پرواز دست دعا در آسمان بارگاه امام رضا
شبهای قدر که می شود زائر و مجاور، در راه مانده و بی پناه، غریبه و آشنا از کویری ترین شهرها و روستاها به سمت بارگاه رضوی رهسپار می شوند و با کوله باری از التماس و دعا و با حنجره هایی خسته در سکوتی عارفانه" امن یجیب" سر می دهند.
به گزارش پ ارس به نقل از مهر، حرم رضوی در شبهای نوزدهم و بیست و یکم ماه رمضان یکپارچه سوز و آه بود و صدای نوحه و نجوای" مولا علی جان" بر آسمان برخاست و دستان دعا سکویی برای پرواز دلهایی شد که یک سال آزگار ضجه ها را درسینه پنهان ساخته بودند.
این شب ها بهانه ای شد برای بغض هایی که ماه ها و سال ها در گلو حبس شده بود، بغض هایی که در شبهای ملکوتی قدر، شکوه عروج یک شهر را در خلوت شب همراه با طنین عاشقانه قرائت قرآن و دستهایی که مخلصانه رو به آسمان بلند شده به نجوا و راز و نیاز فرا می خواند.
استغاثه و طلب بخشش
شبهای قدر با مظلومیت علی (ع) گره خورده و در این شب ملائک مقرب الهی از آسمان به زمین فرو می آیند و در صحن و سرای حرم امام هشتم اشکهایی را که از چشمه چشم جاری می شود می شمارند و در گوش زمینیان نجوا می کنند که علی همان بزرگ مردی است که بار امانت نبوی را بر دوش کشید و با صبر و استقامت همچون پدری مهربان، سفره های یتیمان را خالی نمی گذاشت.
حال در این شبها حرم رضوی جایی است که کوچک و بزرگ و پیر و جوان برای استغاثه و طلب بخشش به آن پناه می آورند و در فراق مولا علی و پدر تاریخ بشریت نوای الغوث، الغوث سر می دهند و از پروردگار می خواهند تا سرنوشتشان با سعادت و عشق مرقوم شود.
صحنه ای از عشق و معرفت
در شبهای قدر صحن و سرای حرم امام مهربانی صحنه ای از عشق و معرفت را به تصویر می کشد و در این نقطه از زمین نسیمی معطر چشمهای اشک آلود و ملتمس را بر خطوط کتاب دعا خیره می سازد.
شال سیاه عزا به نشانه فراق پدر بر گردن گلدسته ها و مناره ها آویخته شده و زائران و مجاوران گریه می کنند و ضجه می زنند و شانه هایشان خمیده و شکسته بال محتاج عشق و رحمت پروردگار و عنایت مولا علی (ع) است.
در این خلوتگاه راز و نیاز پیرزنی با شیارهای اشک، دستهایش را به آسمان سبز دعا می رساند و زیر لب می گوید: " العفو، العفو" … " سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ یا ذَاالْجَلالِ وَالاْکْرامِ یا اءرْحَمَ الرّاحِمینَ"
غمی حزین
او سپس آرام و آهسته همچون قراری کهنه و قدیمی مفاتیح الجنان را می گشاید و با چشمان کم نورش لغت به لغت دعا و ذکر می خواند تا خداوند در این شب، سرنوشتی آسمانی را در کارنامه اش رقم بزند.
این پیرزن دل خسته و دلتنگ و با لحنی حزن انگیز می گوید: خداوند می داند که در این شب قدر راز دلم چیست و چه از درگاهش می خواهم، امشب آمده ام تا بر در خانه اش بازهم بکوبم و پدر شبهای کوفه را واسطه کنم و بخواهم آنچه را که تنها با دست قادری توانا گشوده می شود.
غمی بر دلم سنگینی می کند؛ غمی حزین که دوست و آشنا مرهم آن نیستند و این زخم تنها با بخشش و عنایت پروردگار در این شب پرفیض مداوا می شود، " خدایا تو می دانی که خواسته و التماس من نه از سر خودخواهی است و نه از سر زیاده خواهی" ، آخر من با بار سنگین گناهانم به این درگاه آمده ام تا تطهیر شوم و بگویم نگفتنی ها را تا بازهم سبکبال به سوی ملکوت دیوانه وار پرواز کنم. … دست خالی ردم نکن، خدایا مرا ببخش.
غرق در دریای دعا و استغاثه
گام هایم را بلندتر برمی دارم و با گذر از رواق های حرم رضوی، عاشقان دیگری را به نظاره می نشینم که زبان به اشک گشوده اند و غرق در دریای دعا و استغاثه شده اند.
مردی در سکوتی معنادار سرش را بر شانه گلدسته های حرم تکیه داده و با چشمانی پر از خواهش می خواند: " یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ یَا خَیْرَ الْفَاتِحِینَ یَا خَیْرَ النَّاصِرِینَ یَا خَیْرَ الْحَاکِمِینَ یَا خَیْرَ الرَّازِقِینَ یَا خَیْرَ الْوَارِثِینَ یَا خَیْرَ الْحَامِدِینَ یَا خَیْرَ الذَّاکِرِینَ یَا خَیْرَ الْمُنْزِلِینَ یَا خَیْرَ الْمُحْسِنِینَ"
او می گوید: ایمان دارم که شب قدر برترین گاه رویش جوانه های الغوث الغوث بر عرصه لب های تائب و چشم های منتظر است؛ اینجا قلبم را آرام می سازم و برای بخشش گناهانم از خداوند طلب مغفرت می کنم.
سالهاست که شبهای قدر مرا به این صحن و سرا می کشاند و به این حرم که می آیم تمام حرف های یک سال را یکجا می گویم و دلم را تا سال بعد در این خانه گرو می گذارم.
تطهیر سریر وجود
او که نگاهش پر از خواهش است، می گوید: در این شبها هیچ چیز به اندازه خواندن دعای جوشن کبیر آرامم نمی کند، دعایی که تنم را می لرزاند و دلم را ملکوتی می سازد.
این مرد با ایمانی راسخ می گوید: در این شبها باید تا صبح بیدار ماند و سریر وجود را با عشق و معرفت تطهیر داد و با طهارت دل به خانه بازگشت.
طهارت و پاک شدن در شبهای قدر آداب و رسمی بزرگ است و پیر و جوان بر انجام آن مقید و دلباخته اند و حال در جوار ملکوتی امام هشتم از پیرمردی که تسبیح در دست می چرخاند و آیه، آیه های قرآن را تلاوت می کند تا دردمندی که برای مداوای دل شکسته به این حرم می آید در این شبهای پرفیض به باران لطف ازلی پروردگار وعنایت پدر کوفه امید دارد و برای طهارت دل سراز پا نمی شناسد.
ارسال نظر