به گزارش پارس ، به نقل از گل- قرمزهاى پایتخت در یکى از بد ترین و بى برنامه ترین بازى هاى اخیرشان، دومین شکست فصل را باز هم مقابل یکى دیگر از دستیاران سابق دایى -یحیى گل محمدى- تحمل کردند. چند نمونه از مهم ترین عوامل این باخت سرخپوشان را مرور می کنیم.

۱ - تعویض هاى بى اثر دایى:

پرسپولیس مطابق معمول یک نیمه بى خاصیت داشت. در نیمه دوم آن ها شروعى امیدوارکننده تر داشتند، اما تعویض هاى بی تاثیر دایى، معدود بارقه هاى امید را هم از بین برد.

تعویض اول- دقیقه ۶٢- عباس زاده به جاى رضایى: مشابه همان تعویضى که در بازى با سایپا شکل گرفت. ورود یک مهاجم هدف به جاى یک گوش راست و در نتیجه تعطیل کردن سمت راست زمین. حضور دهنوى کند و بى تکنیک هم هرگز دردى را از این پست دوا نکرد.

تعویض دوم: شاید استثنائى ترین حرکت دایى در تعویض دومش رقم خورد. جایى که او در دقیقه ٨٩ نوروزى را جایگزین بهترین بازیکن تیمش در این بازى یعنی امید عالیشاه کرد. سوال از علی دایی این است؛ تیمى که دنبال گل است، دومین تعویضش را در دقیقه ٨٩ انجام مى دهد؟ و آیا به نظر سرمربی پرسپولیس محمد نورى و دهنوى باید تا پایان کار در زمین مى ماندند و جوان ترهای باانگیزه ٩٠ دقیقه روى نیمکت؟ !

۲ - محمد نورى:

کابوس وار ترین فصل نورى در حال رقم خوردن است، آن هم در فصلی که او کاپیتان اول سرخپوشان محسوب می شود. نمایش نوری در این ۶بازى فاجعه بارتر از آن بوده که بتوان صفت مناسبی برای آن پیدا کرد. آیا این همان بازیکنى است که هر سال ٧، ٨ گل برای سرخپوشان مى زد؟ همانى که در اکثر مواقع گره گشاى کار سرخپوشان بود؟ نوری با فرمی که این روزها دارد حتى از پس خودش هم برنمى آید چه برسد به کاپیتانى تیمى مثل پرسپولیس. آنچه مشخص است تا زمانى که او به فرم ایده آلش نرسد، خط میانی پرسپولیس هم به جایى نخواهد رسید، حتى با جذب خلعتبری.

۳ - استفاده از مارکو شپانوویچ در پست غیرتخصصى:

از همان ابتداى کار معلوم بود که او نمى تواند جانشین مناسبى براى رضا حقیقى باشد. بازیکنى که هرگز نمى تواند پاس قطرى بدهد، توپ هاى پشت ١٨قدم را جمع کند، از حریف توپ بگیرد و در حقیقت هیچ نشانه ای از جنگندگى در ذات بازی اش وجود ندارد. او توانایى بالایى در استفاده از پاس هاى کوتاه، یک و دو کردن و در نهایت هافبک بازی ساز بودن دارد. مارکو شاید حتى بتواند جایگزین ناآماده ترین نورى این سال ها باشد، اما بازی در پست هافبک دفاعی… هرگز!

۴ - خودخواهى دهنوى:

انگار چند پاس خوب و زدن یک گل باعث شده غرور تمام وجود دهنوی را فرا بگیرد. با تکروى هاى بى موردی که حتى براى یک بازیکن بازی ساز هم غیرطبیعى است چه برسد به یک هافبک دفاعى، هر کس نداند فکر مى کند او ١٠ سال است در پرسپولیس توپ مى زند!

۵- حضور ضعیف مدافعین کنارى در حملات:

ماهینى در نیمه اول یک یا دو بار در حملات شرکت داشت اما در نیمه دوم و پس از تعویض رضایى، دیگر در میدان دیده نشد تا آن دریبل ساده را بخورد و پایه گذار تک گل پیروزی بخش نفتی ها باشد. اما در سمت چپ، میثم حسینى نه سا نتر خوب داشت و نه یک نفوذ درست و حسابى. احتمالا از امروز به بعد هواداران پرسپولیس، بیش از پیش براى بازگشت پولادى دعا مى کنند.