از نگاه رهبر انقلاب
آسیبشناسی اصلیترین پایه" ساخت قدرت درونی"
یایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب در مطلبی «۲۰ آسیب و تهدید در مسیر پیشرفت علمی ایران» در بیانات رهبر انقلاب آورده است.
به گزارش پارس به نقل از پایگاه طالاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، تولید علم، عبور از مرزهای دانش، شکل گیری چرخه ی علمی و مفاهیمی از این دست همواره از جمله اساسی ترین خطوط ادبیات گفتمانی رهبر معظم انقلاب اسلامی به خصوص در سالیان اخیر بوده است. ایشان پیشرفت علمی کشور را یکی از اصلی ترین پایه های" ساخت مستحکم درونی" کشور دانسته و در این راستا همواره آسیب ها و تهدیدات پیش رو را با مردم، نخبگان و مسئولین در میان گذاشته اند تا با برنامه ریزی دقیق و رفع مشکلات، روند رو به جلوی کشور در این عرصه ی مهم حفظ و تقویت شود.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب « مهم ترین آسیب ها و تهدیدات در مسیر پیشرفت علمی ایران» در بیانات آیت الله العظمی خامنه ای را در چهار محور فرهنگ علمی، مسایل آموزشی، سیاست گذاری و مسایل زیرساختی، مسایل گفتمانی و تبلیغی فهرست وار آورده است.
۲۰ آسیب و تهدید در مسیر پیشرفت علمی ایران
زمینه آسیب/ تهدید
فرهنگ علمی ۱- تحجّر و جزمی گرایی در محیط علمی۲- مهمل گویى در مسائل علمی به نام نوآوری
۳- اعتقاد به نظریات غربی به عنوان متون مقدس و خدشه نکردن در آنها۴- توجه نکردن به داشته های خود و ترجمه گرائی در علوم
۵- وابستگی به غرب در مسئله ی علم۶- دور شدن جوانان دانشجو از فرهنگ خطرپذیری
مسایل آموزشی ۷- نبود توازن عادلانه و منطبق با نیازها در برنامه ریزى رشته هاى علمى۸- رشد کمی نامطلوب دانشجویان علوم انسانی بدون توجه به کار بومی
۹- تغییر ندادن سرفصل برخی از علوم به علت نبود جرأت مناقشه۱۰- گسترش روحیه مدرک گرایی در دانشگاه
۱۱- دوری از تعمق و تحقیق در نظام آموزشی و تأکید بر حفظمحورى
سیاست گذاری و
مسایل زیرساختی ۱۲- نبود چرخه علمى و تکمیل نبودن زنجیره ى کار علمی، فناوری، تولید و بازار۱۳- ناهماهنگی در بخشهاى مرتبط با دانش و فناورى
۱۴- دوری فضای مقاله های علمی از نیازهای کشور و جهت دهی به کارها براساس نیاز بازارهاى غربى۱۵- کند شدن سرعت حرکت علمی کشور
۱۶- صیانت نکردن از دستاوردهای علمی و عقب نشینی در برابر تهدیدات دشمن۱۷- محروم شدن ملت از استعدادهای درخشان با فرار مغزها
مسایل گفتمانی و تبلیغی ۱۸- برنامه ریزی دشمن برای دین زدائى و علم زدائى از دانشگاه۱۹- کشیده شدن دانشگاهها به مسائل پوچ و غفلت از گفتمان پیشرفت علمی کشور
۲۰- یأس آفرینى و منفى بافى درباره حرکت عظیم علمی کشور
**فرهنگ علمی:
* تحجّر و جزمی گرایی در محیط علمی
یکى از وظایف مهم دانشگاهها عبارت است از نواندیشى علمى. مسأله تحجّر، فقط بلاى محیطهاى دینى و افکار دینى نیست؛ در همه ى محیطها، تحجّر، ایستایى و پایبند بودن به جزمى گراییهایى که بر انسان تحمیل شده - بدون این که منطق درستى به دنبالش باشد - یک بلاست. آنچه که براى یک محیط علمى و دانشگاهى وظیفه آرمانى محسوب مى شود، این است که در زمینه مسائل علمى، نواندیش باشد. معناى واقعى تولید علم این است. تولید علم، فقط انتقال علم نیست؛ نوآورى علمى در درجه اوّلِ اهمیت است. ۱۳۷۹/۱۲/۰۹
* مهمل گویى در مسائل علمی به نام نوآوری
در هر زمینه اى، کسانى که از دانشى برخوردار نیستند، اگر بخواهند به خیال خودشان نوآورى کنند، به مهمل گویى مى افتند. ما در زمینه برخى از علوم انسانى و معارف دینى این را مى بینیم. آدمهاى ناوارد بدون این که از ذخیره و سواد کافى برخوردار باشند، وارد میدان مى شوند و حرف مى زنند و به خیال خودشان نوآورى مى کنند؛ که در واقع نوآورى نیست، مهمل گویى است. بنابراین در زمینه مسائل علمى، من این را توصیه نمى کنم. ۱۳۷۹/۱۲/۰۹
* اعتقاد به نظریات غربی به عنوان متون مقدس و خدشه نکردن در آنها
تهاجم فرهنگىِ بزرگتر این است که اینها [غربی ها] در طول سالهاى متمادى به مغز ایرانى و باور ایرانى تزریق کردند که تو نمى توانى؛ باید دنباله رو غرب و اروپا باشى. نمى گذارند خودمان را باور کنیم. الان شما اگر در علوم انسانى، در علوم طبیعى، در فیزیک و در ریاضى و غیره یک نظریه ى علمى داشته باشید، چنانچه برخلاف نظریات رایج و نوشته شده ى دنیا باشد، عده یى مى ایستند و مى گویند حرف شما در اقتصاد، مخالف با نظریه ى فلانى است؛ حرف شما در روان شناسى، مخالف با نظریه ى فلانى است. یعنى آن طورى که مؤمنین نسبت به قرآن و کلام خدا و وحى الهى اعتقاد دارند، اینها به نظرات فلان دانشمند اروپایى همان اندازه یا بیشتر اعتقاد دارند! جالب این جاست که آن نظریات کهنه و منسوخ مى شود و جایش نظریات جدیدى مى آید؛ اما اینها همان نظریات پنجاه سال پیش را به عنوان یک متن مقدس و یک دین در دست مى گیرند! ۱۳۸۳/۰۴/۱۷
* توجه نکردن به داشته های خود و ترجمه گرائی در علوم
در رشته هاى گوناگون علوم انسانى؛ ادبیات، فلسفه، تاریخ، هنر، ما خیلى سابقه داریم. بعضى از علوم انسانى دیگر هم هست که اگرچه از غرب آمده، اما اگر درست دقت کنیم، خمیرمایه ى آن که عبارت از عقلانیت و تجربه گرائى است، از تفکر و روح ایرانى - اسلامى است. اروپاى خرافاتى نمیتوانست زیست شناسى و اقتصاد و مدیریت و روانشناسى و جامعه شناسى را به این شکل تنظیم کند. این، سوغات تفکر علم گرایى و تجربه گرائى شرق و عمدتاً ایران اسلامى بود که رفت در آنجا و به این تحول منتهى شد. به هر حال، در این چیزهائى که عقب هستیم، باید خودمان را جلو ببریم و خودمان ابداع کنیم؛ ترجمه نکنیم. ترجمه گرائى زیانهاى بسیار بزرگى براى ما دارد. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
* وابستگی به غرب در عرصه علمی
فراگیرى علم یک مسئله است، تولید علم یک مسئله ى دیگر است. نباید ما در مسئله ى علم، واگن خودمان را به لوکوموتیو غرب ببندیم. البته اگر این وابستگى ایجاد بشود، یک پیشرفتهائى پیدا خواهد شد؛ در این شکى نیست؛ لیکن دنباله روى، نداشتن ابتکار، زیرِ دست بودنِ معنوى، لازمه ى قطعىِ این چنین پیشروى اى است؛ و این جایز نیست. بنابراین، ما باید علم را خودمان تولید کنیم و آن را بجوشانیم. ۱۳۸۷/۰۷/۰۳
* دور شدن جوانان دانشجو از فرهنگ خطرپذیری
خطرپذیرى میتواند جامعه را موفق کند. شما جوانها باید آماده باشید؛ ترس از اینکه شاید نشود، این خیلى چیز بدى است. گاهى اوقات تصورات انسان، یک آینده اى را براى انسان تصویر میکند که بکلى او را مأیوس میکند؛ این به نظر من، یکى از ایرادهاست. حالا اگر وارد دانشگاه شدیم، اگر درس خواندیم، اگر این تحقیق را کردیم، اگر وارد رشته ى تحقیق و پژوهش شدیم، آیا قبول میشود؟ آیا دست ما را به جایى بند میکنند؟ آیا نمیکنند؟ باید وارد شوید! به قول شاعر عرب میگوید: « شر من الشر خوف منه عن یقعى» ؛ از بلا بدتر، ترس از بلاست، ترس از فرود آمدن بلاست؛ این از خود بلا سخت تر است. نبادا نشود؛ خوب به این « نبادا» نباید اعتنا کرد. وارد شوید، خواهید دید که میشود. ۱۳۸۵/۰۶/۲۵
**مسایل آموزشی:
* نبود توازن عادلانه و منطبق با نیازها در برنامه ریزى رشته هاى علمى
آن طورى که در گزارشها من به دست مى آورم و افراد آگاه و خبره و دانشگاهى و مسئول به ما اطلاع میدهند، تقسیم توان در برنامه ریزى رشته هاى گوناگون علمى، یک تقسیم عادلانه و صحیح و منطبق با نیاز کشور نیست. یک جاهائى ما رشدهاى چشمگیرى داریم، یک جاهائى اصلاً حرکتى مشاهده نمیشود! این غلط است. این ناشى از نبود نقشه ى جامع علمى است. درست است که در هر رشته اى ما پیشرفت بکنیم، مغتنم است و براى کشور ما که سالهاى متمادى، ده ها سال در دوران حاکمیت طواغیت، از کاروان علمى بشر عقب مانده است، هر جائى دستمان به هر چیزى از ثمرات علم و پیشرفتهاى علمى بند شد، مغتنم است؛ در این تردیدى نیست؛ اما اگر میخواهیم کشور رتبه ى علمى به معناى واقعى کلمه پیدا کند و علم در کشور نهادینه بشود، ما بایستى در رشته هاى گوناگون علمى - چه در آموزش، چه در پژوهش - توازن و تعادل صحیح و واقعى و عادلانه اى ایجاد بکنیم؛ این جزو نیازهاى ماست. ۱۳۸۸/۰۶/۰۸
* رشد کمی نامطلوب دانشجویان علوم انسانی بدون توجه به کار بومی
طبق آنچه که به ما گزارش دادند، در بین این مجموعه ى عظیم دانشجوئى کشور که حدود سه میلیون و نیم مثلاً دانشجوى دولتى و آزاد و پیام نور و بقیه ى دانشگاه هاى کشور داریم، حدود دو میلیون اینها دانشجویان علوم انسانى اند! این به یک صورت، انسان را نگران میکند. ما در زمینه ى علوم انسانى، کار بومى، تحقیقات اسلامى چقدر داریم؟ کتاب آماده در زمینه هاى علوم انسانى مگر چقدر داریم؟ استاد مبرزى که معتقد به جهان بینى اسلامى باشد و بخواهد جامعه شناسى یا روانشناسى یا مدیریت یا غیره درس بدهد، مگر چقدر داریم، که این همه دانشجو براى این رشته ها میگیریم؟ این نگران کننده است. بسیارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفه هائى هستند که مبنایش مادیگرى است، مبنایش حیوان انگاشتن انسان است، عدم مسئولیت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، این علوم انسانى را ترجمه کنیم، آنچه را که غربى ها گفتند و نوشتند، عیناً ما همان را بیاوریم به جوان خودمان تعلیم بدهیم، در واقع شکاکیت و تردید و بى اعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزشهاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوانها منتقل کنیم؛ این چیز خیلى مطلوبى نیست. ۱۳۸۸/۰۶/۰۸
* تغییر ندادن سرفصل برخی از علوم به علت نبود جرأت مناقشه
واقعاً این عیب است که ما بیست سال، بیست و پنج سال سرفصل فلان دانش را اصلاً تغییر نداده باشیم؛ این نشان دهنده ى عدم جرأت ورود در مناقشه است؛ این همین چیزى است که ما از آن بیمناکیم. جرأت ندارند که مناقشه کنند؛ همان را که هست، درس دادند، باز هم درس میدهند؛ ده سال دیگر هم ممکن است همان را درس بدهند. ۱۳۸۹/۰۶/۱۴
* گسترش روحیه مدرک گرایی در دانشگاه
خود علم آموزى، یک فرهنگ است. اگر چنانچه ما به مسئله ى فرهنگى در دانشگاه توجه کنیم، آن وقت هم دانشجوى ما عاشق و راغب به علم میشود و دنبال علم و تحقیق میرود - صرفاً دنبال مدرک نیست - هم استاد ما از حالت اداى تکلیف در کلاس درس خارج میشود. در موارد بسیارى از خود دانشگاه ها به ما گزارش میکنند که درسهاى بعضى از اساتید یک اداى تکلیفى است؛ همین که بالاخره بیایند و درس موظفى خود را بدهند و بروند. در حالى که در تدریس استاد، مسئله نباید مسئله ى اداى تکلیف باشد؛ مسئله ى عشق، علاقه ى به علم، علاقه ى به تربیت دانشجو؛ اینجورى باید باشد. ۱۳۸۸/۱۱/۱۳
* دوری از فرهنگ تعمق و تحقیق در نظام آموزشی و تأکید بر حفظ محورى
از جمله ى کارهائى که باید انجام بگیرد، این است که جورى نظام آموزشى باید طراحى بشود که جوان ما به تحقیق، طلبگارى در تعمیق علم و دانش علاقه مند بشود. حفظمحورى، غلط است.
ما هنوز در دانشگاه هایمان متأسفانه - مى بیند انسان، من گاهى با بعضى از جوانهائى که با ما مرتبطند، برخورد میکنم - مى بینیم که معلم چند صد صفحه کتاب را براى یک واحد درسى داده که این دانشجو بخواند. چرا؟ حفظ کردن حرفها و گفته ها و نوشته هائى که معلوم نیست همه اش چقدر فایده داشته باشد و درگیر کردن ذهن جوان به چیزى که غیر لازم است. باید فکر کرد؛ باید افراد برگزیده و شاخص بنشینند نظامى را طراحى کنند که جوان ما میل به پژوهش، تعمق و تحقیق پیدا کند. ۱۳۸۷/۰۷/۰۳
**سیاست گذاری و مسایل زیرساختی:
* نبود چرخه علمی و تکمیل نبودن زنجیره کار علمی، فناوری، تولید و بازار
اگر چنانچه ما کار تحقیقاتى را کردیم، به فناورى هم رسیدیم، امّا مثلاً تولید انبوه نشد، یا بازار برایش پیش بینى نشد، این ضربه خواهد خورد؛ همه ى اینها بایستى مورد توجّه قرار بگیرد و این زنجیره ى کار علمى، تا تولید و بازار بایستى دنبال بشود. ۱۳۹۲/۰۶/۰۶
آنچه در کشور لازم است و میتواند موقع و جایگاه علمى کشور را به طور شایسته و افتخارانگیز به ما نشان دهد که بالا رفته، وجود یک چرخه ى علمىِ کامل است. در همه ى بخشها یک چرخه ى به هم پیوسته ى مهمى از انواع دانشهائى که مورد نیاز کشور است، باید وجود داشته باشد تا اینها هم افزائى کنند و به کمکِ هم بیایند. یک مجموعه ى کامل علمى در کشور بایستى به وجود بیاید؛ این هنوز نشده. این جزیره ها بایستى به طور کامل به هم متصل شوند، یک مجموعه ى واحد تشکیل شود؛ به هم کمک کنند، همدیگر را پیش ببرند، هم افزائى کنند، راه را براى جستجو و یافتن منطقه هاى تازه ى علمى در این آفرینش وسیع الهى باز کنند؛ سؤال مطرح کنند، به آن سؤالها پاسخ داده شود؛ اینها همه اش لازم است. ۱۳۸۹/۰۷/۱۴
* ناهماهنگی در بخش هاى مرتبط با دانش و فناورى
یکى از ضعفها ناهماهنگیهاست؛ در بخشهاى مرتبط با دانش و علم و فناورى، بایستى هماهنگى کامل بوجود بیاید. ما مسئله ى ارتباط صنعت و دانشگاه را مطرح کردیم - که خب، الحمدللَّه در این زمینه دارد کار میشود و بیشتر هم کار خواهد شد… هماهنگى بین خود مراکز علمى خیلى لازم است؛ یعنى دو وزارت علوم و بهداشت با همین معاونت علمى و فناورى رئیس جمهور و بنیاد نخبگان و سازمان پژوهشهاى علمى و صنعتى و هر بخشى از بخشها که در این زمینه ها همکارى میکنند، یک ارتباط و همکارى و هم افزائىِ دائم لازم است که مبادا اینها کار هم را خنثى بکنند یا حلقه هاى مفقوده و خلأهائى در این زمینه بوجود بیاید. ۱۳۸۷/۰۶/۰۵
* دوری فضای مقاله های علمی از نیازهای کشور و جهت دهی به کارها براساس نیاز بازارهاى غربى
الان به ما گزارش میدهند که هفتاد درصد مقاله هاى علمى ما ناظر به نیازهاى کشور نیست. نمیدانم چقدر این آمار دقیق است، اما به من اینجور گزارش میشود. این همه شما زحمت بکشید، مقاله ى علمى تهیه کنید، از این مقالات علمى سى درصد ناظر به نیازهاى کشور باشد، هفتاد درصد نه! خب، انسان احساس خسارت میکند. باید صددرصد کار علمى، تلاش علمى، تهیه ى مقاله ى علمى ناظر باشد به نیازهاى شما. شما با I. S. I هم بر این اساس همکارى کنید. آنجائى که مقاله ى مورد قبول I. S. Iچیزى است که شما میتوانید در کشور از آن استفاده کنید، آن را دنبال کنید. ما معیار اساسى در دست داریم؛ معیار ما این است که کشور ما صدها خلل و مشکل و خلا دارد، میخواهیم اینها را پر کنیم. این هم یک نکته ى بسیار اساسى است. ۱۳۹۱/۰۷/۱۲
یکى از کارها همین است؛ کسانى بیایند طعم نیاز بازارهاى غربى را، مثلاً فرض کنید به تابلو نقاشى، به دست بیاورند، بعد بیایند اینجا، پشتیبانى مالى کنند و نقاش ما را به سمت تأمین آن نیاز سوق بدهند. عین همین قضیه در فیلمسازى هست. فیلمهائى را براى جشنواره نامزد کنند که در جهت خواست آنهاست. عین همین قضیه در کار علمى ماست؛ در مقاله اى است که در آى. اس. آى منتشر میشود؛ در موضوع تحقیقى است که شما در پژوهشگاه خودتان دنبال میکنید. به تعبیر متأسفانه رائج فرنگىِ امروز، اسپانسرها مى آیند در بخشهاى مختلف، کمکهاى مالى، کمکهاى مادى، اعانه ها را می گذارند براى اینکه در آن جهت کار انجام بگیرد. به این توجه کنید. استقلال علمىِ کشور یکى از لوازمش همین است: استقلالِ حرکت علمى، حرکت هنرى و به طریق اولى، حرکت سیاسى. ۱۳۸۸/۰۸/۰۶
* کند شدن سرعت حرکت علمی کشور
در این ده سال گذشته، حرکت علمى ما خیلى خوب بوده؛ پیشرفت علمى و سرعت پیشرفت، بسیار خوب بوده است؛ اما این سرعت پیشرفت باید کند نشود. اگر ما بخواهیم به آن سطح مطلوب برسیم، اگر بخواهیم به خطوط مقدم دانش جهانى برسیم، باید این سرعت پیشرفت را همچنان حفظ کنیم. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰
* صیانت نکردن از دستاوردهای علمی و عقب نشینی در برابر تهدیدات دشمن
اگر ما آن عقب نشینى ها [در مسائل هسته ای در مقابل دشمن] را، آن انعطاف ها را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هسته اى که هیچ خبرى نبود، به این نشاط علمى هم که در چند سال اخیر در کشور وجود پیدا کرده - این حرکت علمى، این جوانها، این ابتکارات، اختراعات، پیشرفتهاى گوناگون در بخشهاى مختلف - قطعاً لطمه میخورد؛ چون اولاً نسبت به هر یک از آنها ممکن بود یک بهانه اى بیاورند؛ ثانیاً حرکت هسته اى و صنعت هسته اى، نماد پیشرفت یک کشور است. ۱۳۹۱/۰۵/۰۳
* محروم شدن ملت از استعدادهای درخشان با فرار مغزها
صحبت فرار مغزها مى شود. فرار مغزها ابعاد گوناگونى دارد. یک بُعد بسیار زشت و بد آن این است که بیگانگانى مى خواهند بیایند از ثروت ملىِ انسانىِ یک کشور سوء استفاده کنند. کشورى انسانهایى را پرورش دهد و استعدادهایى را - با همه عوامل به وجود آورنده استعدادهاى درخشان - به وجود آورد و به قول دوستمان این را در طبق اخلاص بگذارد و به دیگران بدهد؛ دیگران هم بیایند با صرف پول - که غالباً زحمت دیگرى هم نمى کشند - این ثروت را به ثَمَن بَخْس از این ملت بگیرند و او را محروم کنند؛ این، بُعد بسیار بد و دردناک قضیه است. ۱۳۸۱/۰۷/۰۳
**مسایل گفتمانی و تبلیغی:
* برنامه ریزی دشمن برای دین زدائى و علم زدائى از دانشگاه
دشمن على القاعده دو تا کار را براى دانشگاه ما برنامه ریزى می کند: یکى علم زدائى، یکى دین زدائى؛ از دانشگاه علم زدائى بشود، از دانشگاه دین زدائى بشود. علم زدائى از دانشگاه چگونه است؟ یکى از کارهاى کوچکش همین ترور دانشمندان است؛ که آخرى اش همین دو سه تا دانشمند عزیز هسته اى ما بودند که در این یک سال اخیر از دست ما گرفته شدند. برنامه، وسیع تر از اینهاست؛ این یکى از آسانترینهایش است. پیچیده تر از این، این است که دانشگاه ما را، استاد ما را و دانشجوى ما را به کار غیر علمى سرگرم کنند؛ نگذارند این شکوفائى علمى که آرزوى ماست، تحقق پیدا کند. ۱۳۹۰/۰۶/۰۲
* کشیده شدن دانشگاهها به مسائل پوچ و غفلت از گفتمان پیشرفت علمی
باید همه مراقبت کنند - هم استادان، هم مدیران، هم مؤثرین و متنفذین در دانشگاه ها - که فضاى دانشگاه به سمت مسائل پوچ حرکت نکند؛ فضا، فضاى دنباله گیرى مسائل اصلى و اساسى باشد؛ گفتمان علم و گفتمان پیشرفت علمى و گفتمان پیشرفت عمومى کشور بر دانشگاهها همچنان حاکم باشد. البته اینجا هم دشمنانى هستند که مایلند حتّى مسائل صنفى در دانشگاهها به سمت مسائل سیاسى و جنجالهاى سیاسى گرایش پیدا کند؛ از این باید پرهیز کرد. این براى یک دانشگاه افتخار نیست که مسائل اساسى آن تحت الشعاع مسائل کوچک و کم اهمیت و احیاناً تحت تأثیر جریانهاى سیاسى واقع شود. فضاى دانشگاه باید یک فضائى باشد که در آنجا علم و عالِم بتواند زیست مناسب خودش را داشته باشد. ۱۳۹۲/۰۵/۱۵
* یأس آفرینى و منفى بافى درباره حرکت عظیم علمی کشور
[من] اطلاعات وسیع تر و جزئى ترى دارم - که در هفت هشت ده سال اخیر، کشور یک حرکت عظیمى در این زمینه [علم و فناورى] انجام داده و کارهاى بزرگى انجام گرفته. البته بعضى گوشه کنار، توى دانشگاه و بیرون دانشگاه، یأس آفرینى و منفى بافى می کنند؛ اما بیخود میگویند، دروغ می گویند. بعضى از اینها غافلند، بعضى هم بدتر از غافل. حرکت، انصافاً حرکت موفقى بوده است. در این سالها کارهاى بزرگى انجام گرفته. ملت، جوانان، مجموعه ى علمى، دانشگاه ها، مدیران علمى نشان دادند که استعداد خوبى وجود دارد براى این حرکتى که مورد نظر ماست. ۱۳۸۹/۰۷/۱۴
ارسال نظر