به گزارش پارس به نقل از خراسان، دکتر روحانی، رئیس جمهوری کشورمان که سفرش به نیویورک برای حضور در مجمع عمومی سالانه سازمان ملل با اتفاقاتی غیرقابل پیش بینی در حوزه دیپلماسی همراه شد پس از بازگشت به تهران و در گفت و گو با خبرنگاران با اشاره به تلاش هیات ایرانی بر « سخت کردن فضا» برای اسرائیلی ها و جلب افکار عمومی آمریکا به « دروغ پراکنی های مسئولان این کشور درباره ایران» گفت: « اسرائیل لابی بسیار قوی در آمریکا دارد که در کنگره دارای نفوذ است و اتفاقا این ما هستیم که باید جای خالی یک لابی قوی ایرانی را در آینده پر کنیم. »

آقای روحانی معتقد است که ایران باید کاری کند تا « در بخش های مختلف عده ای تلاش کنند افکار و مواضع ایران و نظرات ملت ایران را به گوش مردم آمریکا برسانند. » این اولین باری است که ضرورت داشتن یک لابی قوی ایرانی در آمریکا توسط رئیس دولت در جمهوری اسلامی به صورت عمومی مطرح می شود، موضوعی که پیش از این تنها در مراکز پژوهشی و آکادمیک مطرح می شد. از همین رو تلاش می شود در این یادداشت با بررسی جایگاه لابی ها در سیاست خارجی آمریکا به ابعاد مختلف ایجاد یک لابی رسمی برای حمایت از منافع ایران و یا همان گونه که دکتر روحانی عنوان داشته اند" رساندن نظرات ملت ایران به مردم آمریکا" بپردازیم.

**پول درآوردن از سیاست

آمریکا در مقایسه با دموکراسی های دیگر گویی یک کره خاکی دیگر است. کل هزینه انتخابات سال ۲۰۱۰ در انگلستان که مادر دولت های پارلمانی در جهان است، ۸۶ میلیون دلار بوده است. هزینه انتخابات سال ۲۰۱۲ آمریکا ۷۵ برابر بیشتر یعنی ۳/۶ میلیارد دلار بوده است. پول درآوردن از سیاست، همواره یک چالش بزرگ بوده است. اعضای کنگره از هر ۵ روز کاری، سه روز را به جمع آوری پول اختصاص می دهند. آنها همچنین با توجه بسیار خاص به منافع کمک کنندگان مالی شان، رای می دهند. در چنین شرایطی یک شرکت تجاری باید احمق باشد که چنین سرمایه گذاری روی قانون گذاران کنگره نکند.

شاید به همین خاطر است که قوانین و لوایح آمریکا این روزها بیشتر شبیه کوهی از کاغذ هستند که در آنها هزاران راه فرار دیده می شود. قانونی که به تشکیل فدرال رزرو در سال ۱۹۱۳ منجر شد تنها ۳۱ صفحه بود. قانونی که در سال ۱۹۳۳ برای نظارت بر بانک ها تصویب شد ۳۷ صفحه بود. قانون فعلی، ۸۴۹ صفحه است که هزاران صفحه متمم دارد. قانون دیگری داریم با ۲ هزار صفحه سند. این قوانین و لایحه ها به این دلیل چنین مفصل و پرحجم هستند تا بتوانند با صدها استثنا و متمم و مقدمه و مؤخره لابی های مختلف را راضی کنند.

**لابی چیست

واژه لابی (Lobby) در لغت به معنای راهرو و سرسراهاست. از لحاظ ترمینولوژی ریشه آن به قرن ۱۹ باز می گردد. در آن زمان روبه روی کاخ سفید هتلی بوده است که افرادی که خواهان دیدار با دولتمردان یا افراد صاحب نفوذ و ارائه نظرات خود بودند در این هتل جمع می شدند و دیدارها صورت می گرفت. این افراد چون اجازه ورود و برگزاری دیدارهایی این گونه را در مراکز دولتی نداشتند به هتل روبه روی کاخ سفید دعوت می شدند و در لابی هتل به دیدار و ارائه نظرات خود می پرداختند. از آن زمان لابی نه تنها برای طبقه اول هتل ها مصطلح شد بلکه برای رایزنی، تعامل و ارائه نظرات و تاثیرگذاری بر برخی حوزه های حکومتی نیز کاربرد یافت.

در زبان انگلیسی لابی گری معنای منفی با خود به همراه ندارد. به عبارت دیگر، لابی کردن فی نفسه عبارتی منفی نیست اما امروزه در آمریکا بسیاری از مردم دریافته اند که برخی از مشکلات شان در اثر نفوذ نامتعادل و بیش از حد برخی از شرکت ها و گروه ها و سازمان ها درمسئولان دولتی است و لذا امروزه تا حدودی ممکن است به افراد یا کمپانی ها یا شرکت هایی که در ایالات متحده لابی گری می کنند یا با نگاه منفی نگریسته شود یا بار معنایی منفی به دنبال خود داشته باشد. با این حال بسیاری از سیاستمداران و کارشناسان سیاسی آمریکایی هم هستند که لابی و لابی گری را بخشی از هویت سیاسی آمریکا می دانند. " ادوارد پک" در انتقاد از میر شایمر و والت (نویسندگان کتاب معروف لابی اسرائیل) می گوید: « تمام دموکراسی ها یک لابی دارند» . این عبارت بیانی است از اینکه لابی داشتن جزو طبیعت دموکراسی هاست. " لابی برای این است که از یک حقانیت یا دفاع کنید یا در مورد آن توضیح دهید یا روشنگری کنید یا دیگران را هدایت کنید در جهت اهداف آن واقعیت. "

**لابی گری به روایت آمار

به گزارش کریستین ساینس مانیتور، موسسات تحقیقاتی آمریکا تخمین می زنند که هر سال میلیاردها دلار توسط شرکت ها، انجمن ها و گروهها برای اعمال نفوذ بر نمایندگان کنگره این کشور هزینه می شود. حدود ۵۰ درصد از اعضای سابق کنگره و یا نامزدهایی که در انتخابات شکست خوردند، به عنوان لابی گر در کنگره آمریکا فعال هستند. تخمین زده می شود که بیش از ۱۰۰ هزار تن نیز در فعالیت های لابی گری در آمریکا مشغول هستند. این فعالیت به حدی گسترده است که می توان گفت لابی گرها محتوای هر قانونی در کنگره را شکل می دهند. بر اساس تحقیقاتی که توسط شرکت « لگی استورم» انجام گرفته، در یک دهه اخیر حدود ۵۴۰۰ تن از کارکنان سابق کنگره و ۴۰۰ سناتور و نماینده سابق کنگره پس از ترک کنگره به عنوان لابی گر مشغول به کار شده اند.

بر اساس تحقیقات دانشکده اقتصاد لندن، در حدود ۱۱۱۳ تن از لابی گرهای کنونی آمریکا در سال ۲۰۱۲، پیش از این در دفاتر نمایندگان کنگره فعالیت می کردند. همچنین در این گزارش آمده که ۲۵ شرکت بزرگ لابی گر درآمریکا هر کدام بیش از ۱۰ تن از کارکنان سابق کنگره را جذب خود کرده ­ اند. این شرکت­ ها همچنین هزینه­ های زیادی به طور مستقیم برای اعمال نفوذ بر قانونگذاران کنگره می کنند. شرکت گوگل در سال ۲۰۱۲ حدود ۲۰ میلیون دلار و شرکت اپل نیز ۳ میلیون دلار را صرف لابی با اعضای کنگره کرده بودند. پولی که در این بین هزینه می شود سالانه به ۹ میلیارد دلار می رسد. این رقم بالایی است اما در مقایسه با کاری که قادرند انجام بدهند یعنی انحراف مسیر قوانین و بودجه ۵/۳ تریلیون دلاری دولت آمریکا، رقم چندان قابل توجهی نیست.

**" جای خالی لابی قوی ایرانی در آمریکا"

ساخت سیاسی آمریکا به گونه ای است که قدرت اصلی علی رغم آن چه تصور می شود در اختیار رئیس جمهور نمی باشد. شاهد این ادعا تعطیلی بیش از یک هفته ای دولت اوباما توسط کنگره است. به بیان دیگر تصمیم های اصلی در سیاست خارجی، یا در کنگره شکل می گیرد یا باید به تصویب کنگره برسد. از همین روست که بسیاری از کشورها برای تامین منافع ملی خود اقدام به لابی گری در کنگره می کنند.

لابی ارامنه سالانه حدود ۹۰ میلیون دلار برای محکوم کردن ترکیه به خاطر کشتار ارامنه، دریافت خسارت و استرداد استان های شرقی ترکیه به ارمنستان هزینه می کند، ترک ها با لابی کردن در کنگره تلاش می کنند تا فعالیت ارامنه را خنثی سازند، ایرلندی ها برای جذب حمایت آمریکا در چانه زنی با انگلستان لابی می کنند، لابی ژاپن بر آن است تا روند فعالیت های تجاری و اقتصادی واشنگتن – توکیو را در سطح مطلوب نگاه دارد و لابی کوبایی ها در تلاش برای براندازی دولت کوبا و اتخاذ سیاست های سخت گیرانه علیه این کشور است. ۳ لابی فعال و قدرتمند نیز در کنگره علیه جمهوری اسلامی حضور دارند، لابی اعراب، لابی ضد انقلاب و لابی اسرائیل.

ایجاد لابی در کنگره آمریکا به مثابه ساختن خانه ای در دل آتشفشان است. اما تجربه نشان داده فعالیت های لابی گرانه با توجه به ساخت سیاسی آمریکا علاوه بر" رساندن نظرات ملت ایران به مردم آمریکا" توانایی تامین منافع ملی کشورمان در سطحی بالاتر را نیز دارد. جلوگیری از اعمال تحریم های ظالمانه اقتصادی، مخالفت با اقدام نظامی و مقابله با اقدامات تخریبی ۳ لابی ضد ایرانی می تواند از اولویت های لابی ایران در آمریکا باشد. ممکن است برخی مقابله با دستگاه عظیم لابی اسرائیل را غیر ممکن بدانند. اما واقعیت این است که از جمله ویژگی های نظام سیاسی آمریکا با توجه به رهیافت تکثر گرایانه" چک و بالانس" (Check and Balance) است؛ که در دو سطح ساختاری (Structure) و زیر ساختاری (Sub structure) پی گیری می شود.

در حوزه ساختاری نهادهای سیاسی چون سنا، مجلس نمایندگان، دادگاه عالی و دولت به گونه ای طراحی شده اند که هیچ کدام از قدرت مطلقه برخوردار نبوده و می توانند با نظارت بریکدیگر توازن قوا را کنترل نمایند. امری که در حوزه زیر ساختی هم قابل مشاهده است. لابی ها به عنوان بخشی از زیر ساخت سیاسی آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیستند. لذا ایجاد یک لابی قوی در آمریکا نه تنها توانایی خنثی سازی فعالیت های تخریبی جبهه مقابل را دارد بلکه می تواند در تامین منافع ملی کشورمان نیز مفید واقع شود.