به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین، بُعد دیگر اجماع ملی که در کوران مباحث رأی اعتماد مجلس به دولت حاصل گردید، همانا تعریف جامع و توافق جمعی بر توصیف وضع و آسیبهای موجود کشور در ابعاد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بود و برآیند این دو توافق، ترکیب مناسب تیم مدیریتی دولت یازدهم بود که با انتصابات دیگر در سطح معاونتهای رئیس جمهور هارمونی در حرکت دولت تثبیت گردید.
جدای از تعارفات معمول که از تجارت گذشته باید بهره گرفت، اما یک چیز محرز است که حرکت دولت یازدهم در راستای دولتهای نهم و دهم نمی تواند باشد، و نخواهد بود. به عبارتی توجه به تجارب گذشته مفهومش حرکت در همان راستا نیست، بلکه اتفاقا" در بسیاری از زمینه ها، حرکت در جهت عکس دولت های نهم و دهم می تواند به نجات و تحول در ساختارهای مدیریتی، برنامه های عملیاتی و شرایط موجود منجر گردد. پرچمدار این حرکت عظیم بمثابه یک پارادایم جدید در مدیریت کشور بطور عام تیم اقتصادی، و بطور خاص و ویژه، رهبری آنرا وزارت نفت بعهده دارد. از طرفی اهمیت وزارت نفت در این حرکت عظیم، گستردگی و
عمق تخریب در این صنعت در دو دوره قبلی است. بگذاریم وزیر نفت منتخب فیلم هندیش را با وزرای قبلی به لحاظ سیاسی بازی کند، اما بعنوان کارشناس و منتقد باید واقعیات را طرح کنیم. همانگونه که قبلا" در ویژه نامه نوروز ۹۱ خبر آنلاین هم به آن اشاره کرده ام بجز دوران کوتاه مهندس هامانه و مهندس نوذری اتفاقات زیر در صنعت نفت اتفاق افتاد.
۱- ساختارهای تخصصی صنعت نفت که بعنوان مرجع و بعنوان مراکز تخصصی تصمیم گیری عمل می کردند به حاشیه رانده شده و حاکمیت فردی وزیر بر صنعت متجلی گردید و عملا" اختیارات چهار شرکت اصلی بخصوص شرکت ملی نفت به ستاد وزارت نفت و بطور مشخص به شخص وزیر منتقل گردید.
۲- بدترین دوران در کنار گذاشتن خیل عظیمی از مدیران و متخصصین صنعت نفت آنهم بشکل غیر اخلاقی اتفاق افتاد.
سپس نتیجه این دو حرکت، نفی سازمان و نفی نیروی انسانی متخصص بوده و اقدام وزیر جدید به احیاء مجدد سازمان و چیدمان مدیریت جدید است.
- تملق گرایی و دست بوسی های مدیریت گذشته را باید از بین برد و مدیرانی که چنین عمل کرده و خود نقش اصلی در ایجاد وضع موجود در صنعت نفت بوده اند را باید کنار گذاشت و به مدیران معترض، نقاد و چالشگرا چون گذشته باید فرصت حضور در صنعت نفت را داد.
مدیرانی که سابقه خود را به هر کس که قیمت بالاتر می دهد می فروشند قابل اعتماد و اتکا نیستند و باید به افرادی که تخصص خود را معامله نمی کنند فرصت داد. صنعت نفت نیازمند چالش درونی است تا چالش بیرونی را به حداقل ممکن برساند.
۴- مرکز ثقل صنعت نفت که به دو برنامه دولت یازدهم در درون گرایی و برون گرایی می تواند کمک کند تمرکز بر افزایش تولید و صادرات نفت و گاز است. با توجه به عمده تولید نفت و گاز در خشکی شرکت مناطق نفت خیز جنوب، مرکزی واروندان در مرکز ثقل برنامه های وزارت جدید باید قرار گیرند و بهمراه بخش دریا (فلات قاره) و نفت و گاز پارس باید مجموعا" تیم جنگی وزارت جدید نفت دکترین آقای مهندس زنگنه را تشکیل دهند، و قوی ترین مدیران بایستی ترکیب آن تیم یکدست را شکل دهند.
۵- بحث توسعه و اجرای طرحهای توسعه چندین بعد دارد که همراه با اقدام بند ۴ بایستی در اولویت کاری وزیر جدید قرار گیرد. نتیجه این توجه:
الف) تسریع در اجرای پروژه ها و رفع موانع موجود در مسیر اجرا.
ب) احیاء مجدد شرکت های پیمانکار، مشاور و سازندگان داخلی بخش خصوصی است که به لطف دلارهای نفتی توان عظیمی را در مملکت ایجاد کرده بودند و متاسفانه در این مدت ۸ سال گذشته تضعیف و بسیاری از آنان کنار گذاشته شدند.
ج) مدیریت زمانی پروژه ها بر اساس واقعیت و توجه به مراحل زود هنگام در کل پروژه های توسعه ای بطوریکه هر چاه نفت حفاری شده بایستی بلافاصله در مدار تولید قرار گیرد و تعریف جدیدی از مرحله زود هنگام در قراردادها در نظر گرفته شود از جمله ضروریات است.
د) بحث تأمین مالی پروژه و تقویت شرکت نیکو و تکثیر شرکت های مشابه در سطح بین الملل و تلطیف روابط بین الملل صنعت نفت با بازارهای مالی جهانی و شرکتهای نفتی بین المللی.
ه - تقویت صنعت حفاری بطور ویژه چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی در اولویت کاری در مدیریت جدید باید قرار گیرد. همه این نکات ما رابه تصمیم عاجل، حیاتی و اساسی هدایت می کند. و آن انتصاب قویترین مدیر نفتی در رأس شرکت ملی نفت ایران و انتخاب هیئت مدیره شجاع، کارآمد، با سوابق کاملا" نفتی است که بایستی هر چه سریعتر این تصمیم را اتخاذ نمود.
۶- در بخش پالایش و پخش، پتروشیمی و گاز قطعا" بایستی دگرگونی مدیریتی و ساختاری اتفاق بیافتد باید احیای مجدد شرکت صادرات گاز در دستور کار قرار بگیرد. درعین حال برنامه استراتژیک سواپ نفت خام و فراورده ها نوشته شود. درضمن باید تمرکز بر برنامه های احداث پالایشگاهها و توسعه پتروشیمی ها و صادرات گاز طبیعی و فراوردهای آن در اولویت کاری وزیر جدید باید قرار گیرد.
۷- تمرکز بر حوزه های مشترک نفت و گاز
۸- احیاء و تقویت مجدد امور بین الملل، مدیریت برنامه ریزی تلفیقی، امور حقوقی و قراردادها، امور منابع انسانی و سازمانی شرکت ملی نفت از اقدامات جدی وزیر جدید بایستی باشد.
۹- بطور خلاصه وزیر نفت بایستی پرچمدار حرکت جدید دولت در احیاء مجدد صنعت نفت باشد که این تحول بر دو محور استوار است.
۱- برگشت صنعت نفت به تاریخ ۸ سال پیش که همین عمل خود صنعت را دهها سال جلو خواهد انداخت و خود برنامه جامعی است که لیکن نیازمند تسریع و سرعت بخشی و مدیریت زمان است.
۲- در مرحله بعد ایجاد تحولات جدید در نوع نگرش آقای زنگنه است. وی باید با طرز تفکر جدیدی خیلی از برداشتهای گذشته اش را تغییر دهد. ما نیازمند سازمان و مدیریت گذشته با دکترین و تفکر جدید و دگرگون شده هستیم مطمئن هستم با توجه به سوابق مهندس زنگنه و با عنایت به اینکه این شیوه تحول سرنوشت محتوم و نه انتخاب شده دوران جدید وزارت نفت است امید به تحقق آنرا دارم و امیدوارم یکبار شاهد تجلی مدیریتی و کارآمدی صنعت نفت باشیم.
قائم مقام سابق شرکت ملی نفت
ارسال نظر