به گزارش پارس ، به نقل ازقانون آنلاین- رویه احسان علیخانی در برنامه ماه عسل انتقادات زیادی را در پی داشته و منتقدان معتقدند که او در حال تلاش برای گرفتن اشک از مخاطبان تلویزیونی است. حالا عادل فردوسی پور هم در برنامه نود سری جدید از این فرمول موفق پیروی کرده و توانست احساسات بینندگان اولین قسمت از سری جدید برنامه اش را رقیق کند. البته کسی در اینکه این برنامه توانست تاثیر خودش را بگذارد و مسوولان را متوجه حساسیت موضوع بکند، تردیدی ندارد، فقط امیدواریم که این به یک رویه در همه برنامه ها تبدیل نشود و مجریان برنامه های تلویزیونی به سبک ادمین های صفحات خاص در شبکه های اجتماعی اینترنتی که گدایی لایک و کامنت می کنند از احساسات مردم و مخاطبان سوءاستفاده نکنند.

ماجرا از این قرار بود که عادل با ارتباط تلفنی با فهیمه زارعی برقرار کرد، کسی که به عنوان یکی از بازیکنان تیم ملی در کسب مقام ارزشمند نائب قهرمانی آسیا سایر ملی پوشان را همراهی می کرد در برنامه نود از خجالت فدراسیون کفاشیان در آمد.

این بانوی ملی پوش با شرح مراسم تجلیل از ورزشکاران و برخورد بدی که با بانوان فوتبالیست شد صحبت هایش را آغاز کرد و با گله از وضعیت پاداش هایی که برای آنها در نظر گرفته شده حرف هایش را ادامه داد.
زارعی در توصیف سفرش به تهران برای مراسم تجلیل فدراسیون فوتبال به سفر پردردسر خود از هرمزگان به تهران با هزینه شخصی اشاره کرد اما نقطه اوج حرف های این بانوی ملی پوش فوتبال آنجا بود که او با وجود پشت سر گذاشتن یک سفر طولانی نه تنها مورد تجلیل فدراسیون در مراسم قرار نگرفت بلکه بنا به گفته او وقتی مراسم تجلیل در نیمه شب به پایان رسیده بود، هیچ یک از مسوولان فدراسیون حتی پرس و جویی درباره محل اقامت این دختر تنها در نیمه شب تهران نداشته!
زارعی در ادامه صحبت هایش به امتناع آکادمی ملی المپیک از اتاق دادن به او اشاره کرد و تأکید کرد که با توجه به نبودن بلیت هواپیما به مقصد هرمزگان او ساعت ۱ نیمه شب مجبور شده تا با اتوبوس به راهی شهر خود شود. سفری که بیشتر از دو روز برای این بانوی نقره ای فوتبال ایران به طول انجامیده بود و در نهایت هیچ پاداشی جز دو سکه بهار آزادی نصیب او نشد.
حرف های این دختر ملی پوش فوتبال در حالی مطرح شد که علی کفاشیان جز پاسخ های کلیشه ای همیشگی، پاسخ دیگری برای حرف های او نداشت!
عادل فردوسی پور در پاسخ به این بانو چند بار تکرار کرد: من فقط می تونم تاسف بخورم! و بعد به کفاشیان گفت: تو رو خدا یه کاری بکنید دیگه!