در فرهنگ مقاومت، صدیقه کبری سلام الله علیها جایگاه خاصی دارد. برات جامه رزم پوشیدن و شهادت را رزمندگان در دستان او می‌دانند، مادر شهیدان را او می‌دانند، رمز پیروزی را در دستان او می‌دانند. دلیل این جایگاه ویژه شاید از آن باشد که دختر پیامبر در زمانی که کسی توان یا امکان مقاومت نداشت، مقاومت کرد. در زمانی که مقاومت و جنگ داخلی ریشه اسلام را می‌سوزاند و امت را حتی از اسلام ظاهری هم محروم می‌ساخت، زنی به میدان وارد شد؛ زن که قیام کند جنگ نمی‌شود، اما فتنه‌ها هم در سکوت موفق نمی‌شوند و داستان‌های غصب زیر غبار خفقان جوامع دفن نمی‌شوند. زن‌ها که قیام می‌کنند جنگ نمی‌شود اما زن داستان ما شهید شد تا جنگ باعث نشود صدای اذان دیگر طنین‌انداز نشود. زنی تنها، جوان، باردار، داغدار، در مقابل کسانی که نه می‌دانستند زن یعنی چه، نه حرمت بارداری و مادری می‌فهمیدند که چیست و نه داغ پیامبر را ذره‌ای درک می‌کردند. فاطمه مواجه بود با کینه‌ای که نامردها از شاه مردان داشتند. کینه از شاه مردان، عمیق‌ترین کینه است اما نامرد، جرئت رویارویی با شاه مردان را ندارد؛ زورش به دختر پیامبر می‌رسد.
مقاومت دختر پیامبر، حماسی‌ترین مقاومت تاریخ است؛ چون دختر پیامبر برای در خانه نشستن هزار دلیل و بهانه می‌توانست بیاورد. دلیل بهتر از آنکه سردار بی‌همتای اسلام هم در خانه نشست؟ دلیل بهتر از آنکه خدا از زنان جهاد را برداشت؟ دلیل بهتر از آنکه این خانم، باردار است؟
دختر پیامبر ریشه مقاومت است. این روزها، با کسی بهتر از او نمی‌توان درد دل گفت. مادر جان! هنوز باورمان نمی‌شود فرزندت سیدحسن دیگر در میان‌مان نیست. باورمان نمی‌شود این شب‌ها در ضاحیه بیروت خانه‌ای برایت روضه نگرفته، روضه‌ها زیر لب است. اما برایمان باورپذیر است که فرزندت هم مثل خودت مزاری نامعلوم داشته باشد. مادرجان! فراری‌های خیبر شمشیر از رو کشیده‌اند؛ دعا کن برای سپاه عاشقان حیدر. مادرجان، ببین زن‌های ما در این دوره که همه پی قطعه‌ای طلا خریدنند، چگونه از طلای خود می‌گذرند تا مقاومت از نفس نیفتد… زنی تنها دارایی‌اش حلقه ازدواجش بود، آن را هم بخشید، به عشق فرزندت که ولی امر ماست. زن‌های ما هم به نوبه خود برای مقاومت مادری می‌کنند. این خصلت شیعه است که نهضت‌هایش همواره یک سویه زنانه دارد. مادر مقاومت! تسلی بخش داغ سیدحسن را با نصر سیدعلی.