1- گرچه بدیهی است اما برای معدودی که نمی دانند باید نخست بگویم که فیلم مبتذل با فیلم مستهجن متفاوت است. ابتذال در سینما یعنی سرگرم نمودن بشر به مدد اسافل غرائض و با تکیه برضعف های بشری.

2- فیلم فارسی از ابتدا مبتذل بود، اما مستهجن و سکسی نه. اتفاقا فیلم فارسی بسیاری اوقات آکنده بود از پیام های آموزنده اخلاقی و حتی دینی که با متر و معیارهای امروزی کاملا قابلیت تقدیر در یکی از جلسات مرسوم سیما را دارند. به یاد بیاورید سکانسی از فیلم فارسی مشهور و پرفروش «چرخ و فلک » مرحوم فردین را که وقتی یکی از کاراکترهای فیلم بر سر بالین زنی بیهوش و البته وجیه، وسوسه می شود، با شنیدن صدای اذان به خود می آید و از فکری که به ذهنش خطور کرده، استغفار می کند. و یا در فیلم «خداحافظ کوچولو» (رضا عقیلی) خواننده ای که غرق کارش شده از فرزندش غافل می شود و فرزندش روز به روز افسرده تر و بیمارتر می شود. تا اینکه فرزند در اثر شدت بیماری به کما می رود. مادر که حالا تازه متوجه اشتباهات خود شده، از ائمه اطهار طلب می کند و در نهایت فرزندش شفا می یابد. یا در فیلم «زیر گنبد کبود» (مهدی رئیس فیروز) جوانی روستایی به نام جان علی با تلاش فراوان زمین بایر خود را آباد می کند، اما پسر ارباب برای تصاحب زمینش دندان تیز کرده و دستور می دهد زمین و محصولات او را آتش بزنند. او هم دست به دعا برمی دارد و با استغاثه به درگاه رب، در نهایت با ریزش باران، آتش خاموش می شود و زمین سیراب.

3-در فیلم فارسی همه این پیام های آموزنده در قالب فرم مبتذل ارائه می شد. به عبارت بهتر، حتی راه رسیدن به خدا هم در فیلم فارسی از مسیر تکیه بر غرائض پست بشری می گذشت. گرچه با همین فیلم فارسی می شد برای دقایقی گریست و حتی در خود سالن سینما تحت تاثیر پیام دینی و شریف فیلم قرار گرفت. اما با این وجود همین که مخاطب از سالن بیرون می امد، نفس خود را حتی سرکش تر از قبل می یافت. چرا که آن چند قطره اشک نه از سر حب دین، که حتی آن هم از سر هوس و دلخواه نفس بوده.

4 فیلم فارسی در دهه پنجاه  کاملا به دامان سکس و سکانس های تخت خوابی پناه برد. تا جایی که وقیح ترین کمدی دلارته های ایتالیایی در ایران بازسازی می شدند و حتی برخی از بازیگران سکسی سینمای ایران هم از این وضعیت برزخ شده بودند. مثل همین خانم نوری کسرائی در بریده نشریه زیر مطلب که قبول دارد یک هنرپیشه سکسی است اما می گوید من از هر چه فیلم سکسی است، بیزار شده ام و بعد اضافه می کند که من حاضرم جلوی دوربین عریان شوم، به شرطی که این سکانس با کلیت فیلم هماهنگ باشد. 

Noorikasraei

5-فیلم فارسی از ابتذال به سکس رسید. اگر قواعد ابتذال را پذیرفتیم، چاره ای نداریم جز اینکه در سرنوشتی محتوم قواعد سکس را هم بپذیریم. دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز نه. فیلم فارسی غالبا از دهه سی تا دهه پنجاه مبتذل بود و از دهه پنجاه به بعد، رسما مستهجن. بیست سال طول کشید، اما بالاخره شد آنچه که باید می شد.

6- همه این ها را گفتم که بگویم امروز رسانه ملی بیش از هر وقت دیگری به فیلم فارسی تمایل یافته است. سریال های نوروز را ببینید. سریال «خوب بد زشت» شبکه دو در نوروز یک فیلم فارسی تمام عیار از نوع  لوطی مسلکی  است. ایضا سریال شبکه 5 در نوروز به نام «ما فرشته نیستیم». حتی می خواهم بگویم نوع دین داری سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» که سریال مورد علاقه ضرغامی است و خود دستور ساخت آن را بر اساس الگوی سریال ترکیه ای «کلید اسرار» داده است، کاملا بر شیوه دینداری فیلم فارسی مطابقت دارد. و آخرین نمونه، همین ستایش است. از حمشت فردوس که لوطی ماجراست، تا ستایش که بهره گرفته از دختران جذاب چادری قبل انقلابی است که البته آن موقع چادرشان تا سر زانو بود و شین را غلیظ تلفظ می کردند و لوندی بیشتری هم داشتند. اما الگو همان است. مادر شوهر بد، عروس ناتو، آقا پسرهای عجول و بی کله و از همه مهمتر ابتذال در داستان پردازی و تکیه بر نقطه ضعف های مخاطب که ممکن است حتی باعث شود گروهی از مخاطبین با آگاهی کامل از کیفیت پائین سریال، پای آن بنشیدند و در خودجذبه ای نسبت به سریال مشاهده کنند. هر چند که همین گروه در نهایت هم با غرولند از پای تلویزیون بلند می شوند و پیش خود می گویند چون خانواده این سریال را می بینند، من هم مجبورم! اما خود بهتر می دانند که همه ماجرا هم این نیست!

7-باور کنید از پس این بازگشت باشکوه فیلم فارسی، خیلی دور نیست که پای سکس هم به رسانه ملی باز شود. اگر قواعد ابتذال را پذیرفتیم که پذیرفته ایم، اگر ستایش شد الگوی سریال های وطنی که ضرغامی و دارابی خود مستقیم دستور ساخت سری دوم آن را می دهند، اگر «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» را به عنوان الگویی از سریال دینی قبول کردیم، بدانید که به زودی مبجوریم قواعد سکس را هم بپذیریم. سرنوشت فیلم فارسی سرنوشت محتوم هر رسانه ای است که تن به ابتذال دهد. یادمان باشد که هیچ کس در دهه شصت فکر نمی کرد تلویزیون روزگاری مهملی به نام «شمس العماره» بسازد و دائم آن را با سلام و صلوات بازپخش کند. نسبت امروز ما با سریال سکسی، همان نسبت یک حزب اللهی دهه شصت با سریال «شمس العماره» است...