به گزارش پارس به نقل از فارس، در شرایطی که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا شنبه شب تلویحا از تعویق حمله نظامی به سوریه و واگذاری تصمیم گیری به کنگره سخن گفت، برخی تحلیلگران از وی به عنوان رئیس جمهوری ضعیف یاد می کنند که قادر به تصمیم گیری قاطع در برهه های حساس بین المللی نیست.

البته تردیدی نیست که اوباما در مقایسه با روسای جمهوری مشهوری که آمریکا در طول تاریخ خود داشته است، ضعیف محسوب می شود اما شاید یکی از اصلی ترین علل عدم اعتماد به نفس باراک اوباما، عدم استقبال بین المللی از طرح او برای حمله به سوریه باشد. برای حمله نظامی به سوریه، علاوه بر قدرت نظامی، واشنگتن نیازمند کسب مشروعیت بین المللی است. از آنجا که حصول مجوز از شورای امنیت سازمان ملل متحد با توجه به مخالفت روسیه و چین با حمله نظامی به سوریه غیرممکن بود، اوباما قصد داشت با استفاده از ایجاد ائتلافی گسترده از کشورهای غربی و عربی به جنگ دمشق برود تا چنین وانمود کند که اکثریت کشورهای جهان با او و طرحش برای حمله به سوریه موافق اند.

با این وجود، در حال حاضر جز فرانسه که سراپا آماده آتش افروزی است، تقریبا هیچ کشور مهمی در کنار اوباما و تیم امنیت ملی معتقد به مداخله نظامی او قرار ندارد. بریتانیا پس از رای منفی مجلس عوام، با وجود روابط ویژه تاریخی با واشنگتن، همچون جنگ ویتنام آمریکا را تنها گذاشت. « گیدو وستروله» ، وزیر امور خارجه آلمان به صراحت ابراز داشت که قصد مداخله در نبرد علیه سوریه را ندارد. کانادا، دیگر متحد دیرینه واشنگتن هم از زیر بار مشارکت در نبرد با سوریه در رفته است و موضع روسیه، چین و بسیاری از کشورهای مستقل دنیا هم بر ضد حمله سوریه، شهره آفاق است.

در این میان علاوه بر فرانسه، تنها ترکیه برای آمریکا مانده است و تعدادی کشور عربی. در خصوص ترکیه همان طور که فارین پالیسی می گوید، روشن نیست تا چه اندازه حاضر است ادبیات تند خود را در عمل هم پیاده کند و کشورهای عربی هم که احتمالا به جای کمک به آمریکا در حمله به سوریه تنها دست و پا گیر خواهند بود. با این وصف، اوباما تقریبا در عرصه بین المللی تنها مانده است و بدیهی است که در چنین شرایطی با ضعف اعتماد به نفس مواجه شده و پیش از اقدام نظامی، سعی در اخذ موافقت کنگره داشته باشد.

اما سوال اینجاست، چرا آمریکا قادر به کسب حمایت قاطع بین المللی برای حمله به سوریه نشد؟ کدام عوامل متحدین سنتی آمریکا را علی رغم تبلیغات گسترده رسانه های جریان غالب در خصوص استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی از قافله نظامی پنتاگون دور نگاه داشت؟

* همراه نشدن ملت ها با تبلیغات رسانه ها

یکی از مهم ترین عوامل تردید دولت ها نسبت به همراهی با دولت آمریکا را می توان در همراه نشدن افکار عمومی با تبلیغات گسترده رسانه ها به نفع جنگ دانست. نظرسنجی در اکثر کشورها حتی در همین فرانسه و آمریکا هم نشان می دهد که مردم کشورها تمایلی به حمله به سوریه ندارند.

نظرسنجی های مختلفی در این خصوص انجام شده است. بنابر یک سلسله از این نظرسنجی ها، ۶۰ درصد آمریکایی ها، ۵۱ درصد بریتانیایی ها، ۵۸ درصد آلمانی ها و ۶۴ درصد فرانسوی ها با حمله نظامی به سوریه مخالف اند. این تازه وضع کشورهای غربی است که تحت تاثیر تبلیغات گسترده رسانه های جریان غالب قرار دارند. این درصدها در دیگر نقاط جهان می تواند بیشتر هم باشد.

لذا، سیاست مدارانی که می خواهند بار دیگر از همین مردم رای بگیرند، بدیهی است که کمتر به همراهی با ایالات متحده تمایل نشان دهند. در بریتانیا، حزب کارگر به خوبی از این فرصت برای افزایش محبوبیت خود در بین مردم استفاده و تلاش کرد نقش خود را در حمله به عراق تا حدودی از اذهان مردم بریتانیا پاک کند. از سوی دیگر، آن گونه که پایگاه صهیونیستی دبکا اذعان کرده است، دیوید کامرون با تبعیت از اوباما، آینده سیاسی خود را به خطر انداخت.

* تجربه تلخ جنگ عراق

از سوی دیگر، یکی از علل پرهیز کشورها و افکار عمومی از موافقت با حمله ایالات متحده به سوریه، تجربه تلخی است که جنگ عراق در اذهان باقی گذاشته است. جنگ عراق هم با بهانه ای مشابه یعنی وجود تسلیحات کشتار جمعی در عراق آغاز شد و به یک فاجعه ۹ ساله انجامید.

اکنون بار دیگر واشنگتن در همان جایگاه سال ۲۰۰۳ قرار گرفته است و بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل از کشورها دعوت می کند که علیه کشوری دیگر هرچند محدود، وارد نبرد شوند. بدیهی است که پس از آن تجربه تلخ، همگامی با ایالات متحده سخت خواهد بود.

* بحران اقتصادی بین المللی

کشورهای جهان هنوز از زیر بار فشار اقتصادی بحران مالی ۲۰۰۸ خارج نشده اند. هنوز بسیاری از کشورها مجبورند با سیاست های انقباضی، مشکلات ناشی از بحران حباب های مالی را مدیریت کنند و مردم این کشورها از کاهش بودجه عمومی رنج می برند.

در چنین شرایطی، هزینه کردن برای جنگ نه تنها از نظر اقتصادی توجیه پذیر نیست بلکه ممکن است با اعتراضات عمومی مواجه شود. قطعا مردمی که مجبور به پرداخت هزینه های هنگفت شده اند، با دیدن هزینه کرد بودجه در مصارف نظامی، صبرشان سرریز می شود.

* پرهیز از ائتلاف با تروریست های تکفیری

یکی از بدنامی های حاصل از مشارکت در جنگ علیه دولت سوریه قرار گرفتن در جبهه واحد با تروریست های سلفی است. در حال حاضر بسیاری از کشورها از جمله کشورهای اروپایی نگران توسعه تروریسم سلفی در اقصی نقاط جهان به عنوان یکی از آثار جنگ سوریه هستند.

ستیزه جویان سلفی که خود را « مجاهد» می دانند، روزی ممکن است علیه منافع کشورهای غربی هم اقدام کنند کمااینکه پیش از این نیز کرده اند. حتی جدیدا برخی کشورهای اروپایی از پدیده ای اظهار نگرانی می کنند که « جهاد فردی» نام دارد. این پدیده زمانی می تواند ظهور یابد که تروریست های سلفی به اروپا رفته و به شکل فردی و نه شبکه ای کشتار مردم را در دستور کار قرار دهند.

در یک جبهه قرار گرفتن با تروریست های سلفی ننگی است که شاید بسیاری از سیاست مداران نخواهند آن را بر پیشانی خود هک کنند.

به هر روی، احتمال حمله نظامی به سوریه منتفی نیست اما اوباما در این اقدام نظامی تقریبا منزوی و تنهاست. این انزوا دست کم باعث می شود که حتی در صورت اعطای مجوز حمله نظامی از سوی کنگره، سعی کند هرچه سریع تر آن را انجام داده و خود را از آن خلاص کند. خط قرمزی که یک سال پیش از آن سخن گفته می شد، این روزها خواب آرام را از رئیس جمهور سیاه پوست آمریکا گرفته است.