نفر است)

مرد یخی: خوب وقتی‌ یک زن تنها می‌‌ماند شاید همین انتظار از او برود. مطمئنم اکثر آن زن‌ها با خود کلی‌ کلنجار می‌‌روند تا راضی‌ به سقط جنین شوند ولی‌ وقتی‌ می‌‌بیند که هیچ حامی‌ ندارند و از نظر مالی‌ هم در مضیقه هستند گزینه راحت تر سقط جنین را انتخاب می‌‌کنند.

حالا معنای رابطه ناب را فهمیدید؟! فقط خدا کند در آن رابطه ناب ادعایی بارداری رخ ندهد!

پ.ن. ۱: طبق مبانی غرب حق حیات اساسی‌ تر است یا آزادی بیان؟ غربی که در شناسایی چنین حق ابتدایی مردود شده، حق ندارد از حق با اولویت پایین تر آنهم در کشور‌های دیگر که مبانی متفاوتی داند دم بزند.
پ.ن. ۲: امان از متدینینی که می‌‌خواهند برای چنین رابطه‌هایی‌  به اسم نکاح معاطاتی مشروعیت دینی بتراشند! حتی خود  افراد درگیر در این رابطه چنین ادعایی ندارند!