اخلاق نبوی با یهودی چه کرد؟
اخلاق نبوی با یهودی چه کرد؟ شخصى جلوى پیغمبر (ص) را گرفت و مدعى شد من از تو طلبکارم، طلب مرا الآن باید بدهى! حتی با پیغمبر گلاویز میشود و ایشان را مجروح میکند، اما باز هم پیامبر نرمش نشان مىدهد.
به گزارش پارس به نقل از فارس، شکی نیست که اخلاق عظیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، الگوی بزرگ انسانیت است و ما باید از اخلاق بهترین مخلوق خدا، درس های بسیاری بیاموزیم.
استاد شهید مرتضی مطهری درباره اخلاق شخصی و اجتماعی پیامبر، توضیحات خوبی ارائه کرده است.
اخلاق پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ملایم بود یعنی چه؟
پیغمبر ملایم بود و باید یک رهبر، ملایم باشد، مقصود این است که پیغمبر در مسائل فردى و شخصى نرم و ملایم بود نه در مسائل اصولى و کلى.
در آنجا پیغمبر صد درصد صلابت داشت یعنى انعطاف ناپذیر بود. یک وقت کسى رفتار بدى راجع به شخص پیغمبر مى کرد، مثلًا به شخص پیغمبر اهانت مى کرد. این، مسأله اى بود مربوط به شخص خودش. و یک وقت کسى قانون اسلام را نقض مى کرد، مثلًا دزدى مى کرد. آیا اینکه مى گوییم پیغمبر نرم بود مقصود چیست؟ آیا یعنى اگر کسى شرب خمر مى کرد پیغمبر مى گفت مهم نیست، تازیانه به او نزنید، مجازاتش نکنید؟ !
آن، دیگر مربوط به شخص پیغمبر نبود، مربوط به قانون اسلام بود. آیا اگر کسى دزدى مى کرد باز پیغمبر مى گفت مهم نیست، لازم نیست مجازات بشود؟ ! ابداً. پیغمبر در سلوک فردى و در امور شخصى نرم و ملایم بود ولى در تعهدها و مسؤولیتهاى اجتماعى نهایتْ درجه صلابت داشت.
تحمل پیامبرانه، باعث شد یهودی، مسلمان شود
شخصى مى آید در کوچه جلوى پیغمبر را مى گیرد، مدعى مى شود که من از تو طلبکارم، طلب مرا الآن باید بدهى. پیغمبر مى گوید: اولًا تو از من طلبکار نیستى و بی خود ادعا مى کنى، و ثانیاً الآن پول همراهم نیست، اجازه بده بروم.
مى گوید: یک قدم نمى گذارم آن طرف بروى (پیغمبر هم مى خواهد برود در نماز شرکت کند) همین جا باید پول من را بدهى و دین مرا بپردازى.
هر چه پیغمبر با او نرمش نشان مى دهد او بیشتر خشونت مى ورزد تا آنجا که با پیغمبر گلاویز مى شود و رداى پیغمبر را لوله مى کند، دور گردن ایشان مى پیچد و مى کشد که اثر قرمزى اش در گردن پیغمبر ظاهر مى شود.
مسلمین مى آیند که چرا پیغمبر دیر کرد، مى بینند یک یهودى چنین ادعایى دارد. مى خواهند خشونت کنند، پیغمبر مى گوید: کارى نداشته باشید، من خودم مى دانم با رفیقم چه کنم. آنقدر نرمش نشان مى دهد که یهودى همان جا مى گوید: « اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ اشْهَدُ انَّکَ رَسولُ اللَّهِ» و مى گوید تو با چنین قدرتى که دارى اینهمه تحمل [نشان مى دهى؟ ! ] این تحمل، تحمل یک فرد عادى نیست، پیغمبرانه است.
ظاهراً در فتح مکه است؛ زنى از اشراف قریش دزدى کرده است. به حکم قانون اسلام دست دزد باید بریده شود. وقتى قضیه ثابت و مسلّم شد و زن اقرار کرد که دزدى کرده ام، مى بایست حکم درباره او اجرا مى شد. اینجا بود که توصیه ها و وساطتها شروع شد.
یکى گفت: یا رسول اللَّه! اگر مى شود از مجازات صرف نظر کنید، این زن دختر فلان شخص است که مى دانید چقدر محترم است، آبروى یک فامیل محترم از بین مى رود. پدرش آمد، برادرش آمد، دیگرى آمد که آبروى یک فامیل محترم از بین مى رود. هر چه گفتند، فرمود: محال و ممتنع است، آیا مى گویید من قانون اسلام را معطل کنم؟ ! اگر همین زن یک زن بى کس مى بود و وابسته به یک فامیل اشرافى نمى بود، همه شما مى گفتید بله دزد است، باید مجازات بشود.
آفتابه دزد مجازات بشود، یک فقیر که به علت فقرش مثلًا دزدى کرده مجازات بشود، ولى این زن به دلیل اینکه وابسته به اشراف قریش است و به قول شما آبروى یک فامیل اشرافى از بین مى رود مجازات نشود؟ ! قانون خدا تعطیل بردار نیست. ابداً شفاعتها و وساطتها را نپذیرفت.
پس پیغمبر در مسائل اصولى هرگز نرمش نشان نمى داد در حالى که در مسائل شخصى فوق العاده نرم و مهربان بود و فوق العاده عفو داشت و با گذشت بود. پس اینها با یکدیگر اشتباه نشود. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج ۱۶، ص ۱۷۴)
قرآن مى فرماید: « فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ» به موجب لطف پروردگار، رفتار شخصى و فردى تو با مسلمین رفتار ملایم است و به همین جهت مسلمین را جذب کرده اى، و اگر تو آدم خشن و قسىّ القلبى مى بودى مسلمین از دور تو پراکنده مى شدند. « فَاعْفُ عَنْهُمْ» گذشت داشته باش، عفو کن، بگذر. (خود عفو داشتن از شؤون نرمى است) « وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ» براى مسلمین استغفار و طلب مغفرت کن؛ لغزشى مى کنند، نزد تو مى آیند، برایشان دعا و طلب مغفرت کن.
پیغمبر با مسلمین آنچنان اخلاق نرمى داشت که عجیب بود. فریفتگى و شیفتگى مسلمین نسبت به پیغمبر فوق العاده است. پیغمبر اکرم با مسلمین آنچنان یگانه است که مثلًا زنى که بچه اش متولد شده بود مى دوید: یا رسول اللَّه! دلم مى خواهد به گوش این بچه من اذان و اقامه بگویى.
یا دیگرى بچه یک ساله اش را مى آورد: یا رسول اللَّه! دلم مى خواهد این بچه مرا مقدارى روى زانوى خودت بنشانى و به او نگاه کنى تا تبرّک بشود، یا به بچه ام دعا کنى؛ مى فرمود: بسیار خوب. حدیث دارد، شیعه و سنى روایت کرده اند که گاهى اتفاق مى افتاد بچه در دامن پیغمبر ادرار مى کرد. تا او ادرارش شروع مى شد، پدر و مادرها ناراحت و عصبانى مى دویدند که بچه را از بغل پیغمبر بگیرند. مى فرمود: « لا تُزْرِموا» این کار را نکنید، بچه است، ادرارش گرفته است، کارى نکنید ادرار بچه قطع بشود که موجب بیمارى مى شود. (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج ۱۶، ص ۱۷۷)
ارسال نظر