کتاب «اخلاق در عصر مدرن» نقد شد
چرا جامعه دچار بیاخلاقی میشود
نویسنده کتاب «اخلاق در عصر مدرن» گفت: برای بسیاری از بی اخلاقیها در جامعه کسی را ملامت نمیکنم اما به عنوان یک دانشجوی فلسفه میخواهم بدانم ما دنبال عدل، صدق و صفا بودیم، پس چرا بی اخلاقیها زیاد شده است؟ اهل فلسفه باید تأمل کنند.
به گزارش پارس ، به نقل از فارس، نشست نقد و بررسی کتاب « اخلاق در عصر مدرن» عصر روز گذشته (سه شنبه، ۱۲ شهریور) با حضور رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم و نویسنده کتاب، غلامحسین ابراهیمی دینانی چهره ماندگار فلسفه، شهین اعوانی عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و سیدمحمدرضا بهشتی استاد فلسفه دانشگاه تهران در شهر کتاب مرکزی برگزار شد.
* عنوان کتاب را ناشر انتخاب کرد
درابتدای این نشست، داوری اردکانی نویسنده کتاب « اخلاق در عصر مدرن» با اشاره به اینکه عنوان دقیق کتاب را خودش انتخاب نکرده بلکه سلیقه ناشر بوده است، گفت: من این کتاب را « اخلاق در عصر مدرن» نمی دانم، برخی مباحث اخلاقی در آن وجود دارد ولی همه مباحث در ذیل این عنوان قرار نمی گیرد.
وی در ادامه توضیح داد: مسأله اصلی این است که آیا فلسفه از علم جداست؟ نظر و عمل با هم چه نسبتی دارند؟ فلسفه با عمل چه نسبتی دارد؟ نخستین کتابی که درباره فارابی نگاشتم نیز برای پیدا کردن جایگاه بین سیاست و عمل و رابطه شان با یکدیگر بود. نظر ما درباره عمل صرفا یک انتزاع است، واقعی این پرسش است که رابطه سیاست و فلسفه چیست؟
*فلسفه بدون حکمت عملی، انتزاعی بیش نیست
داوری اردکانی با اشاره به اینکه همه عمرش فکر کرده که گرفتاری های زمانه اجازه نداده چند کتاب بنویسد و بیشتر مقاله نگاری کرده به جز دو سه اثر که به قصد کتاب نویسی تهیه کرده است، افزود: ۱۵ مقاله این کتاب حکمت عملی است. فلسفه امروز نمی تواند از حکمت عملی جدا باشد ما نمی توانیم در دنیای امروز از خود نپرسیم که چه داریم می کنیم اگر در فلسفه این پرسش ها مطرح نشود، صرف بحث های انتزاعی باقی می ماند، فلسفه باید مدد کند که ما در چه راهی هستیم بنابراین باید راه را به ما نشان دهد اگر نه مسیر آینده مان روشن نمی شود.
*در عالم یونان اخلاق و سیاست جدا نبود/ ارسطو اخلاق و سیاست را از هم جدا نکرد
وی در ادامه این بحث گفت: وقتی وارد مباحث عملی سیاست و اخلاقی می شویم پرسش هایی مطرح می شود، اخلاق و سیاست چیست؟ این دو چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ عالم جدید و قدیم چه فرق هایی دارند؟ ماکیاول و ارسطو چه ارتباطی دارند؟ در عالم یونان اخلاق و سیاست جدا نبود، برخی می گویند کتاب اخلاق ارسطو، کتاب سیاست است که البته درست هم می گویند چرا که ارسطو اخلاق و سیاست را از هم جدا نکرد اینطور که بگوید اخلاق برای منزل و سیاست برای مدینه. خیر اینگونه نبود تفاوت جوهری بین اخلاق و سیاست نبود و غایت این بود که ساکنان مدینه به سیاست برسند.
داوری با تأکید براینکه برعکس گذشته در دوره جدید به ما می گویند که سیاست با اخلاق نسبتی ندارد، توضیح داد: به معنایی سیاست پاسخگوی اخلاق نیست البته منظور این نیست که سیاست ضداخلاق است بلکه می توانیم قواعد اخلاقی را به سیاست تعمیم دهیم.
*پس از انقلاب اسلامی نوشته هایم پر از شور و امید شد
این استاد فلسفه با اشاره به اینکه یکی از دوستانش چند روز پیش به او گفته که از کتاب « وضع کنونی تفکر در ایران» که سال ۵۰ منتشر کرده هیچ امیدی بیرون نمی آید، افزود: من هم قبول دارم آنچه دهه ۵۰ نوشتم هیچ امیدی ندارد و بعد از انقلاب اسلامی نوشته هایم پر از شور و امید شد، بنابراین پاسخ من به این دوست عزیز روشن بود در عالمی که اخلاق و سیاست و دین جدا هستند یا به عبارتی دین و اخلاق از سیاست جداست، وضع بهتر ازاین نمی شود. زمانی که قرار باشد عالمی قوام پیدا کند، در آن سیاست بر مدار اخلاق استوار می شود و بنابراین دیگر نمی توان ناامید بود و قهراً باید امیدوار شد که همه کارها همه جا اخلاقی باشد. جامعه دینی باید چنین باشد.
رئیس فرهنگستان علوم در ادامه افزود: در عالم کنونی و جهان توسعه نیافته برقرار کردن یک نظم اخلاقی و بوجود آوردن یک سیاست اخلاقی کار آسانی نیست، بنابراین من نه دشواری های آن را توجیه می کنم و نه می توانم بیان کنم که چرا اخلاقی شدن جهان این اندازه دشوار است، کسی را هم ملامت نمی کنم که بگویم شما آمدید و بی اخلاقی آوردید اما به عنوان یک دانشجوی فلسفه می خواهم بدانم که ما می خواستیم دنیای عدل، صدق و صفا بسازیم حال از در و دیوار دروغ می شنویم، زشتی می بینیم، اداره ها بر مدار صلاح و فساد می چرخد و البته نیازی نیست انسان فلسفی باشد تا اینها را ببیند.
وی ادامه داد: اما اهل فلسفه چه باید بگویند اینکه در راهی که می رویم موفق نشدیم؟ همه خوب از عدل و مهر و دوستی حرف می زنند اما باید دید زبان دل کجاست؟ چرا به آسانی دروغ می گوییم؟ چرا دروغ واضح را راست می انگاریم و خود را فریب می دهیم و چرا به نام دین و تقوا توهین می کنیم؟ البته همه این بی اخلاقی ها همیشه بوده اما نباید در سایه دین و اخلاق و شرف باشد و مهمتر از همه اینکه چرا متوجه نیستیم که حرف زشت می زنیم و مدعی به زیبایی آن هستیم؟ جاهلیم و خود را به دانایی زده ایم و چرا به اینها خودآگاهی نداریم؟
*جامعه ما باید اخلاقی تر از دیگر جوامع باشد
داوری اردکانی با اشاره به اینکه در نوشته هایش به سیاست نپرداخته اما مگر می شود انسان به اخلاق یک جامعه اشاره کند و به سیاست نزدیک نشود؟ ، افزود: من هیچ اظهارنظری راجع به سیاست نکردم این یک امر طبیعی و قهری است که سیاست باید پاسخگوی آن باشد. توقع ما از این جامعه این بود که لااقل اگر پیشرفت تکنولوژی در همه عرصه ها نداریم جامعه مان از دیگر جوامع اخلاقی تر باشد، اگر جامعه اسلامی اخلاقی تر نباشد آن زمان باید جواب داد که چرا و علت چیست؟ در یک جمله خلاصه باید گفت که جامعه ما باید اخلاقی ترین جامعه زمین باشد یا لااقل از دیگر جوامع اخلاقی تر باشد بنابراین پاسخ هر چه است فقط داعیه نباشد.
ارسال نظر