به گزارش پارس ، این تحلیلگر ارشد مسائل اقتصادی معتقد است: " با شرایطی که در بازارهای مختلف می بینم، معتقدم افزایش قیمت ارز را در روزهای آینده شاهد نخواهیم بود. " وی در ادامه گفتگوی خود به خبرنگار تراز می گوید: " پیش بینی نوسانات نرخ ارز در دولت یازدهم به شرایط عرضه و تقاضای ارز در کشور با توجه به صادرات نفت و شرایط تحریم بستگی دارد. "

آقای دکتر گرشاسبی به عنوان اولین سوال می خواستم بپرسم به نظر شما دلایل کاهش قیمت دلار در چند روز اخیر چیست آیا اتفاق خاصی در فروش نفت یا افزایش عرضه دلار رخ داده یا کاهش قیمت دلار را صرفا یک مسئله روانی می دانید؟

پیش از پاسخ دادن به سوالات باید بر این نکته تاکید کنم صرف وجود برخی از شایعات را نمی توان محور تحلیل اقتصادی قرار دارد. لذا، بنده یا از آمارها و اطلاعات موجود برای تحلیل استفاده می کنم و یا حداکثر از مشاهدات ضمنی (Circumstantial Evidence) برای تحلیل ها بهره خواهم برد و تلاش دارم از گمانه زنی بدون پشتوانه بپرهیزم. در خصوص افت قیمت دلار بهتر است به دو سمت عرضه و تقاضای آن نگاهی داشته باشیم. به عبارتی باید دید آیا در عرضه و تقاضای دلار اتفاقی رخ داده است یا نه؟ وابستگی درآمدهای ارزی کشور به نفت امری است که سالیان طولانی در کشور مشاهده می شود، با توجه به تحریم ها (به ویژه تحریم های جدید از اول تیرماه) شاهد افزایش در صادرات نفت یا افزایش عرضه ارز ناشی از آن نبودیم. از طرفی، در بخش عرضه ارز غیر دولتی نیز بخش خصوصی ترجیح می دهد ارز را خارج از کشور نگاه دارد تا آن را وارد کشور سازد. تنها بخشی از عرضه ارز که دستخوش تغییر شد دلارهای خانگی است. این نوع از دلارها که صاحبان آن زمانی برای حفظ قدرت خرید درآمدهایشان خریداری کرده بودند به دلیل افزایش بازدهی بورس در چند هفته اخیر به ریال تبدیل شده و به امید کسب سودهای بالاتر راهی این بازار شدند. چراکه، عملکرد بازارهای موازی بر جریان گردش نقدینگی در اقتصاد تاثیرگذار خواهد بود. از سمت تقاضای ارز شاهد تغییرات در تقاضا در واردات نبودیم. البته شایعه هایی مبنی بر اخلال در فرایند ثبت سفارش به گوش رسیده است که واقعا تا چه میزان درست است و نمی توانم از آن به عنوان یک شاهد در تحلیلم بهره ببرم. اما، حتی اگر درست باشد در ماه های آتی تاثیر خود را در تقاضای ارز خواهد گذاشت. ضمن آنکه معتقدم فضای به وجود آمده در میان مردم پس از انتخابات ریاست جمهوری نیز در این میان سهمی داشته است.

چند روز پیش آقای عسگراولادی در گفتگویی گفتند دولت فعلی تمام تلاش خود را می کند تا دلار را با قیمت تقریبی ۳ هزار تومان به دولت بعدی تحویل دهد و یکی از دلایل کاهش قیمت دلار همین مسئله است نظر شما در این باره چیست؟

در مورد این اظهارات باید بگویم اولا باید اطلاعات خیلی دقیقی داشت تا بتوان در مورد این مسائل به صورت دقیق قضاوت کرد. ثانیا اگر دولت نیز سیاست هایی را به اجرا درآورد که به کاهش نرخ ارز منتهی شود فی نفسه چیز نامبارکی نیست. روشی که در پایین آوردن نرخ ارز استفاده می کند بسیار مهم است. اگر روش صحیح و درستی باشد مسلما حرکت دولت در کاهش نرخ ارز مورد تایید است. اما اگر سیاستی ناصحیحی به وقوع بپیوندد حتما رسانه ای خواهد شد. نظیر این مورد را در تصمیم اخیر دولت در مجمع عمومی بانک مرکزی شاهد بودیم. با این وجود من بیشتر کاهش قیمت دلار را بازدهی بیشتر سایر بازارها و از رونق افتادن بازار ارز آزاد می دانم.

آقای دکتر پیش بینی شما از آینده بازار ارز در کشور چیست؟

واقعا پیش بینی کار سختی است اما می توان دو دوره زمانی را از یکدیگر تفکیک کرد. دوره اول زمان باقیمانده تا پایان دولت دهم و دوره بعد زمانی است که دولت یازدهم بر سرکار میآید. پیش بینی نوسانات نرخ ارز در دولت یازدهم به شرایط عرضه و تقاضای ارز در کشور با توجه به صادرات نفت و شرایط تحریم بستگی دارد. در حال حاضر با این اطلاعات نمیتوان پیش بینی دقیقی داشت. ولی تا انتهای دولت آقای احمدی نژاد مسئله مهم در حوزه ارز پارامترهای داخلی در اقتصاد ایران است که با شرایطی که در بازارهای مختلف می بینم، معتقدم افزایش قیمت ارز را در این روزها را شاهد نخواهیم بود.

به نظر شما مرکز مبادلات ارز در این میان چه نقشی را ایفا کرد و آیا تاثیر مثبتی از خود به جای گذاشت؟

اولا باید بگویم مرکز مبادلات ارزی به دلیل شرایط تحریمی راهاندازی شد. در واقع تحلیل این مرکز بدون در نظر گرفتن شرایط جنبی از جمله تحریمها صحیح نخواهد بود. لذا، عملکرد مرکز مبادلات را باید در شرایطی تحریمی و در حالی تحلیل کرد که درآمدهای ارزی دولت کاهش پیدا کرده بود. به نظر من مرکز مبادلات توانست در مدیریت ارزی به کشور کمک کند. گروه بندی کالاها و ممنوعیت واردات یک سری از کالاها و اختصاص ارز مرجع به کالاهای اساسی اقداماتی بودند که توانستند در تخصیص ارز به کالاهای با اولویت بالاتر در کشور کمک کند. گر چه میتوانست قانونمندتر باشد زیرا، تقاضای افراد خردپا به دلیل آنکه تا پیش از این در بازار آزاد ارز می خریدند دارای روابط دیرپایی با نظام بانکی نبوده است. تمایل آن ها استفاده از صرافی ها و سیستم بازار آزاد بود. اما متقاضیان سرشناس و نیز شرکت های معتبر دارای این روابط دیرپا بودند و لذا، راحت تربه این منابع دسترسی داشتند. این امر در کنار عدم مشارکت بخش خصوصی در عرضه ارز به مرکز از چالش های مرکز بودند به طورکلی اگر مرکز مبادلات را بهترین سیاست در آن زمان ندانیم ولی باید اذعان داشت که توانست شرایط را تا حدی مدیریت کند.

آقای دکتر شما در صحبت هایتان به رشد بورس اشاره کردید به نظرتان با توجه به کاهش ارزش پول ملی بورس واقعا از لحاظ ارزش رشد داشته است؟

در باره این مسئله باید چند نکته را متذکر شوم اول اینکه تحلیل شاخص های اقتصادی در فضای اسمی با حقیقی متفاوت است. اگر قیمت ها ۴ برابر شود و شاخص هم ۴ برابر رشد کند این فضای اسمی است. آنچه در شرایط فعلی ملاحظه میکنید این است که بخش فضای حقیقی اقتصاد ایران با مشکلاتی روبرو است. تولید با چالش هایی روبه روست مسئله بیکاری وجود دارد و امثال این ها. چطور با وجود این مسائل شاخصهای ما دارند اینقدر افزایش پیدا میکنند. مگر بورس نیابد آیینه ای از شرایط حقیقی آن نیز باشد؟ من معتقدم یکی از این دلایل کاهش ارزش پول ملی ماست و در مرحله بعد هجوم پول و نقدینگی به بورس. در واقع بخش حقیقی اقتصاد با شرایط اسمی یکسان نیست. ضمن اینکه باید به این موضوع توجه کنیم که یک سری از شرکت های حاضر در بورس وام های شدید ارزی دارند و به زودی سر رسید وام هایشان فرا میرسند. آنجا است که دیگر روزهای خوش بورس را باید فراموش کرد و نشست و چاره ای برای تبعات کاهش آن گرفت.

یعنی شما معتقدید هجوم نقدینگی به بورس عوارضی هم داشته است؟

خب این مسئله که در یک روز یا یک هفته شاخص بورس چند هزار واحد بالا می رود در نگاه اول خوب است ولی باید به پس لرزه های این قضیه نیز توجه کرد. اگر یکباره ترمز این افزایش کشیده شود که چند روز پیش شاهد این قضیه نیز بودیم دوباره احتمال دارد این نقدینگی به سمت بازار مسکن، دلار، طلا و… برود و این به دلیل عدم وجود یک سیاست منسجم و هماهنگ در مدیریت نقدینگی است که به نظرم بیش از قدرت جذب اقتصاد ما به آن تزریق شده است.