کتابهای محبوب شمس لنگرودی
شمس لنگرودی کتابهای مورد علاقهاش را معرفی کرد.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، این شاعر و پژوهشگر رمان های مورد علاقه اش را این گونه معرفی می کند و می نویسد:
« پدرو پارامو» اثر خوان رولفو، ترجمه احمد گلشیری
« مرگ آرتیمو کروز» نوشته کارلوس فوئنتس، ترجمه مهدی سحابی
« صد سال تنهایی» نوشته گابریل گارسیا مارکز. از این کتاب دو ترجمه خواندم که هر دو خوب بود، یکی ترجمه کیومرث پارسای و یکی هم ترجمه بهمن فرزانه
« بیگانه» نوشته آلبر کامو با ترجمه جلال الدین اعلم
« وقایع نگاری یک جنایت از پیش اعلام شده» از گابریل گارسیا مارکز با ترجمه ایرج زهری
« خشم و هیاهو» نوشته ویلیام فاکنر و ترجمه صالح حسینی
« سلاخ خانه شماره پنج» اثر کورت ونه گوت با ترجمه علی اصغر بهرامی
« جای خالی سلوچ» نوشته محمود دولت آبادی
« جنایت و مکافات» از فئودور داستایوفسکی با ترجمه مهری آهی
« آخرین انار دنیا» نوشته بختیار علی و ترجمه آرش سنجابی
فروغ فرخزاد می گفت، نیما یوشیج نخستین شاعری بود که وقتی نخستین بار شعرش را خواندم، احساس کردم که پشت این شعر آدمی است که فکر می کند. بعید است اثری یافت شود که پشتش فکری نباشد، ولی چه فکری؟ فروغ پشت شعر نیما کسی را می دید که درگیر تأملات دراز هستی است. اما تأملات در هنر وقتی ارزش دارد که نه در نمای بیرون ساختمان اثر بلکه در بافت اثر باشد و در آن حل شود. زندگی با ما بازی می کند، و هنر، بازی تأمل برانگیزی در برابر بازی زندگی است.
در بیش تر این آثار ده گانه انتخابی من، با نوعی بازی هنری متعالی روبه رو هستم که تأثیرگذار است؛ بازی خلاقانه و لذت بخشی در برابر ابتذال تهی از شور کنایه زندگی و قطعیت مرگ وهم آور آدمی.
شمس لنگروی همچنین به ایسنا گفت: من فکر می کنم هر کس بنا به علایق شخصی، کتاب هایی را به دیگران معرفی می کند؛ یعنی اگر از یک فیزیک دان بپرسید چه کتاب هایی مورد علاقه اش هستند، در حوزه خودش پاسخ می دهد. اگر از من بپرسید کتاب های مورد علاقه ام چه هستند، طبیعتا کتاب های مورد علاقه ام در حوزه شعر، داستان و فلسفه هستند. البته این به این معنا نیست که خواندن این کتاب ها را به دیگران توصیه کنم. هر متخصصی طیفی از کتاب های خواندنی را معرفی می کند.
این نویسنده افزود: در ۴۰ سال گذشته از بین کتاب هایی که خوانده ام، در ادبیات داستانی غرب، در زمینه رمان از کتاب های مارکز و خوان رولفو بیش ترین تأثیر را گرفته ام. در داستان نویسی هم از داستایوفسکی و چخوف تأثیر زیادی پذیرفته ام. این تأثیر به خاطر فضای شاعرانه درستی است که در آثار این نویسندگان هست؛ فضای شاعرانه به معنای متوهم بودن و هذیان گرا بودن نیست.
او همچنین اظهار کرد: در شعر ایران بیش ترین تأثیر را هم به لحاظ زبان و هم به لحاظ اندیشگی، حافظ شیرازی بر من داشته است. این تأثیر همچنان پابرجاست. در شعر جهان هم معین بسیسو، شاعر فلسطینی، و ناظم حکمت، شاعر ترک، بیش ترین تأثیر را بر من گذاشته اند. در حوزه نمایش شیفته کارهای برشت هستم، کارهای امروز را هم نگاه می کنم، خوب اند، اما برشت بر من بیش ترین تأثیر را داشته است.
شمس ادامه داد: در زمینه ادبیات داستانی ایرانی هم کتاب های « داش آکل» صادق هدایت، « انتری که لوطی اش مرده بود» از صادق چوبک و « جای خالی سلوچ» نوشته محمود دولت آبادی بیش ترین تأثیر را بر من داشته اند. البته این به این معنا نیست که از بقیه خوشم نیاید، به این معناست که این کتاب ها بر من بیش ترین تأثیر را داشته اند. کتاب « سنگر و قمقمه های خالی» از بهرام صادقی هم تأثیر عمیقی بر من داشته است. در نویسنده های سال های اخیر هم « یوزپلنگانی که با من دویده اند» از بیژن نجدی را تأثیرگذار می دانم.
این شاعر سپس گفت: من از نوجوانی به فلسفه علاقه داشته ام. در سال های اخیر کتاب « فیلسوفان مرده» ترجمه عباس مخبر برایم بیش ترین جذابیت را داشته است. به طور کلی من از آثاری خوشم می آید که پشت آن ها یک بازی باشد و قرار نباشد به من درس بدهند. این بازیِ هنر است که در برابر ابتذال زندگیقرار می گیرد.
ارسال نظر