به گزارش پارس به نقل از خراسان: حالا برای یافتن خانه هایی با معماری قدیمی باید به ثبت های ملی مراجعه کنیم؛ خانه ملک مشهد، خانه تقوی ها، باقری ها و دارویی ها در گرگان، خانه سیگاری ها در یزد و شوشتر و… امروز دیگر نه از پنجره هایی با شیشه های رنگی خبری هست نه از سقف های گنبدی و نه از دیواری طولانی که تنها حصار یک خانه بود. در شهر راه می روم ساختمان های کوتاه و بلند با فرم های مختلف و بناهای متعدد، هیچ هماهنگی با هم ندارد. ناگهان در بین چند مغازه معمولی یک مجتمع تجاری به چشم می خورد و نمایی از سازه آن که کنار تابلوی معرفی پروژه نگاهت را جلب می کند، انواع انحنا و پیچ و خم… سوالی و ابهامی در ذهن می پیچد، کدام بهتر است، آن نماهای قدیمی سرشار از روح زندگی یا همراهی و همرنگ شدن با معماری نوین نامتناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی. در کوچه های محلات قدیمی تر راه می روم در جست و جوی معماری قدیمی… چیز زیادی دستم را نمی گیرد، خانه های قدیمی یا بازسازی یا کاملاً تخریب شده است، آن چه باقی مانده به زحمت حفظ یک حیاط با حوض آن است که هنوز پرچین روی آن سایه انداخته است.

اتاق های کوچک تو در تو و البته توجه نیاکان ما به دور نگاه داشتن فضای حمام و سرویس های بهداشتی از فضاهای داخلی خانه، که امروزه در آپارتمان های کوچک و نقلی این موضوع امکان پذیر نیست. در معماری سنتی ایران بازارچه ها در جای جای شهرها برپا بود، حجره ها و راهروهای سرپوشیده جدا از هم گاهی اصناف مختلف را جدا می کرد. خوشبختانه هنوز می توان در شهرهایی مثل اصفهان و قزوین باز هم در طول این بازارچه ها قدم زد و نشانی ازمعماری و شهرسازی سنتی ایران پیدا کرد. گفته می شود در معماری سنتی ایرانی، معماران محلی و سنتی بناها را متفاوت با هم می ساختند و دو بنای یکسان در آن دیده نمی شد. پیچ های سر هر گذر حکایت از حال و هوا و ویژگی های محله داشت، محله برای خود مفهوم هویت بخشی بود و… در معماری سنتی ایران زیبایی و فرم و کارکرد بناها همزمان مورد توجه قرار می گرفت، نمای ساختمان، بخشی از نمای یک کوچه است و نمای یک کوچه، بخشی از نماد محله، محله بخشی از خیابان و خیابان نیز نمای شهر است.

در حسرت معماری اصیل، هماهنگ، زیبا و بسیار دقیق ایرانی کوچه های شهر را می پیمایم و بندهای درج شده در قانون پنجم توسعه کشورم را مرور می کنم که در خصوص شاخص های شهرسازی ایرانی اسلامی به مولفه های کالبدی اشاره کرده است و در آن از بلندمرتبه سازی، نبود هماهنگی بین ارتفاع بناها و ایجاد خط آسمان نامطلوب، به سامان نبودن فضاهای شهری و تبعیت نکردن از ساختار بخش های تاریخی در توسعه شهری یاد شده است تا در برنامه های با رویکرد اصلاحی در زمینه پیاده سازی معماری ایرانی - اسلامی به آن ها توجه شود. در حسرت خط های فیروزه ای پیچ و خم بناهای نیاکان و کاشی کاری ها و سکوهای کنار درهای چوبی از کنار دیوارهای سیمانی می گذرم که دیگر هیچ سایه ای از درختان چنار و شاخه های مو از روی آن ها عبور نمی کند و تعریف معماری ایرانی - اسلامی را از زبان پروفسور محمود گلابچی مرور می کنم: « هرگاه معماری منطبق بر باورها، اعتقادات، فرهنگ و سنت های اقلیم و متناسب با نیازهای انسان مسلمان و جامعه اسلامی شکل گیرد این معماری اسلامی - ایرانی است. » در این آشفتگی و ناهماهنگی های شهری کدام معیار معین می تواند به طراحان، معماران و مهندسان کمک کند؟

مردم داری و پرهیز از بیهودگی در معماری اصیل ایرانی
گلابچی، چهره ماندگار کشورمان در رشته معماری و مهندسی راه و ساختمان، با اشاره به بررسی و مطالعات معماری ایران در دوره ای که معماری ها نماد فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است به خراسان می گوید: این مطالعات نشان می دهد که معماری ایرانی منطبق بر چند اصل بوده است که یکی از آن ها اصل « مردم داری» است و دیگری « پرهیز از بیهودگی» . این متخصص « خودبسندگی (۱) » ، به کارگیری « نیارش (۲) » و « پیمون» را نیز به عنوان ویژگی ها و اصولی یاد می کند که موجب شده است ما به سابقه معماری در کشورمان افتخار کنیم.

محور بودن انسان در معماری سنتی
وی به محور بودن انسان در طراحی و معماری سنتی اشاره می کند و معماری را ظرف زندگی انسان معتقد به اسلام می داند که براساس نیازها و خواسته های او شکل گرفته است و خاطرنشان می کند: « در گذشته معماری مردم وار بوده است و از مصالح منطقه و مکانی که ساختمان در آن ساخته می شد، استفاده می شد. در ساخت و سازهای امروزی، استفاده از انواع نماها و انبوه سنگ های گران قیمت در برخی ساختمان ها هیچ تناسبی با ساختمان های همسایه های خود ندارد. »

دکتر گلابچی می گوید: معماری ایرانی- اسلامی در صدد تجمل و اسراف نیست و در مسیر پرهیز از بیهودگی و هماهنگ با اندازه ها و تناسب ها شکل می گیرد، بنابراین معماری براساس انسان، نیازها، باورها، نگرش او به زندگی و حضورش در جهان به عنوان یکی از مراحل حیات ایجاد می شود.

دیگر هویت اصیل در معماری نمی بینیم
پروفسور گلابچی که فوق دکترای سازه در معماری را از دانشگاه لیدز انگلستان دریافت کرده است، وضعیت فعلی معماری را در طول قرن گذشته بسیار متحول شده ارزیابی می کند که دچار نوسانات زیادی شده است. او می افزاید: به همین دلیل امروز که از اصول معماری ایران فاصله گرفته ایم دیگر یک هویت اصیل و محکم را در معماری خودمان نمی بینیم و انواع سبک ها و الگوهای مختلف مبتنی بر نگرش های معماری امروز ما را در برگرفته است. »

راه های برون رفت از سردرگمی ساخت و سازها
این چهره ماندگار معماری برای برون رفت از این سردرگمی ۳ مرحله را برمی شمرد و ادامه می دهد: « اول باید معماری ایران و ویژگی های معماری اسلامی را بشناسیم. دوم این شناخت را در مراکز آموزشی و مجامع معماری و انجمن های تخصصی در اختیار دانشجویان، معماران و مهندسان قرار دهیم و در سومین گام در نظام ساخت و ساز به این مسائل به عنوان یک ضرورت پافشاری کنیم و در دستگاه های اجرایی و سیاست گذاری برای رعایت آن ملزم باشیم. »

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران استفاده از فناوری روز را به عنوان ابزاری در دست معماران با تکیه بر اصول و چارچوب معماری ایرانی - اسلامی و عاملی موثر برای دست یابی به پیشرفت های معماری می داند و می افزاید: امروز کشور ما در جهان با هنر و معماری آن شناخته می شود و مفاخر تمدن و شکوه ایران با حرم امام رضا (ع) ، مسجد امام اصفهان، سی و سه پل، پل خواجو و دیگر آثار هنر و معماری شناخته می شود و ما باید بر این ویژگی ها تاکید کنیم و با معماری و شهرسازی و هنر دینی، اقتدار و شکوه ایران را همواره در اوج نشان دهیم.

پی نوشت
(۱) « خودبسندگی» در بیان این متخصص یعنی ساختمان با طبیعت پیرامون خود ساز گارتر باشد. معماران بر این باور بودند که ساختمان باید محصول همان جایی باشد که ساخته می شود و از امکانات محلی برخوردار باشد.

(۲) « نیارش» یعنی دانش ایستایی، فن ساختمان و مصالح شناسی که در گذشته به زیبایی در این زمینه توجه داشته اند و درضمن هیچ دو ساختمانی یکسان ساخته نمی شد.