به گزارش پارس به نقل از ایسنا، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی در آغاز جلسه درس اصول خود در مدرسه دارالشفاء قم، با اشاره به عید بزرگ غدیرخم و شخصیت والای امیرالمؤمنین (ع) ، اظهار کرد: یکی از بحث های مهم در مباحث عرفان اسلامی، بحث « انسان کامل» است. از دیدگاه عرفا انسان کامل آینه تمام نمایی است که از ملک تا ملکوت را در خود تجلی می دهد و مانند یک گوهر نایاب در میانه هستی که یک وجهه حق و یک وجهه خلقی دارد، همه ویژگی ها را در خود جمع کرده است.

وی افزود: هرچه انسان بیشتر مطالعه می کند، بیشتر پی می برد که بعد از وجود مبارک پیامبر (ص) ، اتمّ مصادیق انسان کامل، امیرالمؤمنین علی (ع) است و لذا این که تلاش کنیم در خدمت مکتب آن بزرگواران باشیم سعادتی بزرگ و امری ارزشمند است.

وی با بیان این که « از ویژگی های امیرالمؤمنین (ع) جمع شدن اضداد در شخصیت ایشان است» ، گفت: از یک طرف شجاعت علی (ع) زبانزد است؛ تا جایی که محمدبن حنفیه که خودش از قهرمانان عرب در آن زمان بود، نقل می کند که در هنگام اوج درگیری ها و شمشیرزنی ها در جنگ جمل، یکباره دیدم کسی پرچم را از دست گرفت و با شکافتن جمعیت به جلو رفت که آن فرد علی (ع) بود. از سوی دیگر ویژگی بارز آن حضرت، « زهد» است؛ کسی که در دوره خلافت خود و قبل از آن، توانایی انجام هرکاری را دارد، در اوج ساده زیستی زندگی می کند.

حسن خمینی ادامه داد: « صبر و بردباری» دیگر خصلت امیر مؤمنان است و هرچه نگاه می کنیم مشاهده می کنیم که زندگی علوی از حیث صبر بی نظیر است. البته من فکر می کنم که ایشان، این صبر را در خانه پیغمبر (ص) یاد گرفته است؛ پیامبر (ص) در زندگی شخصی شان خیلی سختی کشیدند، اما صبر کردند. البته داستان های اوایل نبوت پیامبر (ص) کمتر نقل می شود؛ در آن زمانی که مشرکین بر سر نماز پای خود را محکم روی گردن ایشان می فشردند و پیشانی ایشان به زمین فشرده می شد و نیز سایر اتفاقات، می بینیم که سال های ابتدایی رسالت پیامبر (ص) بسیار سخت و تکان دهنده است. من گاهی فکر می کنم که آیا در زندگی، به خود پیامبر (ص) سخت تر گذشته است یا فرزندان شان که به اسم دفاع از پیامبر (ص) آن ها را قربانی کردند؟ امیرالمؤمنین (ع) صبر را در خانه پیغمبر (ص) یاد گرفته است و صبر علوی در دوره ۲۵ سال خانه نشینی، خلافت معاویه و سایر ادوار به خوبی دیده می شود. میزان ارزش انسان ها نیز به همین صبر کردن، دندان روی جگر گذاشتن و حرف های ناگفته آن هاست.

وی با اشاره به تعبیری در خطبه معروف شقشقیه امیرمؤمنان (ع) ، گفت: علی (ع) در اوج مظلومیت، مستشار معتمدی هم هست و برای آن که « اصل» گم نشود سکوت می کند. این مظلومیت امیرالمومنین (ع) واقعا چیز تکان دهنده ای است؛ خیلی دردآور است که نزدیک ترین فرد به پیامبر (ص) بعد از کشته شدن متهم می شود که نماز نمی خواند. البته اتفاقاتی که بر سر صدیقه طاهره (س) هم از این حادثه تکان دهنده تر است.

وی با بیان این که « این جمع اضداد در ویژگی امیرالمؤمنین (ع) او را به نقطه ای رسانده است که ۱۴۰۰ سال است مقابل ایشان خضوع داریم» ، یادآور شد: هرکس وارد سلسله زاهدان می شود تا وارد مسیر آسایش درون و تصفیه روح شود، سلسله اش به امیرالمؤمنین (ع) می رسد.

یادگار امام همچنین گفت: در حوزه توانمندی علمی، علی (ع) در کدام مکتبخانه این علوم را یاد گرفته است؟ این نهج البلاغه که سیدرضی گردآوری کرده است، قسمت هایی از سخنان امیرالمؤمنین است؛ او کجا یاد گرفته است که ادبیات و توامندی او از تمام رده ها بالاتر است؟ آیا جز این است که کانون پیامبر (ص) این آثار را داشته است؟ هرکس وارد مطالعه زندگی امیرالمؤمنین (ع) می شود در این جهات از شخصیت ایشان متحیر می شود.

وی با اشاره به این که « داستا ن های زیادی از زندگی علی (ع) در ذهن می آید که مهمترین آن ها در باب « ادب» ایشان است» ، در جمع بندی خود از شخصیت امام اول شیعیان، اظهار کرد: این جمع صفات متعدد که در روح امیرالمؤمنین (ع) جمع شده است، این بزرگوار را تبدیل به عنصری کرده که آن را می توان انسان کامل نامید و این یک معجزه است؛ در آن فضای عربی جاهلی تولید چنین گوهری معجزه است. این تعبیر امیرالمؤمنین (ع) که می فرمایند « هَلَکَ فِیَّ رَجُلانِ مُحِبٌّ غال وَ مُبْغِضٌ قال» ، یعنی اگر به جمع کانون اضداد، یک وجهی نگاه کنیم، گمراه می شویم؛ پس به این آینه تمام نما نباید یک وجهی نگاه شود.

وی یادآور شد: من پیش از این، بحث نگاه کاریکاتوری را مطرح کرده بودم، بدین معنا که یک بعد شخصیت کسی را ببینیم و بعد دیگر را نبینیم. باید همیشه حواس ما باشد که نگاه ما به افرادی که جمع اضداد هستند کاریکاتوری نباشد. البته در این صورت، اول از همه به خودمان ظلم کرده ایم.

یادگار امام اظهار کرد: یکی از فرزندان امیرالمؤمنین (ع) که ما در روزگار خودمان دیدیم و از آن بهره بردیم، امام بزرگوار ماست. ایشان نیز چنین جمع اضدادی در وجودش نهفته بود؛ البته هرکس امام را تحلیل کند، چند بعد را نمی تواند نبیند؛ اولین بعد این است که امام مرجع تقلید است. امام کسی است که اگر وارد حوزه های دیگر می شود، به خاطر دین داری است. درد اول امام، درد دینی است و اگر او انقلاب می کند به خاطر دین داری مردم است؛ لذا همه باید در زندگی متنبه باشیم که نمی توان امام را تحلیل کرد و این بعد شخصیت امام را به عنوان یک بعد پررنگ مدنظر قرار نداد؛ تقیِّد آن بزرگوار در طول زندگی شخصی شان، به جزیی ترین مسائل دینی، از ظواهر دینی تا بواطن دینی، به وضوح دیده می شود؛ زیرا امام به دین به صورت کاریکاتوری نگاه نمی کرد؛ لذا در جلوی امام نه می شد ظواهر دینی را کنار گذاشت و نه اخلاق دینی را رعایت نکرد.

وی ادامه داد: خیلی اوقات ما نسبت به درنظر گرفتن یک ظاهر دینی برمی آشوبیم، اما وقتی کسی جلوی ما غیبت می کند حساس نمی شویم. وای به حال ما اگر خودمان غیبت کنیم، خودمان تهمت بزنیم و خودمان بد دیگران را بخواهیم! اگر کسی جلوی امام غیبت می کرد، ایشان از جا بلند می شد و می رفت یا او را نهی می کرد. از آن سو، ظواهر دینی را هم نمی شد مقابل امام فراموش کرد، زیرا عده ای درگیر ظواهر می شوند و در نقطه مقابل آن عده ای به بهانه اخلاقیات، ظواهر را کنار می گذارند. واقعا امام نسبت به بحث حجاب و اختلاط نامحرم توجه بسیار ویژه ای داشتند؛ در خانواده ما وقتی نوه های پسری به سن بلوغ می رسیدند امام آن ها را از نشستن سر یک سفره با نوه های دختری منع می کردند. این تقیدات بسیار سنگینی که امام به ظواهر دینی داشتند را نمی توان در تحلیل شخصیت ایشان نادیده گرفت.

وی افزود: در بحث موسیقی هم، امام شب ها که رادیوهای بیگانه را گوش می کردند، به محض آن که صدای موسیقی از رادیو بلند می شد آن را قطع می کردند؛ لذا همه افراد باید مراقب باشند که خدای نکرده امام را به گونه ای تحلیل نکنند که بُعد عنایت ایشان به فقه و احکام فقهی، بخصوص مظاهر اجتماعی و فرهنگی دین، کمرنگ جلوه داده شود. قدم به قدم زندگی امام آمیخته به تقیدات کامل و بدون تسامح به احکام دینی است. البته در رفتار ایشان با کسانی که احیانا در نکاتی تقیدات لازم را ندارند، برخوردی کاملا انسانی، تربیتی بود؛ نه این که به صرف یک لغزش کسی را از دایره دین داران خارج کنند و با تهمت های ناروا او را برانند.

یادگار امام تصریح کرد: در عین حال، مهم این است که امام در بند ظواهر نماندند؛ گوهر دین از دست نرفت که به ظاهر بسنده کنیم. همین امام می فرماید که بیان احکام و نجات دین فدایی می خواهد؛ همین امام می گوید خون دلی که من از مقدسین خوردم، از هیچ کس دیگری نخوردم. در همین فیضیه که من و شما صحبت می کنیم، ظرف پسر امام را آب کشیدند. اگر روی سر پیامبر (ص) را هنگام نماز فشار می دادند، مشابه آن اتفاقات برای امام ما هم افتاده است.

وی یادآور شد: یکی دیگر از ابعاد شخصیت امام که نمی توان از آن گذشت، حق الناس و حقوق مردم است. زندگی امام آمیخته به حقوق مردم است. این که ایشان برای مردم حق تعیین سرنوشت قائل است، دلیلی جز این ندارد که مردم آزاد آفریده شده اند و خودشان تصمیم می گیرند. البته گاهی اشتباه برداشت می شود و گفته می شود مردم حق اشتباه دارند؛ خیر! کسی حق اشتباه ندارد، اما مردم خودشان باید انتخاب کنند.

وی با بیان این که « از بحث های دیگر در شخصیت امام که هنگام تحلیل ایشان باید به آن توجه کرد، توجه به عزت اسلامی و عزت مسلمانان است» ، گفت: همه باید به این نکته توجه کنند؛ جوهره شعار کلیدی انقلاب یعنی « استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» نمونه ای از کلیت اهداف امامی است که باید او را بشناسیم. استقلال به این معنا نیست که هیچ کالایی نباید وارد شود و همه را خودمان بسازیم. معنای استقلال این است که نباید ذلیل برخی ارتباطات شویم، ولی این به معنای آن نیست که مصلحت را کنار بگذاریم.

حسن خمینی تأکید کرد: آزادی مردم به معنای حق الناس است و اسلام عمده مسأله است؛ لذا اگر دین نبود، امام به این عرصه ها ورود نمی کرد. همه ما به عنوان کسانی که سربازان امام زمان (عج) هستیم، باید حواس مان باشد که اگر چیزی می گوییم در جهت تقویت فرهنگ دینی مردم باشد.

وی یادآور شد: زندگی علی (ع) در خانه پیامبر (ص) منشائی برای آن است که این بزرگوار اضداد و صفات مختلفی را در خود جمع کند؛ از شجاعت و همیّت گرفته تا مظلومیت و صبر. نه شجاعت باعث شد که علی (ع) وقتی باید صبر کند، صبر نکند و نه صبر او ناشی از ضعف بود.