تغییر رژیم در ایران همچنان باید گزینه اول باشد
در جلسه استماعی با عنوان «اتحاد ایران سوریه» در کمیسیون امور خارجه مجلس نمایندگان آمریکا، جان بولتون به ارائه راهکارهایی برای برهم زدن اتحاد میان ایران و سوریه پرداخت
به گزرش پارس به نقل از به نقل از تسنیم، جان بولتون، نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل، با حضور در جلسه استماع کمیسیون روابط خارجه مجلس نمایندگان آمریکا ضمن ارزیابی های خود از اوضاع کنونی منازعه داخلی سوریه و تأثیرات ایران، به ارائه راه کارهایی برای جلوگیری از تقویت هرچه بیشتر روابط ایران سوریه پرداخت و برای از میان بردن برنامه هسته ای ایران نیز پیشنهاداتی را ارائه کرد.
از زمان سرنگونی صدام حسین در یک دهه پیش از این، هیچ تهدیدی بزرگتر از تهدید حکومت تهران متوجه صلح بین المللی و امنیت در خاورمیانه و شاید در جهان نبوده است. از آنجا که ایران به شدت در پی تسلیحات هسته ای و دیگر تسلیحات کشتار جمعی و سیستم های پرتاب آنها می باشد، تهدیدی مستقیم علیه منافع آمریکایی، دوستان و متحدین وی در منطقه و در سراسر جهان به شمار می رود. رهبران ایران دنبال آن هستند که بر دیگر دولت های نفت خیز خاورمیانه به هژمونی جغرافیایی دست یابند، برتری مذهبی و ایدئولوژیک خود را در داخل مرزهای جهان اسلام اثبات کنند و علیه منافع اساسی آمریکا در همه وجوه آن، نقشی پررنگ در عرصه جهانی ایفا کنند.
در منطقه، ایران یک هلال سلطه ایجاد کرده است که از سرزمین های ایران شروع شده در عراق تحت تسلط مالکی ادامه پیدا می کند و حکومت بعثی خانواده اسد و حزب الله در لبنان را در بر می گیرد. برنامه خرابکاری تهران، بحرین و دیگر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را هدف گرفته است و نیز کمک های مالی، تسلیحات و دیگر پشتیبانی های لازم را از حماس در نوار غزه به عمل می آورد. در چند ماه اخیر ایران همچنین به تأمین مالی، آموزش و در برخی موارد هدایت عواملی پرداخته است که نیروهای آمریکایی و دیگر نیروهای ائتلافی را در عراق و افغانستان هدف قرار می دهند و نیز می کوشد بر امور داخلی این دو کشور نیز تأثیر بگذارد.
ایران همچنین از عوامل شیعه در عراق و حزب الله در لبنان و حماس در غزه حمایت می کند. رهبران ایران از هر فرصتی استفاده می کنند تا به نحو هرچه مؤثرتری با آمریکا و متحدین وی مقابله کنند. ایشان دشمنانی سرسخت هستند که ما آنها را دست کم گرفته ایم. و خیلی از ما بر اساس ارزیابی های ساده لوحانه از رئیس جمهور جدید ایران، حسن روحانی، دچار چنین اشتباهی می شویم.
در حوزه تسلیحات هسته ای، تهران مدت بیست سال است که دنبال دست یافتن به توانمندی های هسته ای قابل پرتاب است و امروز تنها چند قدمی تا رسیدن به این هدف فاصله دارد. ایران به طور نظام مندی زیرساخت گسترده و کارآمدی برای توان هسته ای و بالستیک موشکی خود ایجاد کرده است و می کوشد یک یا دو کلاهک هسته ای نیز تولید کند. ایران توانسته است به رغم وجود تحریم های اقتصادی گسترده چرخه سوخت هسته ای خود را کامل کرده است و توانسته است با موفقیت چند ماهواره را در مدار زمین قرار دهد.
تهران تأسیسات و توانمندی هایی در اختیار دارد که ممکن است سیستم های اطلاعاتی ما آنها را ندیده یا دست کم گرفته باشند. برای مثال ایران و کره شمالی به مدت حداقل پانزده سال است که در برنامه های موشک های بالستیک با یکدیگر همکاری گسترده ای دارند. دلایل موثقی در دست هست که نشان می دهد ایشان در عرصه هسته ای نیز همکاری می کنند که همین امر هم باعث شده است که دست یافتن ایران به جاه طلبی های هسته ای را دست کم بگیریم.
بر این اساس، با توجه به اهداف مذهبی و ایدئولوژیک منطقه ای ایران، جنگ داخلی در سوریه، چیزی بیشتر از روی کار باقی ماندن یا نماندن حکومت اسد را پیگیری می کند. در صورت سقوط اسد در سوریه ایران نفوذ خود در این کشور را از دست خواهد داد و این به مثابه یک عقب گرد استراتژیک جدی می باشد. تن ها از نظر لجستیکی و عملیاتی، جایگزین شدن یک حکومت سنی به جای اسد در دمشق، حزب الله را از منابع اصلی پشتیبانی و مسیر تغذیه تسلیحاتی، پرسنلی و مالی خود جدا می کند و ادامه حیات حزب الله در لبنان را در معرض خطر قرار می دهد.
علاوه بر این، دلایل جدی وجود دارد که نشان می دهد سوریه مدت مدیدی است در برنامه های حساسی با ایران همکاری می کند، از جمله مهمترین آنها راکتور هسته ای که در سال ۲۰۰۷ نابود شد. در همان زمان اظهاراتی را در همین کمیسیون در مورد برنامه تسلیحات کشتار جمعی سوریه ارائه کردم از جمله در مورد تمایل احتمالی سوریه به تسلیحات کشتار جمعی توضیح دادم. همچنین در جلسه ای محرمانه گزارشی جامع را در مورد فعالیت های تسلیحات کشتار جمعی در سوریه ارائه کردم.
برخی، از جمله جوزف بایدن، سناتور وقت، با تحلیل بنده در آن زمان مخالفت کردند با این ادعا که سوریه منابع مالی کافی برای ادامه و استمرار برنامه تسلیحات هسته ای خاص خود را در اختیار ندارد. اما همانطور که اکنون آشکار شده است، کسی سرمایه لازم برای ایجاد یک راکتور هسته ای در سوریه را تأمین کرده است و این فرد بدون شک کره شمالی نبوده است که طراحی و نیروی کار لازم را فراهم کرد. این بازیگر کسی نبوده است جز ایران که دلیل و انگیزه کافی برای انجام این کار را نیز در اختیار دارد.
به طور خلاصه، راکتور الکبیر برای هر سه طرف این ماجرا مزایایی به دنبال داشته است و منافع هر سه ایشان را به طرق مختلف تأمین می کرد:
دست یافتن پیونگ یانگ به ارز توانمند و دسترسی احتمالی به زباله این راکتور برای تجدید و استخراج پلوتونیوم از آن؛
یک راکتور هسته ای مخفی برای تهران و پروژه های جانبی احتمالی در هر دو سوی چرخه سوخت هسته ای که همگی از دید ناظران بین المللی مخفی می ماند؛ و
مشارکت دمشق در جریان یک برنامه تسلیحات هسته ای که به سرعت پیش می رفت.
با این حال مسائل بسیاری در این باره همچنان برای ما آشکار نشده است از جمله اینکه چه فعالیت هایی غیر از فعالیت های هسته ای در حال انجام است. اعراض مستمر سوریه از اجازه ورود دادن به بازرسان سازمان انرژی اتمی بیش از پیش این تئوری را تقویت می کند که حتماً فعالیت های محرمانه ای وجود دارد. برای مثال جامعه اطلاعاتی برآورد کرد که راکتور الکبیر در سال ۲۰۰۷ تقریباً به بهره برداری نزدیک شده، که این نشان می داد سوریه پیش از آن تاریخ میله های سوختی اورانیوم را تولید یا خریداری کرده است. اگر چنین است، این میله های سوختی از کجا آمده بود و اکنون کجا هستند؟
دو سال پیش که حکومت اسد با چالشی جدی مواجه شد، ایران به طور قابل پیش بینی وارد ماجرا شد و برای برپا نگاه داشتن حکومت اسد همه توان خود را به کار گرفت. ایران علاوه بر حمایت های مادی نیروهای سپاه پاسداران خود را وارد ماجرا کرد و اکنون نیز شاهد حضور مستقیم نیروهای حزب الله در سوریه هستیم که این نشان می دهد ایران به هیچ وجه از حمایت از اسد دست بردار نخواهد بود.
روسیه نیز در حمایت از حزب بعثی در سوریه استوار پیش آمده است و امیدوار است که تنها متحد خود در جهان عرب را برقرار نگاه دارد و دسترسی خود به تأسیسات دریایی در طرطوس را ابقا کند؛ این تأسیسات باعث حفظ نقش گسترده و حیاتی روسیه در دریای مدیترانه و سرتاسر شمال آفریقا و خاورمیانه می شود. منافع روسیه در سوریه به طور کامل با منافع ایران در این کشور تطابق ندارد، اما به قدر کافی همپوشانی منفعتی وجود دارد که ایشان را به مهمترین دوستان سوریه تحت حاکمیت اسد، تبدیل می کند.
در نتیجه کسانی که گمان می کنند روسیه می تواند بخشی از تلاش ها برای خروج اسد از قدرت باشد، از جمله دولت اوباما، از این منافع حیاتی روسیه و ایران درک کاملی ندارند. حتی پس از آنکه روسیه و چین در سه موقعیت جداگانه علیه قطعنامه تحریم های شورای امنیت رأی دادند، دولت اوباما همچنان تأکید داشت که برای حل منازعه سوریه همکاری با روسیه ضروری است. بر این اساس، با توجه به آنکه آمریکا مدت دو سال است وقت خود را صرف دیپلماسی با روسیه کرده و همچنان ناکام مانده است، ما اکنون متأسفانه باید چنین نتیجه کنیم که ناآرامی در سوریه امروز به نقطه ای رسیده است که مداخله خارجی در هر سطحی هم که باشد تفاوت چندانی ایجاد نمی کند. بیانیه اخیر ژنرال دمپسی در مورد گزینه های نظامی آمریکا در قبال سوریه نیز بر این امر تأکید کرده است.
اگر آمریکا خیلی پیشتر از این از مخالفین سوری حمایت کرده بود، حداقل اکنون احتمال این وجود داشت که بتوانیم تغییر در ماجرا ایجاد کنیم. اما انجام اقدامی علیه اسد به منزله رویارویی با ایران است و به نظر می رسد که دولت اوباما نمی خواهد دست به اقدامی بزند که هدف بلند مدت او یعنی مذاکرات با ایران در مورد برنامه هسته ای این کشور را در معرض خطر قرار دهد. از آنجا که بنده بر این باورم که تلاش های دیپلماتیک در قبال ایران، در بهترین حالت، تلف کردن زمان است، به هر حال گزینه مذاکرات نیز همچنان باید مد نظر گرفته شود.
به هر حال همه این سناریوهای تاریخی اکنون خارج از دسترس ما هستند. ما همچنان شاهد آن هستیم که ایران حرکتی مستمر و غیر قابل خدشه ای را به سمت تحصیل تسلیحات هسته ای قابل پرتاب در پیش گرفته است. همچنین با توجه به افزایش حجم روز افزون تأسیسات هسته ای ایران، زمانی که روزی فرا رسد که ایران خود را به عنوان یک کشور مسلح به تسلیحات هسته ای اعلان کند، در آن روز ایران تنها تعداد معدودی تسلیحات هسته ای در زراد خانه خود ذخیره نکرده است، بلکه صدها مورد از این تسلیحات را در اختیار دارد. این در حالی است که ناآرامی ها در سوریه رو به وخامت گذاشته است و گزینه های پیش روی آمریکا در قبال این مسئله کمتر و کمتر می شود.
پیشنهادات من در مورد برخورد با این مسئله به دولت آمریکا به قرار زیر است:
۱. ما باید به صورت محرمانه و نیز آشکار از تغییر رژیم در ایران حمایت کنیم؛ از طریق حمایت از اپوزیسیون ایرانی و استمرار حمایت های مادی خود از ایشان.
مذاکرات هرگز رهبران ایرانی را از مسیری که در پیش گرفته اند باز نمی دارد و تحریم ها هم ایران را از تبدیل شدن به یک قدرت هسته ای منع نخواهد کرد. در واقع به نظر من استمرار تأکید ها بر این سیاست ها تنها به نفع ایران است چرا که زمان لازم را در اختیار ایران قرار می دهد برنامه تسلیحات هسته ای خود را پیش ببرد. حسن روحانی هم در زمانی که مسئولیت مذاکرات هسته ای ایران را عهده دار بود، توان خود را در استمرار این سیاست ها نشان داده است.
به لحاظ نظری، تحریم ها که به طور گسترده ای اعمال شده اند و ائتلافی جهانی را از ده سال پیش علیه ایران شکل داده اند، اکنون باید به نتیجه می رسیدند و تفاوتی ایجاد می کردند. اما بیش از این کارآمدی نخواهند داشت. تحریم های نموی و تدریجی علیه ایران، طبقه متوسط این کشور را تحت فشار قرار داده است. وزارت داریی هفته گذشته اعلان کرد که دولت اوباما می کوشد تحریم های خود را کم کند بر اساس این رویکرد نادرست که چنین کاری امتیاز دادن ایران را تسهیل می کند. هم کاخ سفید و هم اتحادیه اروپا این پیام را به ایران می دهند که در صورت « پیشرفت» در مذاکرات می تواند به کم شدن تحریم ها کمک کند. علاوه بر این گزارش های خبری اخیر نشان می دهد که دادگاه های اروپایی در حال بازکردن روزنه هایی در تحریم های اتحادیه اروپا هستند، به ویژه در مورد کاهش محدودیت های وضع شده علیه نهاد های مالی ایرانی.
به هر حال با توجه به آنکه در ده سال اخیر کوشش خود را برای سرنگونی رژیم در ایران به کار گرفته ایم، اکنون در موضع بسیار متفاوتی قرار گرفته ایم. حمایت از اپوزیسیون ایرانی به هیچ وجه به معنای انجام اقدام نظامی از سوی آمریکا نیست. ما در مورد به راه انداختن جنگی دیگر در خاورمیانه سخن نمی گوییم. بلکه ما بر این باوریم که با فراهم کردن کمک های مادی و خریدن زمان می توانیم به اپوزیسیون ایران کمک کنیم تا حکومت در این کشور را ساقط کنند.
۲. ما باید از تصمیم اسرائیل مبنی بر حمله به برنامه تسلیحات هسته ای ایران حمایت کنیم.
در حالی که تغییر رژیم گزینه ارجح است، اما مهمترین خواسته آمریکا جلوگیری از دست یافتن برنامه تسلیحات هسته ای ایران به اهداف خود است و زمان هم به نفع ما نمی گذرد. دولت اوباما به کرات در مورد برنامه هسته ای ایران اعلان کرده است که « همه گزینه های روی میز است» و هیچ کس امروز بر این باور نیست که اوباما واقعاً استفاده از نیروی نظامی را تأیید خواهد کرد. بدون شک نه ایران و نه اسرائیل چنین چیزی را باور نخواهند کرد.
به همین دلیل است که توجه روی اسرائیل متمرکز شده است که بدون شک باید به همین زودی تصمیم بگیرد که اقدام نظامی پیش دستانه ای را علیه برنامه هسته ای ایران انجام خواهد داد یا خیر. اسرائیل پیش از این در دو مورد چنین اقدامی را ترتیب داده است. در غیر این صورت، ایران واقعاً به تسلیحات هسته ای دست خواهد یافت و این پیامدی غیر قابل اجتناب است. اگر اسرائیل حمله ای را صورت دهد، ما باید به حمایت سیاسی، نظامی و اطلاعاتی خود را پیش، در هنگام و پس از حمله برای اسرائیل فراهم آوریم و آماده باشیم که از اسرائیل در سازمان ملل و دیگر نهاد ها حمایت کنیم و این اقدام را به مثابه حق ذاتی دفاع از خود برای اسرائیل به رسمیت بشناسیم.
۳. در سوریه، آمریکا باید کمک های سیاسی و غیر نظامی خود را به رهبران و گروه های مخالف برساند آنهم با در نظر گرفتن دو شرط؛
(۱) ایشان متعهد شوند که در صورت سقوط حکومت اسد، در برابر علوی ها، دروزی ها و مسیحی های سوریه دست به خشونت نمی برند و حقوق همه جوامع مذهبی و قومی سوریه را به رسمیت خواهند شناخت؛ (۲) متعهد می شوند که همه برنامه ها، عناصر و ادوات مربوط به تسلیحات کشتار جمعی را به آمریکا یا سازمان های مورد تأیید آمریکا تحویل می دهند و همه دانشمندان، تکنسین ها، پرسنل نظامی و دیگران را وامی دارند تا این برنامه ها را به تلاش های بین المللی مرتبط سازند.
۴. آمریکا به منظور جلوگیری از خروج تسلیحات شیمیایی و کشتار جمعی سوریه از این کشور و دست یافتن القاعده و دیگر گروه های تروریستی به این تسلیحات، اقدامات لازم را انجام دهد.
ممانعت از دست یافتن گروه های تروریستی به توانمندی های کشتار جمعی که ممکن است در سراسر جهان مورد استفاده قرار گیرند، مهمترین و آشکارترین منفعت آمریکا و متحدین وی در جریان منازعه سوریه است. کنترل کردن ذخایر عوامل، مواد و تسلیحات شیمیایی سوریه، بسیار خطرناک است اما دسترسی تروریست ها به این تسلیحات یا قاچاق تسلیحات، به مراتب خطرناک تر است.
ارسال نظر