به گزارش پارس به نقل از «خبرگزاری دانشجو»، به مناسبت گرامیداشت هفته معلم و شهادت آیتالله مطهری صبح امروز برنامهای در دانشگاه خوارزمی برگزار شد و دکتر حسن رحیم پور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در این برنامه به ایراد سخنانی پرداخت.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ابتدای این نشست گفت:تفکراتی مانند تفکرات مارکس، داروین و فروید در صد سال اخیر جریان سازی کرده بودند که عمدتا از این تفکرات برداشتهای غیردینی صورت می گرفت در این شرایط بحث علم و دین جهانی شد البته تعریف علم در ایران همان تعریفی نبود که در غرب مطرح شد.
وی با اشاره به تئوری داروینیسم و نسبت آن با اسلام در کلام شهید مطهری گفت: امروزه نظریه داروین تقریبا منسوخ شده و چندان مطرح نیست اما 60، 70 سال پیش این نظریه علمی و قطعی تلقی میشد و نگاه قطعی عقلی نسبت به آن وجود داشت به طوری که اگر کسی خلاف این نظریه سخن میگفت حرف او ضد علمی تلقی می شد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه بیان داشت: تفکرات مارکسیسم نیز با اینکه روزی در جهان تسلط داشت اما امروز حذف شده و عمده حرفهای فروید نیز از بورس مباحث روان شناسی کنار گذاشته شده است تئوری داروینیسم نیز درست است که در برخی از دانشگاهها هنوز تدریس میشود اما آن نیز کنار گذاشته شده است البته با وجود اینکه این سه نظریه به تاریخ علم و ایدئولوژی پیوستهاند باید توجه داشت که سهمی از واقعیت در همه این نظریات وجود دارد نگاه شهید مطهری و سایر متفکران مصلح نیز این نبود که تمام حرفهای آنها را قبول نداشته باشند و کنار بگذارند حتی برخی از حرفهای مارکسیستها عینا در قرآن و حدیث وجود دارد یا برخی از دیدگاههای لیبرالیسم درباره انسان با مفاهیم اسلامی یکسان است اما برخی از مفاهیم آن با دیدگاههای دینی و عقلی متعارض است.
وی افزود: آنها برخی از عقاید درست را با برخی عقاید نادرست مخلوط میکنند و همچنین ابعاد مختلف مسئله را به درستی رعایت نمیکنند مثلا فروید چند واقعیت انسان را به درستی میگوید اما ابعاد آن را تشخیص نمیدهد و دچار افراط میشود طوری که همه ابعاد وجودی انسان را با استفاده از گرایشات جنسی تحلیل میکند.
رحیم پور با اشاره به تفکر شهید مطهری در بحث علم و دین گفت: وقتی از علم و دین صحبت میشود باید بگوییم که کدام علم و کدام دین مدنظر ماست زیرا برخی گزارههای مسیحیت و اسلام با یکدیگر متفاوت هستند مثلا الهیت مسیحی یک الهیت عقلانی نبوده و کلیسا میگوید نباید مباحث عقلانی را وارد مباحث دینی نماییم رهبران کلیسای کاتولیک میگفتند عقل نماینده شیطان است اما پیامبر اسلام می فرمود عقل پیامبر الهی است موضع قرآن نیز تاکید بر عقل و تفکر است و کسانی که عقل خود را به کار نمیاندازند مورد توبیخ قرآن قرار میگیرند از سوی دیگر تعریفهای مختلفی از علم وجود دارد و باید تعریفی که از علم داریم را به صورت دقیق مشخص کنیم.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان داشت: علم به دو شکلی با مباحث فراعلمی و فلسفی ارتباط مییابد یک شکل این است که هر علمی مبتنی بر فلسفه معینی است چه عالم آن علم بداند و چه نداند شکل دوم این است که علم به هر مسیری برود فرآوردههای آن علم فلسفه خاصی را تقویت یا نفی میکنند شهیدمطهری میگوید در غرب در نتیجه پیشرفتهایی که درعلوم تجربی اتفاق افتاد به این باور رسیدند که فقط تجربه علم آور است اما باید پرسید تاثیر محسوس فلسفه کجاست؟ چون تاثیر محسوسی از فلسفه ندیدند گفتند باید از علم نتایج فلسفی بگیریم اما متفکران اسلامی معتقدند مبتنی کردن فلسفه بر علم تجربی به لحاظ روششناسی غلط است در واقع به پرسش علمی نمیتوان پاسخ فلسفی داد و بالعکس ندانستن این مسئله منشا اشتباهاتی در غرب شد و جریان های تجربهگرا فکر کردند میتوان به همه مسائل عالم با استفاده از روشهای تجربی پاسخ داد.
رحیم پور خاطر نشان کرد: عدهای که در حوزه علوم تجربی بودند میگفتند هر سبکی غیر از روش تجربی و حسی از جمله فلسفه و اخلاق و گزارههای ما بعد الطبیعی دینی غیر علمی و بی اعتبار است اما باید توجه داشت که بسیاری از مسائل مربوط به حوزه محسوسات نیستند و چگونه میتوان به پرسش هایی در باب معقولات پاسخهایی با متود محسوسات داد؟ علت این اشتباهات این بود که فکر کردند میتوانند علوم تجربی را به جای فلسفه بنشانند.
وی افزود: اگر کسی بگوید فقط محسوسات را قبول دارد قطعا او فردی مادی است و بعد از جزئیانگاری مادی میخواهد یک فلسفه کلی مادی بسازد که این مسئله قطعا غیر ممکن است سپس اسم این مسئله را در غرب دعوای علم و دین گذاشتند در حالی که اختلاف بر سر جهان بینی مادی است که ضمیمه گزارههای دینی شده است در واقع در اینجا تعارض بین فلسفه الهی و مادی پیش آمده و نام آن دعوای علم و دین نیست.
رحیم پور در ادامه اظهار داشت: با این نتیجهگیریها دین فقط تبدیل به اخلاق میشود در مرحله بعد نیز میگویند اخلاق دینی هم مبتنی بر همین انسان شناسی است و وقتی تفسیر غیرعلمی باشد اخلاق هم غیرعلمی است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به تئوری داروین بیان داشت: داروینیزم در آن دوره خیلی مطرح بود و این گونه بیان میشد که یک تئوری علمی و قطعا متعارض با دین است تئوری داروین بر چند رکن استوار بود: 1. در عالم تغییرات تصادفی هستند 2. تنازع بقا 3. بقای انسب یعنی کسی که مناسبتر با قواعد بقا است باقی میماند. در نتیجه این تئوری چهار مسئله بین متدینین مسیحی و طرفداران داروین در غرب پدید آمد: 1. جهان آفرینش حکیمانه و مدبرانه است 2. عدم سازگاری داروینیسم با انسان شناسی دینی 3. تعارض بین اخلاق داروینیستی و اخلاقی مسیحیت 4. مخالف بودن گزارههای داروینیسم با کتاب مقدس درباره مسئله آفرینش.
وی با اشاره به واکنش شهید مطهری در برابر این دعواها گفت: از جمله مسائلی که در گرایشهای مادی تاثیر گذاشت این توهم بود که بین اصل دینی و ترانسفورمیزم آفرینش «تکامل جانداران» تعارض وجود دارد و آفرینش به این معناست که تمام این خلقت دفعیالوجود است این تلقی غلط است و الهی بودن خلقت به معنای ناگهانی بودن آن نیست حتی اگر فرض کنیم تکامل تدریجی در خلقت بوده باشد دلیلی ندارد که این نوع تکامل با خداشناسی منافات داشته باشد قرآن میفرماید خداوند عالم را در شش دوره آفرید که این نیز به معنای تدریجی بودن است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه متفکران اسلامی داروینیسم را به چند مدعا تجزیه کردند گفت: در غرب راجع به داروینیسم این مسئله مطرح میشود که یک رکن آن این است که موجودات قابل تغییر هستند که اگر این را بپذیریم بیدین شدهایم و پذیرفتن آن با اعتقاد به قدرت مطلقه خداوند ناسازگار است. مورد دوم این است که در غرب ترانسفورمیزم را ضد دین تلقی کردند چون معتقد بودند برخی از بخشهای آن با کتاب مقدس سازگاری ندارد مورد سوم ارتباط این نظریه با برهان نظم است پذیرفتن ادعای داروینیسم مبنی بر ناگهانی بودن خلقت به این معناست که در خلقت اشتباهی رخ داده است اما شهید مطهری معتقد است آنها نتوانستهاند برهان نظم فاعلی و برهان نظم مفعولی را تبیین کنند و به همین علت این نظریه را خلاف تدبیر خدا میدانند.
وی با اشاره به مورد چهارم از ارکان داروینیسم که مورد اعتراض متدینین مسیحی قرار گرفته گفت: متدینین مسیحی معتقدند مکتب تکامل به معنای الحاد است چون در این مکتب مشکلات خلقت به تدریج حل میشود که این تفسیری ماتریالیستی از تکامل است در حالی که تفسیر توحیدی از تکامل آفرینش درست عالم به اضافه استعداد تغییر است و تغییر جزو جوهر الهی میباشد شهید مطهری میگوید بر مبنای فلسفه اسلامی فاعلیت خدا در عرض فاعلیت علل طبیعی نیست بلکه در طول آن است و هدایت تکمیلی یعنی همین علیت.
رحیم پور خاطر نشان کرد: طبق نظر شهید مطهری قابلیت تغییر جانوران منافاتی با اعتقاد به خدا ندارد و حکمت الهی اقتضا میکند بسیاری از پدیدهها به صورت تدریجی اتفاق بیفتند از سوی دیگر ایشان میگوید اگر فرضا داروینیسم به صورت قطعی اثبات شود و حتی اگر فرضا عبارت صریحی در کتاب مقدس علیه آن وجود داشته باشد این مسئله اثبات نمیکند که خدا وجود ندارد بلکه نشان میدهد این عبارت در کتاب مقدس شما مشکل دارد. همچنین مفهوم غایتمندی در نظریه داروین با دیدگاه غایتمندی عالم مغایر نیست فرضا حتی اگر داروینیسم بتواند برهان اتقان صنع را باطل کند که نمیتواند باز هم نمیتواند خدا را نفی کند چون تنها راه اثبات خدا برهان اتقان صنع نیست.
وی افزود: در فلسفه «تصادف» به معنای عامیانه آن محال است و انسان چون نمیتواند علت وقوع یک پدیده را تشخیص بدهد نام آن را تصادف میگذارد فلسفه تصادف در تبدل انواع محال است و تصادفی دیدن یک پدیده قبل از آنکه ضد دینی باشد ضد عقلی است. همچنین متدینین غربی معتقدند که این نظریه با علم ازلی خداوند منافات دارد اما شهید مطهری معتقد است باور به اینکه خدا میدانسته و میتوانسته منافاتی با اراده خدا و تدریجی بودن وقوع پدیدهها ندارد و در واقع اراده خدا به همین تکامل تعلق گرفته است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه گفت: قصه قرآن راجع به خلقت با کتاب مقدس تورات و انجیل تفاوت دارد در این کتب مقدس خلقت آدم و حوا به یکی از ادله ایمان به خدا ارتباط پیدا میکند اما قرآن از بیان داستان خلقت آدم و حوا نتیجه توحیدی در مورد اثبات خدایی خداوند نگرفته بلکه نتیجه قرآن از این قصه نتیجه عرفانی و اخلاقی است. شهید مطهری میگوید حتی اگر فرض کنیم که داروینیسم میتواند خلقت آدم و حوا را نفی کند باز هم این مسئله به قرآن صدمه نمیزند چون از خلقت آدم و حوا نتیجه نگرفته که خدا هست.
رحیم پور با اشاره به انواع برخوردهایی که با داروینیسم در میان متفکران اسلامی وجود داشته گفت: یک عده مانند مرحوم سحابی و آیتالله مشکینی معتقد بودند که حتی اگر نظریه داروینیسم اثبات شود باز هم با تفکر اسلامی تناقض ندارد که البته شهید مطهری این دیدگاه را قبول ندارد. دیدگاه دوم دیدگاه علامه طباطبایی و خود شهید مطهری است براساس این دیدگاه قرآن به صورت واضح بیان کرده که نسل انسان به آدم و حوا میرسد و آنها نیز از خاک آفریده شدهاند اما این بخش از فرضیه داروین که خصوصیاتی را برای انواع مختلف ذکر میکند با قرآن منافات دارد علامه طباطبایی میگوید انسان نوع مستقلی است و از حیوانات درست نشده بلکه از گل و خاک تبدیل به انسان شده و دیدگاههایی مانند دیدگاه داروین با قرآن سازگار نیست.
وی افزود: شهید مطهری معتقد است آدم از خاک آفریده شده و موجود دیگری مانند میمون تبدیل به انسان نشده اما این قاطعیت علامه طباطبایی که فرضیه تحول با قرآن متفاوت است را نیز قبول ندارد البته باید به این مسئله نیز توجه داشت که تلاش متفکران اسلامی دسته اول مانند آیتالله مشکینی نیز با قرآن منافات ندارد.
رحیم پور گفت: شهید مطهری بعد از بیان ارکان نظریه داروینیسم و دیدگاههایی که در غرب و عالم اسلام نسبت به آن وجود دارد وقتی میخواهد توضیح خود را ارائه دهد راهحلهایی را نیز پیشنهاد میکند اولین راهحل این است که داروینیسم یک فرضیه علمی است نه نظریهای قطعی و مساوی با علم نیست و قابل ابطال میباشد از سوی دیگر بر مبنای این فرضیه علمی اگر بگوییم تغییرات به شکل جهشی تا تدریجی اتفاق میافتند هیچ چیز از اینها با توحید منافات ندارد. همچنین اگر قائل به تحول تدریجی به تحول دفعی باشیم ممکن است تبدیل خاک به انسان به طور طبیعی در یک پروسه طولانی اتفاق بیفتد و اینکه یک پروسه طولانی به طور ناگهانی نیز رخ دهد امکانپذیر است. اگر فرض کنیم در شرایط طبیعی امکان ندارد ماده ناگهان و سریع تکامل خود را طی کند باید تناقض قطعی آن را با نص صریح دینی اثبات کنیم.
ارسال نظر