به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین، امید سلیمی بنی: نگهبان، اسمش مرتضی بود، گفت: " جلو برو، می توانی تا آخر نرده ها بروی. عکس هم می توانی بگیری. "
از سر ناهار بلند شده بود، ناهارش را در اتاقک جلوی گودال می خورد. گودالی که برای فوندانسیون آسمانخراش ۳۸ طبقه بابک زنجانی در شهرک غرب تهران، کنده شده بود.


مرتضی باز هم تعارف زد: " بفرما ناهار، خیلی ها می آیند روزها اینجا عکس بگیرند کنار این پروژه. "
تازه، یکی دو روز بود شورای عالی معماری و شهرسازی، مجوز برج سازی بابک زنجانی را لغو کرده بود و آمده بودیم چه خبر است، سودای برج سازی دست از سر زنجانی برمی دارد یا هوای آن ۲۵ هزار میلیاردی که می گویند توی بانک خوابانده، سرش را از ابرها هم بالاتر برده و چه کسی می تواند به خر زنجانی بگوید یابو؟


حالا مرتضی، جوانی که نگهبان در مقابل این پروژه بود، می گفت زنجانی، هر روز با بنز s۵۰۰ خود می آید تا به آسمانخراشی که قرار بود بسازد سر بزند. مرتضی اصرار داشت: " برو سر کوچه، یک روزنامه بگیر، می بینی که آقای زنجانی، خیلی گردن کلفت است، همه را خریده، برای همین است که برج سازی اش ادامه دارد. "
آن روز، نشانی از ادامه برجسازی در شهرک غرب نبود، ولی راستش این حرف مرتضی، نگهبان ساده دل جلوی در، بدجور توی ذوقم زد: همه را خریده! بله، پول داشته باش، روی سبیل شاه، نقاره بزن!

میلیاردی که پشت میله ها افتاد

شاید به همین خاطر بود وقتی دادستان کل کشور اعلام کرد زنجانی پشت میله هاست، خیلی ها باور نداشتند مولتی میلیاردی که یک شبه، ره هزاران ساله رفته و روزی می خواست ساعت جهانی گرینویچ را با ساعت یک میلیارد تومانی اش تنظیم کند، حالا در اتاقی یک نفره زندگی می کند، پشت دیوارهای اوین، زندان معروفی در شمال تهران.
قصه بابک زنجانی، مولتی میلیاردی که یک شبه، ره هزار ساله رفت، قصه فواره هایی است که به آسمان بلند می شود ولی دولتشان، دولت مستاجل است و یک شبه، مهمان همانجایی خواهند شد که پیشینیان پر عجله او رفته اند، کسانی مانند فاضل خداداد، شهرام جزایری عرب و حالا، بابک زنجانی؛ حتی اسمش هم پوست میلیونها حاشیه نشین و به قول امروزی ها، دهکهای پایین جامعه را به خارش و کهیر دچار می کند.


یرای همین وقتی غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل کشور گفت این میلیاردر معروف بازداشت شده، به خودم گفتم وقتش شده بروم سراغ مرتضی، همان نگهبان ساده دل پروژه برج سازی شهرک غرب و بگویم بفرما، دیدی همه را می شود خرید، الان آن فرشته عدالت که مجسمه اش، راست ایستاده، با چشم بسته و در دستش تیغی است که میلیاردر و غیر میلیاردر نمی شناسد.


حتی زمانی که از دادستان کل کشور در نشست پنجاه و هفتم درباره ضابطان بازداشت زنجانی پرسیدیم هم عکسهای بابک زنجانی، جلوی چشمم بود، عکسهایی لم داده در جت اختصاصی اش، که لابد می رفته تا تجارت نفت کند. عکسی نشسته ترک موتور، با همان موهای طلایی و چشمهای روشن و البته کلتی در دست، عکسی که لبخند زنان با کت و شلوار که مشغول تیراندازی در سالن تمرین است، عکسی با احساس، از اجرای قطعه ای رومانتیک لابد با ویلن

چشم فرشته عدالت، به تفاوتها بسته است

قوه قضاییه اما، انگار گوشش بدهکار این قصه ها نبود. لابد قاضی پرونده بدهی سنگین ۲میلیارد و ۴۰۰ میلیون یورویی (راستی با یوروی ۴هزار تومانی، چند تا صفر جلوی این رقم بدهی می نشیند) پیش خودت حساب و کتابی کرده، این بدهکار را چطور باید وادار به دادن بدهی اش کرد؟


لابد قاضی پرونده در حساب و کتاب با وجدانش، به تصویر ذهنی زنجانی گفته: " برجت ۲۷ طبقه بالاتر از حد تراکم مجاز در شهرک غرب باشد، باشد، گفتی ۴۰۰ میلیارد تومان پول دو طبقه کردن اتوبان صدر را داده ای، داده باش، گزارش تحقیق و تفحص مجلس از تامین اجتماعی نوشته ۱۳۸ شرکت سودده را یک شبه، قیمت گذاشتی و خریدی، آن هم مبارکت باشد، بدهی ات به این ملت را چرا ندادی؟ "


اینطور می شود که اگر هر کسی جای قاضی پرونده یا دادستان بود، حساب و کتاب می کرد اگر بابک زنجانی از قفس بپرد، چه چیز دست مردم را می گیرد؟ لابد دوباره باید دست به دامن اینترپل (پلیس بین الملل) شد که نشان داده در ماجرایی مشابه فرار احتمالی زنجانی، یعنی برگرداندن متهم ردیف یک پرونده فساد ۳ هزار میلیاردی، محمدرضا خاوری در ونکوور کانادا چقدر پشم به کلاه دارد.


اینجاست که می شود به دست آن قاضی که حکم بازداشت زنجانی را امضا کرد بوسه زد. لابد این متهم، بدهکار است و باید از او گرفت، بدهی به یک ملت، بدهی به این بقال و آن صاحب خانه نیست که امروز، میلیونها ایرانی درگیر آنند. آمار چکهای برگشتی و زندانیان مهریه را نگاه کنید تا حساب دستتان بیاید بدهی چه بر سر این مردم آورده. حالا که شاهماهی بدهکاران دانه درشت به تور قوه قضاییه افتاده، حالا که آن فرشته چشم بسته و تیغ به دست، نگاه نمی کند این بدهکار، چند صفر در مقابل عدد دین خود به مردم دارد و فیلم ملاقاتهایش برای دست زدن به معاملات بزرگ، توی مجلس چه کسی، رئیس جمهور وقت یا آپاراتچی دولت نمایش داده. نگاه به این می کند که بدهکار معروف این پرونده، چقدر خورده و چقدر برده و چقدر باید پس بدهد.
همین کلمات را به بیان قضایی، محسنی اژه ای، دادستان

کل کشور در نشست خبری هفته پیش گفت. اینطور که او توضیح داد این متهم، آسیابی بادی باز کرده و از بانک مرکزی گرفته تا وزارت نفت را به دور سنگ رویینش، چرخانده: در خارج، آن طرف مرزها که بودم، پولها را برده ام و اموال و شرکت خریده ام، همه را پس می دهم.


اژه ای البته گفت که برخی نهادها هم از او شخصا خواسته اند دست نگه دارد، زنجانی را بازداشت نکند که همه امید به بازگشت پول ملت به فنا می رود: " شخصا یکی از نهادهایی که طلبکار او بود، به من نامه نوشت که دست نگهدارید. ما داریم با رایزنی و تعامل از طرفمان پول می گیریم، ولی وقتی همه دیدند این اموالی که متهم گفته بود در خارج دارد، قابل وصول نیست، از دادستانی خواستند وارد پرونده شود. دادستان و قاضی پرونده هم موضوع را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند برای جلوگیری از فرار متهم، باید قرار بازداشت صادر شود. "